روایت بنیامین بهادری از روضه ماهیانه و نذری پخش کردن در امریکا
بنیامین بهادری از برپایی مراسم عزاداری حسینی در ایام محرم و نذری پختن در امریکا نوشت.
بنیامین در این باره نوشت: «میگن همه جا کربلاست و همه روزها عاشورا، مثلاً حتى وسط امریکا و مثلاً تو ماه سپتامبر
بالاخره دلم طاقت نیاورد. رفتم دو متر پارچه مشکى خریدم و روش با یه رنگ پاش خراب هر جورى بود یه یا حسین از ته دل نوشتم و نشستم هى نگاش کردم. کم کم قیمه اى هم پخته و نوحه اى نسبتاً قدیمى هم از موبایل پخش مى شد. روضه ماهیانه خونه ما تو محرم به همین سادگى و با کمترین امکانات و نفرات ولى با اشتیاق بالا و باشکوه انجام شد.
بعدش قیمه هاى نذرى را بىقید و شرط پخش کردیم به هر کسى که مىشد؛ به مسلمون و نامسلمون، به فقیر و غنى. راستش من زیاد موافق نیستم که میگن این نذرى ها بیشتر باید به دست فقرا برسه، چرا که همه انسانهاى دارا و ندار یک اندازه بهش نیازمندند. بیشتر از اینکه غذاى جسم باشه براى روح آدم کار مى کنه. استادمون مى گفت که از همه برنامه ها و مراسم ها و سخنرانى ها و نوحه هایى که تو زندگیم تجربه کردم هیچکدوم رو عمیقاً به اندازه همین غذاى نذرى با پوست و گوشت خودم درک نکردم. اصلاً مورد داریم همین حالا تو فامیلمون یه خانواده اى که اصلاً محرم و امام حسین و کربلا رو قبول ندارن ولى اربعین ها نذر شله زرد دارند، من هر سال محتاج همون شله زرد مثلاً بى اعتقادم.
چاى روضه هم که آدمو مست خودش مى کنه، نشنیدى این شعر رو که میگه: سماورى که به بزم حسین مى جوشد، بخار رحمت آن جرم خلق مى پوشد، حدیث کوثر و تسنیم و سلسبیل مگو، بگو حکایت مستى که چاى مى نوشد.
آخر شب پارچه مشکى رو زدیم بالاى سر تو اتاق خودمون که تا آخر محرم زیر سایه اش باشیم. سرمایه وسایل روضه ماهیانه مون تو امریکا؛ چند متر پارچه سیاه و شش تا استکان چاى کمرباریک و چند تا دل شکسته براى کودک در گهواره رُباب.»
/ نوا
ارسال نظر