خبر بازگشت حضرت امام خمینی از پاریس به ایران، خوشحالی مردم را صد چندان کرد و همه آماده استقبال از آن حضرت شدند، به همین خاطر میلیون‌ها نفر از سراسر کشور از جمله نقاط مختلف استان گلستان عازم تهران شدند تا مراسم آن امام عزیز را به یک مراسم تاریخی و بی‌نظیر مبدل کنند.

روایت گلستانی‌هایی که به استقبال امام رفته بودند/ شور و شعف گلستانی‌ها در ۱۲ بهمن ۵۷

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از فارس از گرگان، اندکی پس از فرار شاه از ایران و در اوج شادمانی مردم انقلابی ناگهان در اوایل بهمن ماه سال ۵۷ خبر بازگشت حضرت امام خمینی از پاریس به ایران، خوشحالی مردم را صد چندان کرد و همه آماده استقبال از آن حضرت شدند، به همین خاطر میلیون‌ها نفر از سراسر کشور از جمله نقاط مختلف استان گلستان عازم تهران شدند تا مراسم آن امام عزیز را به یک مراسم تاریخی و بی‌نظیر مبدل کنند.

تهرانی‌ها برای میهمانان هر استان، محل و مسجد خواصی معین کرده بودن که محل استقرار مستقبلان استان گلستان «مسجد لرزاده» واقع در جنوب تهران بود و همه هزینه‌های پذیرایی و غذا و مکان استراحت شهرستانی‌ها را هم خود تهرانی‌ها خالصانه بر عهده گرفته بودند. اما دولت بختیار آخرین میراث‌خوار نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود در بهت و اضطراب فرو رفت تا اینکه در کمال فلاکت و درماندگی، بختیار با نظر ژنرال آمریکایی «هایزر»، در اقدامی شتابزده فرودگاه‌های کشور را به روی هواپیمای حضرت امام بست.

حال مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودن چراکه هنوز دولت دست‌نشانده شاه سرپا و حکومت نظامی برقرار بود.

از این رو دوستان امام نیز توصیه به تعویق سفر تا تامین شرایط داشتند. از سوی دیگر حضور امام در این شرایط در جمع میلیون‌ها مردم به پا خواسته از دید آمریکا به معنای پایان حتمی کار رژیم شاه بود.

اقدامات فراوانی از تهدید به انفجار هواپیمای گرفته تا وقوع کودتای نظامی برای تعویق سفر ایشان صورت گرفت. حتی رئیس جمهور فرانسه نیز برای تعویق سفر امام واسطه شد. اما امام خمینی تصمیم خویش را گرفته بود و طی پیام‌هایی به ملت ایران گفته بود می‌خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردمش باشد.

* علاالدین: «مسجد لرزاده» (واقع در جنوب تهران) برای اسکان و پذیرایی گرگانی‌ها شرکت‌کننده در مراسم استقبال امام در نظر گرفته شد

کاظم علاالدین یکی از جوانان انقلابی آن موقع شهرستان گرگان می‌گوید: «بر همین اساس کمیته استقبال از حضرت امام در تهران تشکیل شد و برنامه‌ریزی‌های خاصی را در این زمینه انجام دادند که از آن جمله از تهران اعلام کردند که مردم گرگان برای شرکت در مراسم استقبال از حضرت امام در «مسجد لرزاده» (واقع در جنوب تهران) برای اسکان و پذیرایی حضور یابند.

بدین ترتیب ثبت‌نام از علاقمندان صورت گرفت که افراد ثبت‌نام شده با چهار یا پنج اتوبوس در سوم بهمن ماه عازم تهران شدند و عده‌ای نیز با وسیله‌های نقلیه شخصی یا عمومی دیگر خود را به «مسجد لرزاده» رسانده و به جمعیت ملحق شدند.

شایان ذکر است که در روز عزیمت کاروان گرگانی‌ها به تهران، شایع جدی شده بود که پلیس در پمپ بنزین خروجی گرگان مستقر شده و قصد دارد ماشین‌های عازم تهران را به رگبار ببندد که علیرغم شایعه فوق و دلهره و اضطراب، جمعیت راه افتاد و به لطف خداوند اتفاق خاصی پیش نیامد نکته قابل توجه آنکه آن همه جمعیت، روزانه در «مسجد لرزاده» که زحمت آن نیز فقط بر دوش هیأت آنجا و اهالی محل بود، به بهترین وجه ممکن _ هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی _ مورد پذیرایی قرار می‌گرفتند.

* مهمان‌نوازی بی‌نظیر تهرانی‌های انقلابی مسجد لرزاده از گرگانی‌ها

پذیرایی آنها در هر وعده غذا (صبحانه، نهار، شام) در خود مسجد و با نظام خاصی انجام می‌شد. از طرفی چون در گرگان شایع بود که نان در تهران کرج است مسافر این برنامه خود مقدار چهار کیسه نان بردند که در مقصد، زمانی که تهرانی‌ها و اهل مسجد متوجه شدن بسیار ناراحت شدند که چرا شما همراه خود نان آورده‌اید، در حالی که ما همه چیز را تهیه و تدارک دیده‌ایم.

طبق برنامه‌ریزی کمیته استقبال، جمعیت مهمان از همه نقاط کشور در مساجد تهران پخش بودن از دوم و سوم بهمن تا حدود ۱۵ و ۱۶ بهمن مهمان تهرانی‌های انقلابی، مهمان‌نواز و دوست‌داشتنی بودند که با همه وجود به خاطر دین خدا و پیامبر رحمت‌اش از همه چیز خود گذشته و نقش واقعی انصار خدا را که در قرآن آمده به دوش می‌کشیدند».


فتح‌الله نوری یکی از انقلابیون استان گلستان

آقای فتح‌الله نوری یکی از جوانان انقلابی آن موقع شهرستان علی‌آبادکتول است که خود به اتفاق جمع دیگری از همشهریانش در مراسم استقبال از حضرت امام در تهران حضور داشته می‌گوید: «ما همه از علی‌آبادکتول به آنجا رفتیم که در «مسجد لرزاده» تهران جمعیتی از گرگانی‌ها از جمله آیت‌الله نورمفیدی و مرحوم آیت‌الله طاهری‌‌گرگانی را در آنجا زیارت کردیم.

 * خاطره فتح‌الله نوری از شهید دکتر بهشتی و مقام معظم رهبری در روز ورود حضرت امام

از شهرهای دیگر استان گلستان هم دوستان دیگر آمده بودند. اما با ورود مردم به تهران، فرودگاه توسط بختیار بسته شد. با بسته شدن فرودگاه، مردم هر روز در تهران به حمایت از حضرت امام و مخالفت با رژیم شاه و در اعتراض به بسته شدن فرودگاه راهپیمایی‌های بسیار گسترده‌ای انجام می‌دادند.

یک روز صبح زود ما از «مسجد لرزاده» تهران تا بهشت زهرا که مسافت طولانی بود پیاده به راه افتادیم که موقع ظهر به بهشت‌زهرا رسیدیم در آنجا جمعیت بسیار زیادی تجمع کرده بودند.

شهید دکتر بهشتی آن روز با صدای رسا و زیبا مشغول سخنرانی در آن مراسم بود در حین سخنرانی ایشان، هلیکوپتر در حال گشت‌زنی در آسمان بهشت زهرا و بالای سر جمعیت بود و مردم داشتند آن را نگاه می‌کردند، در نتیجه شهید بهشتی با لحن زیبایش گفت: «حال که به آسمان و به هلی‌کوپتر نگاه می‌کنید، مشت‌های گره کرده خود را هم نشان بدهید.»

در این موقع مردم مشت‌هایشان را گرفت کردند و مثل مسلسل به سوی آسمان نشانه رفتند که صحنه بسیار زیبا و به یاد ماندنی شده بود.

بعد از سخنرانی شهید بهشتی، مجری برنامه اعلام کرد که آقای خامنه‌ای برای قرائت قطعنامه تشریف بیاورند. ظاهراً آقای خامنه‌ای در آن موقع در محل جایگاه حضور نداشت.

در این موقع در حالی که مردم منتظر بودند، دیدم از فاصله دورتر از میان جمعیت راه باز می‌شود و آقای خامنه‌ای دارد به جلو می آید. به ما نزدیک شد و ما هم راه را باز کردیم و عبور کرد و رفت و قطعنامه را قرائت کردند. صحنه بسیار جالبی شده بود... فکر می‌کنم همان روز بود که شهید بهشتی برای مردم در آنجا یک سخنرانی کرد و گفت «از اینکه ما کمتر در میان مردم حضور پیدا می‌کنیم، بعضی از دوستان گله می‌کنند، اما از جهاتی ضرورت دارد که ما به بعضی از مسائل دیگر هم برسیم» البته آن ایام هم مصادف بود با تحصن روحانیت در دانشگاه تهران برای اعتراض به بسته شدن فرودگاه توسط بختیار که شهید بهشتی از گردانندگان اصلی این تحصن بودند.

به دنبال این اقدام کینه‌توزانه بختیار، عده‌ای از روحانیون و مردم مبارز تهران و شهرستان‌ها از جمله استان گلستان با تجمع در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن اعتراض‌آمیز زدند و مردم تهران و شهرستان‌ها هم هر روز در خیابان‌ها به راهپیمایی می‌پرداختند و شعار می‌دادند:
«وای به حالت بختیار اگر خمینی دیر بیاد»
«خمینی، خمینی، قلب ما باند فرودگاه توست»
«مرگ بر بختیار، دولت بیاختیار»
«بختیار، بختیار، اگر خمینی دیر بیاد مسلسل‌ها بیرون میاد»
«وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد»

حجت‌الاسلام سیدحسین حسینی از (روحانیان مبارز علی‌آبادکتول) هم می‌گوید: «بنده و حاج آقا معصومی و چند روحانی دیگر مثل آقای مظفری، آقای میرجمال‌الدین و ... و عده‌ای از اعضای کمیته انقلاب و چند نفر بازاری دیگر برای استقبال از امام به سوی تهران حرکت کردیم و برابر برنامه‌ریزی که آقای آیت‌الله عمید زنجانی انجام داده بود در یک منزل در تهران مستقر شدیم و بعد رفتیم به دانشگاه  تهران که محل تحصن بود.

آقای مطهری، آقای طالقانی، آقای خامنه‌ای، آقای بهشتی و آقای رفسنجانی برای مردم سخنرانی می‌کردند مجموعاً یک هفته در تهران ماندیم و جزء تحصن‌کنندگان دانشگاه بودیم».


مرحوم آیت‌الله سید حبیب‌الله طاهری‌گرگانی

مرحوم آیت‌الله سید حبیب‌الله طاهری‌گرگانی نیز می‌گوید: «کم‌کم صحبت از آمدن امام به ایران بود. من و عده‌ای از روحانیون گرگان، برای استقبال از امام به تهران رفتیم و در تحصن روحانیون در دانشگاه شرکت کردیم در تظاهرات تهران نیز، شرکت می‌کردیم تا اینکه امام وارد ایران شد.

در سالن تشریفات فرودگاه مهرآباد به زیارت امام موفق شدند و سپس به گرگان بازگشتم و چیزی نگذشت که انقلاب به پیروزی رسید».


آیت‌الله سیدکاظم نورمفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان

آیت‌الله سیدکاظم نورمفیدی هم می‌گوید: «بعد از نماز صبح روز ۱۲ بهمن ۵۷ از محل استراحت خود به طرف فرودگاه مهرآباد حرکت کردیم. محلی را هم برای ما معین کرده بودند که در آنجا حضور پیدا کنیم تا از آنجا به وسیله اتوبوس ما و سایر مدعوین را به فرودگاه ببرند. بالاخره ما سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به طرف فرودگاه و به آنجا رسیدیم.

در لحظه ورود حضرت امام سرود «خمینی ای امام» اجرا شد که بسیار بسیار شورانگیز و موثر بود و دل و جان استقبال‌کنندگان را نوازش می‌داد. هواپیمای امام رسید و توقف کرد. دقایقی بعد امام از روی پله‌ها پایین آمدند. برای من که آنقدر شیفته و عاشق امام بودم و بعد از سال‌ها او را دوباره می‌دیدم، آن حالت و آن لحظه دیگر وصل‌کردنی نیست. بعد از مراسم استقبال در فرودگاه، ما برگشتیم به همان اتوبوس‌هایی که ما را آورده بودند.

ما همچنان سوار اتوبوس‌ها بودیم و به دنبال ماشین امام توی خیابان‌های تهران حرکت می‌کردیم. در آن روز غوغا و محشری به پا شده بود جمعیت و احساسات مشتاقان امام موج می‌زد. به طوری که حضرت امام را آب سوار هلی‌کوپتر کردن و به بهشت زهرا بردند. به هرحال ما از کثرت جمعیت به بهشت زهرا نرسیدیم.»

در واقع این استقبال عظیمی که با شرکت ۱۰ میلیون نفر انجام شد یک رفراندوم طبیعی بود که به نفع حضرت امام و علیه رژیم طاغوت صورت گرفت و همه سرکردگان سلطنت را سر جایشان نشاند و به همه حامیان داخلی و خارجی رژیم، به خصوص آمریکا و اروپا فهم آن که پیروزی انقلاب به رهبری حضرت امام اجتناب‌ناپذیر است.

اما در گرگان، گنبدکاووس و کل استان گلستان هم بازگشت حضرت امام حال و هوای خاصی داشت.

به ویژه برای آنها که دلشان می‌خواست در آن لحظات در تهران باشند و نتوانستند بروند. آن لحظات بوی بهار پیروزی می‌داد و نسیم آزادی و استقلال را به ارمغان می آورد.

مردم استان گلستان که گزارش بازگشت حضرت امام را به طور مستقیم از تلویزیون و رادیو می‌دیدند و می‌شنیدند، غرق در شادی و شعف بودند، مردم چراغ های ماشین خود را روشن کردند و بوق‌بوق زنان و شادی کنان در خیابان‌ها می‌گشتند و به هم تبریک می‌گفتند.

این در حالی است که بسیاری از مردم گرگان در اعتراض به جنایات فرماندار و مسوولان شهربانی گرگان در محل بیمارستان امام خمینی (پهلوی سابق) در حال تا سر به سر می‌بردند و مراسم استقبال از امام را از تلویزیون تماشا می‌کردند. در این میان با یورش نظامیان شاه به صدا و سیمای تهران، برنامه پخش مستقیم مراسم قطع شد که موجی از عصبانیت و ناراحتی را در میان مشتاقان امام به وجود آورد. اما این اقدام دژخیمان چیزی از عشق مردم به حضرت امام نکاست.

به همین خاطر با آمدن امام اشک شوق بر گونه‌های مردم انقلابی جاری شد و نور امید در دل‌های داغدار از ستم پهلوی تابیدن گرفت. آقای احمد کریمی طالقانی نیز می‌گوید: «آن رو‌زها که تلویزیون، آن هم از نوع سیاه و سفید آن که فقط در اختیار ادعای خاص بود، از خانه‌ها بیرون آورده شد و ارزش پیدا کرد. چون مردم گروه گروه مشتاقانه و بی‌صبرانه، به طور عجیبی دور این جعبه جادویی جمع شده بودند و صحنه‌های ورود امام به ایران را نظاره می‌کردند.

زمانی تا آن تاریخ به یاد نداریم که مردم به هر شکل ممکن به دنبال آخرین اخبار از چگونگی پیشرفت انقلاب خود باشند... هیچ ملتی تا آن زمان چنین اخلاص و یکرنگی را از ملتی جز ملت ایران سراغ ندارد».

بازگشت حضرت امام به کشور علاوه بر آن که موجی از خوشحالی و نشاط انقلابی را در میان مردم بیشتر کرد و موجب گسترش دامنه مبارزات و راهپیمایی‌ها، در نقاط مختلف استان گلستان نیز شد.

به طور مثال روز جمعه ۱۳ بهمن ۵۷ حدود ۳ هزار نفر از مردم انقلابی شهرهای رامیان، آزادشهر، خان‌ببین و گنبدکاووس وارد علی‌آبادکتول شدند و همراه با مردم این شهر به تظاهرات و حمایت از امام و نهضت اسلامی‌اش پرداختند اما از آن پس این‌گونه اقدامات هر روز بیش از گذشته در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ این منطقه متداول شد.

برگرفته از کتاب «استان گلستان در نهضت امام خمینی (ره) به قلم غلامرضا خارکوهی تاریخ‌نگار انقلاب 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار