مدرنیته (غرب)وانقلاب اسلامی بانگاهی به کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی
به گزارش گلستان 24 ؛ دراندیشه سیاسی عمدتا اصلاح رادرمقابل انقلاب به کار میبرند وبرای هریک ویژگی هایی قائل اند.مثلااصلاحات به روند تغییرات تدریجی اطلاق میشود وانقلاب به دگرگونی اساسی.عمدتادرعصرجدید لیبرالها پس ازانقلاب طرفداراصلاحات شدند درحالیکه اولا خودلیبرالیسم باانقلاب ظهور وبه بسط خود پرداخت وبانفوذ درحکومتهای غیرلیبرالی درصدد تغییرساختار واستحاله وبرانداز ی وبه تعبیری انقلاب رنگین بود چنانچه درگرجستان،حوادث سال 88ایران واین روزها درونزوئلاشاهدیم را میتوان نام برد.به عبارتی اصلاحات گاهی استحاله است وباوجود انقلاب ستیزی درصدد ایجاد انقلاب رنگین درکشورهای غیر وابسته هستند.
تئورسینهای مطرح حوزه لیبرالیسم ونئولیبرال رامیتوان پوپر،ایزیابرلین،هاناارنت وریچارد رورتی،سوروس،و استراتژهاچون هانتیگتون،تافلر،برژنسکی،فوکویاما،کیسنجر،جین شارپ و. ... نام برد اگرچه درحوزه اقتصاد سیاسی هم کسانی بودند که طرح های شوک و...راداده اند.مارکسیسم نیز باوجود تایید برخی اصلاحات طرفدارانقلاب است.به عبارتی دراین که اصلاحات جوابگونیست باید انقلاب کردویااصلاحات دراین سیستم ها بسیار فرمی است وبیشتردرخدمت سرمایه داری.از جمله متفکر انقلابی تاریخ میتوان به مارکس،مارکوزه،انتونیوگرامشی اشاره کرد.
عصر جدید بعداز رنسانس که درقالب انقلاب صنعتی رخ داد وبا عصر روشنگری شناخته شد درحقیقت چیزی نبود جز بسط تفکر یونانی درلباس فلسفه وباشعار بازگشت به گذشته غرب ونفی کلیساودین که از آن به اومانیسم یاد کرده اند که از ویژگی های آن میتوان به سکولاریزم،اومانیسم،پلورالیزم، و...نام برد که درسه ساختار کلان لیبرالیسم ومارکسیسم وراسیسم (نژادگرایی که خود درقالب فاشیزم ونازیسم مطرح شد)شکل گرفت.قرن بیستم این ساختارهایی کلان ایدئولوژیک که خود برخاسته از تفکر رنسانس و عصر روشنگری غرب بودند درراستای ایدئولوژی ومنافع به استعمارجهان غیرغربی وتشکل متحد بودند.به عبارتی بعدازدوران رنسانس شاهد ظهور وتوسعه تمدن غرب بودیم که از آن به مدرنیته یاد میشود که آن غرب است اگرچه بعدها شکلهایی ناقصی از مدرنیسم درجهان غیرغربی صادر شد که عمدتامصرفی بود.
بااین تفاسیر قرن بیستم شرق وغرب باتحولات تاریخی بزرگی مواجه شدند.درشرق حکومت تزارها فروپاشید،تمدن عثمانی سقوط کرد،رژیم صهیونیستی باحمایت غرب شکل گرفت.جنگ جهانی اول ودوم شاهد شکل گیری سه جبهه در پارادایم مدرن بودیم. درچنین تاریخ جهانی غرب تنهاشاهد نزاع رقبایی درگفتمان مدرن غربی با تاویلی متفاوت بودیم.مابقی بعدازسقوط المان وایتالیاصرف یا تماشاگر بودند یاعمله ابرقدرتهای شرق وغرب (امپریالیزم چپ وراست)
جنگ سرد به تاریخی 40ساله ای اطلاق شد که بین مارکسیسم به رهبری شوروی ولیبرالیزم به رهبری آمریکا ازدهه60تا90رقابت تسلیحاتی بود وجهان بین آن دوتقسیم شده بود.
در چنین فضایی تاریخی که شاهد نزاع بین دو قرائت (پس از فروپاشی نازیسم وفاشیسم)بااختلافات درون پارادایم هستیم و به تعبیر هیدگر مدرنیته جهان رابه نوعی ازعقلانیت (غربی مدرن)تقلیل داده انقلابی رخ داد که شعارش ومبداومقصدش نه تنهاقرابتی باتاریخ تجدد نداشت بلکه تمامیت آن رادرساحت ماهیت ونظروعمل به چالش می کشید.
آنچه از تقابل بین ایسم های کلان غرب دیده وشنیده آیم این بوده که مارکسیسم طرفدارانقلاب ولیبرالیزم طرفداراصلاح است.مارکسیسم جمع گرا (کلکسیویتیسم)ولیبرالیزم فردگراست (ایندیویدوالیسم)مارکسیسم به اقتصاد دولتی ولیبرالیزم به سرمایه داری خصوصی(کاپیتالیسم)،مارکسیسم به مونیسم ولیبرالیزم به پلورالیزم،مارکسیسم به اصالت تاریخ(هیستوریسیسم) ولیبرالیزم به آزادی انسان حکم داده است اما این تقابل ها دریک سطح وزمین وزمینه وتاریخ بوده است وان اومانیسم مبتنی برماتریالیسم تاریخی بوده است که تفسیری مادی از هستی ارایه میکرده وتنهابه وجه مادی از هستی بسنده میکرده است لذااین تقابل راباید عرضی دانست نه ذاتی اگرچه ذات تفکر مدرن نیهیلیستیکی است واین اراده معطوف به قدرت(نظریه کوسه ببری) حاکم بر تاریخی مدرنیته حتی ساختارهایی برخاسته از خود رانیز میبلعد ونهایتابه نفی خود می پردازد.
در چنین فضایی تاریخی که جهان غربی شده وحتی شرق درحقیقت چیزی جز غرب نبود انقلابی باشعار وارمانی خارج از پارادایم مدرن جدید پابه منصه ظهور گذاشت که به تعبیر گیدنز شکاف در تاریخ تجدد بود وبه قول فوکو روح این جهان بی روح.
انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلابهادرعصرجدید مبنای مادی نداشت بلکه براساس دین بود.لذااین انقلاب برروی مستضعفان عالم و جنبشها اسلامی تاثیر به سزایی داشت
به عبارتی بازتاب جهانی داشته است وبرملتها و جنبشها اثرگذاربوده.میزان این اثرگذاری برنخبگان وپژوهشگران انقلاب هم بوده لذا دایره بزرگی ازخواص در سراسرجهان رامیتوان درذیل انقلاب اسلامی تعریف کرد.
این تاثیرگذاری تاریخی رامیتوان در حوزه های مختلف تاریخی،جغرافیایی،ایدئولوژیک وحتی نژادی دید.
به عنوان مثال درافریقانسلون ماندلا ازامام خمینی ورهبری انقلاب بالفظ امام یادکرد.یادرامریکای لاتین هوگوچاوزنیز ازهمین لفظ استفاده کرد.کاسترو رهبر کوبا ایران راقلب تپنده جهان دانست.
کشورهایی آمریکای لاتین که حیات خلوت امریکابودند امروز متحد ماهستند.
به عبارتی درعرصه جغرافیایی درهرنقطه از زمین میتوان تاثیرانقلاب رادید. در غرب دربوسنی وهرزگوین عکس امام توسط مسلمانان درجنگ باصربهااستفاده شد.درافغانستان شاه مسعود باالگو گیری از انقلاب ماجلوی نیروها خارجی ایستاد
بیداری اسلامی که دراین سالها درکشورهای اسلامی از بحرین که درمنطقه مارقم خورد تامصر اتفاق افتاده انقلاب اسلامی رامبنای خود میداند
تمامی رهبران جنبشهای دینی وازادیخواه انقلاب مارا مبنااعلام کردند.از حوادث جلیقه زردها درفرانسه تاانچه دراین سالها درکشورهای اسلامی تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهارعربی اعلام شده .به عبارتی باانقلاب اسلامی عصر پساامریکایی وبیداری فطرت آغازشده است.
شیخ نمر درعربستان،زکزاکی درنیجریه،قنوشی درتونس،شیخ قاسم در بحرین،تنها نمونه های اندکی است.
حماس وفلسطین از زمانی که قیام انتفاضه وایدئولوژی اسلامی راجایگزین ناسیونالیسم عربی کرد درقبال صهیونیسم پیشروی داشته است
اندیشمندان ونخبگان بسیاری درکشورهای مختلف به انقلاب مابه عنوان الگواشاره کردند
از ادواردو انیلی درایتالیا،یحیی بونو ومیشل فوکو درفرانسه،جان اسپوزیتو در امریکا،لگنهاوزن و...چامسکی منتقدامریکایی اسلاوی ژیژیک. .....
اما خط مقاومت وحضورکشورهای عدم متعهد..... دراینجافرصت تفصیلی نیست اما ایران چه درمنطقه که ماان راغرب اسیامیخوانیم وغرب خاورمیانه وچه درتقابل بانظام سلطه بخش دیگری است که میتوان از تاثیرانقلاب مابرکشورهای ابرقدرت چون روسیه وچین نام برد.حتی شکل گیری جریان قوی ملی گرایان درامریکا درتقابل باجهانی سازی نمونه دیگراست که با سیاستی یکجانبه نگرانه امریکامخالفند واین غروب عصر قطبی از دیرزمانی است شروع شده
دراینجافرصت نیست به تک تک موارد اشاره شود واین تنهایک نگاه اجمالی بود.لذابه معرفی اجمالی یک اثر در این حوزه میپردازیم.
کتاب نظریه های بازتاب جهانی انقلاب اسلامی توسط دکترابراهیم برزگروناشردانشگاه امام صادق(ع) چاپ شده است.
دانشگاه امام صادق(ع)رامیتوان دانشگاه اسلامی درجهان معاصرشمردکه براساس متدومتدولوژی غربی عمل نمیکند.ریاست ان رامرحوم آیت ا...مهدوی برعهده داشت که ما پیشتر در معرفی کتاب "مطالعات پسااستعماری" اشاراتی داشتیم وازتکرار مکررات خودداری می شود.
در پیشگفتار این کتاب آمده است که:این کتاب یک کتاب بومی دررشته علوم سیاسی هست وترجمه صرف نیست.در ادامه در بخش کلیات نویسنده براین باوراست که:
انقلاب اسلامی بزرگترین واقعه درایران بعدازاسلام ودرجهان ودربین کشورهای اسلامی بودچراکه شرقی واسلامی بود وبرخلاف انقلاب چین یاروسیه مبانی اندیشه ای غربی نداشت. وی سپس به گونه شناسی پژوهش های انقلاب اسلامی می پردازد ودریک تقسیم بندی قراری دهد که به قرار زیراست:الف:نوع شناسی(که به چیستی آن می پردازد)ب:علل شناسی:(بعنی چراروی داده است)ج:پروسه شناسی:(یعنی روندانقلاب به چه شکلی است)د:فرجام شناسی:پیامدهاونتایج انقلاب درداخل وخارج که میتواندمنطقه ای یاجهانی باشد.
نویسنده این کتاب براین نکته تاکید دارد که این کتاب باتوجه به نظریه پخش ونظریه سیستم هانوشته شده است که توضیح داده خواهدشد.
فصل دو:هاگسترندجغرافیدان سوئدی بودکه نظریه پخش درباب بیماری سل گاوی رامطرح کرد.
پخش فضایی:یعنی گسترش یک پدیده ازکانون اصلی که مردم آن رامی پسندند.
پخش فضایی بایددرشرایطی رخ دهدکه امکان وجودداشته باشدمثلاصادرات خوک ازآمریکابه عربستان به دلیل مسلمان بودن آنهاامکانپذیرنیست.
انواع پخش:۱-جابه جایی(مثل مهاجرت مسیونرهای مسیحی ازاروپابه امریکا)۲-مراتبی(مثل باایمان آوردن رییس قبیله درصدراسلام کل قبیله مسلمان میشوند)۳-سرایتی:(مثل ویروسی سریع انجام میشود).
عوامل نظریه پخش:جغرافیا٬زمان٬موضوع٬مبدا پخش٬مقصدپخش٬مسیرحرکت.
عوامل کاهش دهنده:مسافت٬زمان٬موانع تراوش(مثل ممنوعیت تلویزیون درافریقا که سالهاطول کشید)
پخش مذهبی یعنی دین اسلام ویهودیت ومسیحیت ازطریق سرایت وجابه جایی ومراتبی شکل گرفته.
درانقلاب اسلامی مقصدمیتواندکشورهای اسلامی باشد
گم شدن امام موسی صدروتقارن آن با انقلاب درمسلمانان به خصوص شیعیان لبنان تاثیرژرفی گذاشت.بعدازهجوم رژیم صهیونیستی به لبنان واشغال بخشی ازخاک لبنان ونبوداحزاب وجریانات قوی حزب الله شکل گرفت.
این تاثیرراهم میتوان درپخش مراتبی هم سرایتی وهم جابه جایی دید.چون حسن نصرالله زمانی ایران درس میخواندوامام موسی صدربرجامعه نخبگانی تاثیرگذاشت وشیعیان درپرتوانقلاب هویت تازه یافتند.
مبانی تاثیر گذاری رامیتوان در ولایت فقیه٬روحانیت سیاسی٬شهادت٬وحدت اسلامیو ...یافت.
نظریه سیستمی ازعلوم زیستی واردعلوم سیاسی شدونگاه کل گرایانه دارد.
نگرشها اجزای سه گانه ذهنی٬عاطفی ورفتاری دارند
نظریه نگرش سیاسی قدرت توضیح دهندگی بالایی درپدیده دارد.
هومنزجامعه شناس ومتفکرامریکایی است.هدف اوتعریف رفتارهایی است که به تعمیم بیانجامد.
هومنزبیشتربرکلیت جامعه نظردارد
قضایای اصلی هومنزعبارتنداز:۱-موفقیت(یعنی تکرارعملی دراثرپاداش)۲-محرک(یعنی رفتارهرفردی به محرکهای بیرونی واجتماعی وتعاملی پیوندمیخورد)۳-ارزش(هرچه رفتارارزشمندتربیشترتکرارمیشود)۴-عقلانیت(که مرتبط باگزینه های قبلی است)۵-الزامانهادهای اجتماعی...
براساس نظریه هومنز:الف:سبدارزشمندی(رهایی قدس ونابودی صهیونیسم)ب-سبدموفقیت(انقلاب اسلامی به رهبری امام وتشکیل جمهوری اسلامی.)ج-سبدعامل حرکت(مبارزه باصهیونیسم)د-پیدایش حزب الله(باوام گیری ازاصطلاحی ازقرآن
نظریه پیشبینی: درتحلیل آینده درمعرفت دینی پیشگویی اطلاق شده ودرعلم پیشبینی
درتاریخ علوم غریبه بودکه مختص آینده شمرده میشد.
غرب درتحلیل خودازوقوع انقلاب اسلامی اشتباه کردامادربررسی بازتابهای آن هم وقت داشت هم امکانات.
کسانی چون مارگارت تاچرنخست وزیرانگلیس وکیسینجروموشه دایان صهیونیست انقلاب ایران رابرای غرب خطرناک ارزیابی کردند.
راهبردهاواقدامات اخلال کننده درروندبازتاب انقلاب ایران عبارتنداز:جابه جایی سیاسی درسطح نخبگان درکشورهای همسایه مثل برکناری حسن البکروروی کارامدن صدام وکودتادرترکیه واشغال افغانستان توسط شوروی و...۲-استفاده ازشعایردینی برای ارای ارام کردن ذهن شهروندان۳-جنگ تحمیلی.
نتیجه گیری:انقلاب اسلامی پاسخ عملی بودبه برخی پرسشهای نظری استقرارنظام جمهوری اسلامی مردم سالاری دینی تحقق یافت
انقلاب اسلامی درجنگ سرد رخ دادیعنی درفضایی دوقطبی وگره یکصدوپنجاه ساله معاصرجهان اسلام راگشوده است.این کتاب به علاقه مندان حوزه انقلاب پژوهی ودوستداران انقلاب اسلامی پیشنهاد میشود.امیداست بامعرفی،خوانش وبررسی این آثار قدمی هرچند کوچک در عبور ازغربزدگی وبازیابی هویت تاریخی برداشته باشیم.
انتهای پیام/
ارسال نظر