در مذاكرات ژنو چه گذشت؟
پس از گذشت شش ماه از طول عمر توافق ژنو، گفته میشود که این توافق تمدیدشده است. اما مروری بر مواضع و بده بستانهای صورت گرفته در قالب تمدید، بیانگر آن است که اساساً توافق جدیدی به نفع غربیها شکلگرفته است که البته بخشی از آن شامل توافق سابق در ژنو میباشد.
بنا بر این گزارش علت این امر از نظر طرفهای غربی کاملاً مشخص است. این مقامات در مواضع و مصاحبههایی که داشتهاند تصریح میکنند که تمدید توافق سابق به معنی تداوم وضع موجود است که برای غرب غیر قابل قبول میباشد لذا تمدید دوره مذاکرات (و نه تمدید توافق) منوط به امتیازدهی ایران بوده است. این امتیازدهی مجدد در قالب چیزی به اسم تمدید توافق ژنو صورت گرفته است.
آنگونه که مقامات آمریکایی چندین بار تصریح کردهاند در موارد زیر "پیشرفتهای ملموس" وجود داشته است:
تأسیسات اراک، آینده تأسیسات فردو، ذخایر اورانیوم با غنای کم، نوع رژیم نظارت و بازرسی، تحقیق و توسعه، و ابعاد نظامی احتمالی. اما "شکافهای چشمگیر" فقط در این حوزهها بوده است: غنیسازی بومی، ظرفیت غنیسازی، تعداد سانتریفیوژها. بنابراین، آنگونه که جان کری و سپس اوباما تصریح کردهاند، طرف آمریکایی با توجه به اینکه شاهد پیشرفتهای چشمگیر (امتیازهای واقعی) بوده است حاضر به تمدیدشده است.
مقامات آمریکایی در جلسات عمومی توجیهی برخی از مهمترین توافقات صورت گرفته را اینگونه بیان کردهاند:
• تبدیل سریع همه اکسید مواد ۲۰ درصد به صفحه سوخت
• رقیقسازی کل ذخایر دو درصد که حداقل سه هزار کیلو برآورد میشود
• محدود کردن ساخت موتورهای چرخنده (روتور) سانتریفیوژهای پیشرفته در تأسیساتی که آژانس دسترسی منظم دارد
• تولید سانتریفیوژهای پیشرفته فقط برای جایگزینی با ماشینهای آسیبدیده باشد
• در عوض، ایران حق "دسترسی" به مبلغ ۸/۲ میلیارد دلار از منابع مالی بلوکه شده خود در خارج از کشور را بهصورت قسطی و در طول چهار ماه خواهد داشت.
اگر چه این موارد به نظر ساده و شاید کم اهمیت به نظر برسند اما واقعیت آن است که در مورد امتیاز اول، ایران دو تعهد اضافه و جدید داده است: اول آنکه باید "همه" موارد ۲۰ درصد اکسید شده به صفحه سوخت تبدیل شود. دوم آنکه سرعت عملیات تولید سوخت را بالا ببرد. بر اساس اذعان خود آمریکاییها، ایران بر اساس شرایط جدید، ۲۵ کیلوگرم از ۱۰۰ کیلوگرم اکسید خود را به سوخت تبدیل میکند که این سرعت سوخت سازی، چهار برابر حالت عادی فعالیت ایران است. اما پس از پایان دوره چهارماهه توافق، که ممکن است توافق دیگری در پی آن نباشد، همچنان ایران موظف است که ۷۵ درصد باقیمانده را نیز به سوخت تبدیل کند چرا که ایران قبول کرده "همه" مواد را به سوخت تبدیل کند که تعهدی فراتر از دوره توافق محسوب میشود.
لازم است توجه شود که این تعهد بههیچوجه در توافق ژنو نبوده است بلکه فقط قرار این بوده است که ایران نیمی از مواد ۲۰ درصد را به اکسید تبدیل کند که در مجموع ۱۰۰ کیلوگرم میباشد.
در مورد تعهد دوم نیز باید گفت که ذخایر سه تنی مواد دو درصد ایران دارای اهمیت راهبردی است و مقامات آمریکایی بهصراحت آن را در قالب سناریوی فرار هستهای پراهمیت میدانند. ولی متأسفانه اعضای تیم ایرانی نام آن را پسماند گذاشته است درحالیکه حداقل قابلیتهای فراوانی بخصوص در تحقیق و توسعه برای این مواد متصور است.
اما این تعهد نیز برخلاف نص توافق ژنو است چراکه توافق ژنو درباره مواد بالای ۵ درصد است ولی این تعهد درباره مواد زیر ۵/ ۳ درصد است. دو تعهد آخر نیز بیانگر گسترش حوزه مطالبات آنها در عرصه تحقیق و توسعه است چراکه به مسئله سانتریفیوژهای پیشرفته میپردازد درحالیکه توافق ژنو درباره سانتریفیوژهای نسل یک است.
در عوض این امتیازات راهبردی، که یکی از اهداف اساسی آن خالی کردن ایران از هرگونه مواد غنیشده در هر سطحی است، گفتهشده که ایران به مبلغ ۸/۲ میلیارد دلار "دسترسی" خواهد داشت. توجه شود که در اینجا بازهم آمریکا هوشمندانه از کلیدواژه دسترسی استفاده کرده که لزوماً به معنی قرار گرفتن پول نقد در بانکهای ایرانی نیست بلکه میتواند صرفاً دسترسی به اعتبار در خارج از کشور باشد که استفاده از آن کاملاً قابل رهگیری میباشد.
از سوی دیگر، پیشازاین نیز قرار بوده است که تا زمانی که توافق ادامه دارد ایران بهصورت متوسط ماهی ۷۰۰ میلیون دلار دریافت کند لذا این پول امتیاز جدیدی برای ایران محسوب نمیشود. آنچه در این میان جای خالیاش بهوضوح مشاهده میشود آن است که هیچ تحریم جدیدی حتی تعلیق هم نشده است درحالیکه طرف مقابل تعهدات و امتیازات کاملاً جدیدی گرفته است.
زمانی که به مواردی که آمریکا بهعنوان پیشرفتهای ملموس و شکافهای چشمگیر توجه میکنیم مشاهده میشود که حتی طرف آمریکایی نیز فقط به بخشی از امتیاز گیری خود به صورت علنی اشاره کرده است ولی قائل به امتیاز گیری در مورد اراک، آینده فردو، ابعاد نظامی احتمالی (PMD)، و نظارت و بازرسی نیز هست که پنهان ماندن آنها جای نگرانی بسیار فراوان دارد.
از سوی دیگر، وقتی پیشرفتها را در کنار شکافها قرار میدهیم متوجه این نکته مهم نیز میشویم که تقریباً در همه حوزهها بهجز مواردی که رهبری معظم انقلاب در سخنرانی ۱۶ تیر خود در جمع کارگزاران نظام بهصورت علنی بهعنوان خط قرمز مطرح کردند امتیازدهی صورت گرفته است.
لذا در واقع، به نظر میرسد اگر خطوط قرمز علنی رهبری نبود بعید نبود که در این موارد نیز آمریکا به اهداف خود دست مییافت و توافق نهایی مطلوب آمریکا تحقق مییافت.
این در حالی است که برخی از اعضای تیم ایرانی سعی میکنند که این خطوط قرمز را نیز بهنوعی بازتعریف کنند بطوریکه مثلاً آقای عراقچی تأکید میکند که ۱۹۰۰۰۰ سو که مدنظر رهبری است مربوط به آینده است و نیاز امروز نیست و حتی دوره زمانی دستیابی به آن نیز قابلمذاکره است!!
اگرچه رهبر معظم انقلاب این میزان سو را نیاز امروز کشور معرفی نکردند اما آن را نیاز قطعی کشور برای آینده نزدیک معرفی کردند و این در حالی است که ظاهراً آمریکاییها تمایلی ندارند درباره نیاز آینده کشور با ایران مذاکره جدی داشته باشند بطوریکه حتی کری و شرمن و ... این میزان سو را با بیادبی تمام، جاهطلبی (Ambition) و آمال و آرزوهای (Aspiration) ایران معرفی کردند.
بیدلیل نیست که پس از به اصطلاح تمدید توافق، خط اصلی تهاجم غربیها بر ضد رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ازنظر آنها رهبر انقلاب بهعنوان تصمیمگیرنده اصلی، آنطور که انتظار غرب بود تغییر محاسبه نداده است. از این درک اینطور به نظر میرسد که بیانگر تغییر نسبی محاسبه خود آنها از ایران است چرا که آنها قبلاً همه حرکات و مواضع ایران را از موضع ضعف و استیصال تفسیر میکردند ولی این مواضع بیانگر غلط بودن درک آنها از ایران و محاسبات راهبردی آن حتی در قبول مذاکره و توافق هستهای است.
ارسال نظر