فاصله دور کودکان امروز از بازیهای گروهی دیروز
«دخترم داخل مغازه فوتبالدستی دید و ناگهان گفت بابا میشود این را بخریم؟ پرسیدم برای چی؟ گفت چون میتوانیم با هم بازی کنیم. آن موقع بود که به فکر فرو رفتم که این بچه چقدر دوست دارد با بقیه بازی کند چون همیشه تنهایی بازی میکند و نهایتاً با تبلت و موبایل مشغول است.»
به گزارش گلستان ۲۴؛ روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: این حرف دل خیلی از والدین است که خودشان تجربههای شیرینی از بازیهای دسته جمعی در زمان کودکی دارند؛ بازیهایی مثل وسطی، زو، آفتاب مهتاب، گرگم به هوا، طناب کشی، هفت سنگ و خیلی بازیهای دیگر که کودکان امروز گاهی حتی نام آنها را هم نشنیدهاند. این روزها تب سریالی داغ است که در آن از بازیهای کودکانه استفاده شده و البته ارتباطی به سوژه این گزارش ندارد اما خاطره بازیهای جمعی قدیمی را در ذهن زنده میکند که این بخش میتواند به موضوع ما مربوط باشد؛ اینکه اگر ما تجربه خوبی از این بازیها داشتهایم، آیا کودکانمان هم میتوانند تجربه مشابه داشته باشند یا اینکه اوضاع فرق کرده و دیگر نمیشود به گذشته برگشت؟
- «ما آن موقع تعدادمان زیاد بود. هر خانواده چهار پنج تا بچه داشت که خودمان هم میتوانستیم بازی کنیم. اگر دو سه تا خانواده هم با هم جمع میشدیم که دیگر برای بچهها بهشت بود. گاهی حتی بزرگترهایمان هم برای بازیهایی مثل وسطی به ما ملحق میشدند و این بازی را جذابتر میکرد. الان خانوادهها یا تک فرزند دارند یا نهایتاً دو تا بچه که آنها هم سرشان با گوشی و تبلت گرم است. این بچهها اصلاً کسی را ندارند که بازی جمعی را تجربه کنند خصوصاً در این شرایط کرونایی که دو سال است با آن درگیر هستیم و بچهها حتی مهدکودک و مدرسه هم نمیروند چون حداقل در این محیطها میتوانستند تجربه بازیهای جمعی را داشته باشند. اما قبل از کرونا هم خیلی چنین بازیهایی در مدارس مرسوم نبود. من یادم میآید ما در زمان مدرسه زنگ تفریح بازی میکردیم اما الان بچهها حتی سراغ این بازیها نمیروند چون اصلاً تصوری از آنها ندارند.»
- این مرد که خودش پدر یک پسربچه ۸ ساله است، این را میگوید و ادامه میدهد: «به نظرم اگر امکانش فراهم باشد بچهها این مدل بازیهای جمعی را دوست دارند چون ذات کودکی همین است و بچهها ذاتاً به فعالیتهای بدنی و بازیهای گروهی گرایش دارند اما مسأله این است که خیلی امکان آن را پیدا نمیکنند و آموزشی هم در این باره وجود ندارد. مثلاً در مدارس و مهدها میشود مربیان چنین بازیهایی را به بچهها آموزش دهند اما حتی گاهی زنگ ورزش مدارس به برنامههای دیگری اختصاص پیدا میکند. یک بار پسر من در برنامه کودک بازی هفت سنگ را در یک فیلم کودکانه دیده بود و برایش خیلی جالب بود و مدام درباره آن از من سؤال میکرد. این جرقهای در ذهن خودم ایجاد کرد که این بچه به این بازیها علاقه دارد اما تا به حال اسمی از آنها نشنیده و با آن آشنا نشده است.»
مادر یک دختر ۶ ساله هم نظرش این است که رسانهها نقش زیادی در آشنا کردن کودکان با بازیهای فراموش شده دارند اما به این کار نمیپردازند.«وقتی ما بچه بودیم ارتباط زیادی با همسالانمان داشتیم مثلاً توی کوچه با بچههای همسایهها بازی میکردیم و این بازیها همیشه بین ما رواج داشت. یادم میآید کنار خانه، توی کوچه زیرانداز پهن میکردیم و عروسک هایمان را میچیدیم و با هم خاله بازی میکردیم و این صحنه برای همه عادی بود ولی حالا اگر مردم با چنین صحنهای مواجه شوند تعجب میکنند و در واقع کسی هم راضی نمیشود کودکش در چنین بازیهایی شرکت کند چون پدر و مادرها محیط خارج از خانه را خطرناک میدانند و از طرفی دیگر این مسأله در حال حاضر خیلی به مذاق خانوادهها خوش نمیآید و صورت خوبی ندارد. به عبارتی بیکلاس است که بچه آدم در کوچه بازی کند. من قبول دارم که باید مراقب بچهها بود اما گاهی باید اجازه داد بچهها با نظارت والدین در چنین جمعهایی حضور داشته و تجربه این بازیها را به دست آورند تا بتوانند بهتر با همدیگر ارتباط داشته باشند. من بچههایی را میبینم که حتی در مدرسه نمیتوانند ارتباط خوبی با بقیه بچهها برقرار کنند و منزوی و تنها هستند.»
دکتر سهیل رحیمی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در این باره میگوید: «در خصوص اینکه چرا بازیهای گروهی کمرنگ شدهاند باید بگویم بخشی از آن برمیگردد به سبک زندگی ما و اینکه خانوادهها فرصت کمتری دارند که با همدیگر معاشرت کنند و همین ارتباط کم بین خانوادهها خود به خود ارتباط بین کودکان را هم کمتر کرده است. به علاوه خود شکل بازیها هم در فرهنگ ما متأسفانه دارد تغییر پیدا میکند. بچهها بیشتر به سمت بازیهای فردی و دیجیتالی کشیده شدهاند اما بازیهای گروهی فی نفسه دارای ارزش اجتماعی بالایی هستند چون کودک طی بازی گروهی همکاری و تشریک مساعی با گروه را یاد میگیرد. کودک از طریق بازی یاد میگیرد که چگونه میتواند پذیرش افراد گروه را به دست آورد و همچنین چگونگی استفاده از تواناییهای دیگران را برای رفع نیازهای خودش یاد میگیرد. در بازی گروهی کودک مجبور است نکات اجتماعی را یاد بگیرد و قواعد بازیها را رعایت کند و به آنها احترام بگذارد پس مواردی مثل صبر و حوصله نشان دادن، احترام به حقوق دیگران، اعتماد به نفس پیدا کردن، پیروزی و شکست گروهی را یاد میگیرد.»
دکتر رحیمی اضافه میکند: «دانشمندی بهنام هارلوک که جزو نظریهپردازان بزرگ حوزه بازیهاست عقیده دارد کودک در بازی با همبازیهای خودش است که یاد میگیرد چگونه باید با افرادی غیر خانواده خودش روابط اجتماعی برقرار کند و چطور مشکلاتی را که از این نوع رابطه به وجود میآید، حل و فصل کند. کودک حتی از طریق بازیهای گروهی بده بستان با بزرگترها را یاد میگیرد به علاوه اینکه در منزل هم بازی گروهی باعث صمیمیت بیشتر بین والدین و کودک و خواهر و برادرها میشود و به تطابق اجتماعی بهتر و محیط خانوادگی سالمتر ختم میشود. ما باید تا جایی که میتوانیم فضای بازی گروهی را برای کودک ایجاد کنیم. اگر امکان این نیست که بچه را پیش بچههای دیگر ببریم که با هم بازی کنند، در منزل بازیهای گروهی را انجام دهیم. در حقیقت این سبک بازیها بیشتر از حدود ۶ سالگی تا ۱۲ سالگی نقش ویژه و تعیین کنندهای دارند چون کودکان نقشهای اجتماعی را اغلب در این سن یاد گرفته و آنها را پذیرا میشوند و بازیها تبدیل به یک جریان اجتماعی میشود. کودک در این بازیها برخی از جنبههای نقشهای بزرگسالان را بر عهده میگیرد و یاد میگیرد چطور از نقشی بیرون بیاید و آن نقش را یاد بگیرد. بنابراین بازیهای گروهی برای یادگیری نقشهای مختلف هم اهمیت ویژهای دارند. به کمک بازیهای گروهی است که ما یاد میگیریم چطور همدیگر را قبول کنیم. چطور قواعد بازیها را با توافق هم تعیین کنیم و چطور دسته جمعی بر یک گروه رقیب پیروز شویم پس اهمیت اجتماعی بازیها بسیار زیاد است. کودک در دل یک بازی گروهی یاد میگیرد که خواستها و نظرات دیگران هم به اندازه خودش مهم است و اگر به خواستهای آنها توجه نکند دچار تنهایی میشود. در نهایت شرکت در بازیهای گروهی یک مرحله مهم از رشد اجتماعی کودک محسوب میشود و در بازیهای جمعی ما فرصتی برای کودکانمان ایجاد میکنیم تا در کنار همسالان خود دست به بازیهای مشترک بزنند، شرکت فعال داشته باشند و احساسات خودشان را در فعالیتهای مبتنی بر هدف بروز دهند و به اهمیت کار گروهی و رعایت قواعد و قوانین جمعی پی ببرند تا جامعه را در آینده به یک جامعه مبتنی بر روح جمعی تبدیل کرده و از فردگرایی و اینکه فقط گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم، خودداری کنند. ما اگر نتوانیم بهصورت تیمی کار کنیم شکست میخوریم. همین الان هم میبینیم ما در ورزشهای انفرادی بهتر هستیم تا ورزشهای تیمی. پس والدین باید از هر فرصتی برای فراهم کردن شرایط بازی گروهی برای فرزندانشان استفاده کنند.»
ارسال نظر