خواص بعد از پیامبر اسلام (ص) با فراموش کردن یاد خداوند و دنیا پرستی، شامل قسم شیطان شدند که گفته بود بندگانت را به گمراهی می‌کشانم مگر مخلصین از آنها را، و مشخص شد که مصاحبت بدون معرفت با پیامبر خدا(ص) نیز آدمی را جزو مخلصین درگاهش قرار نمی‌دهد. بلکه باید از ذکر خدا غافل نبود و تابع شهوت‌ها نشد تا بتوان در پیچ‌های تاریخی تصمیمات مهمی را گرفت و اجازه نداد امامِ بر حق، به مسلخ شهادت برود.

تحلیلی بر علل وقوع عاشورا

گزارش گلستان ۲۴؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم معصومی ـ استاد دانشگاه و دبیر علمی گروه مطالعات راهبردی مجمع جهانی اهل بیت (ع) ـ در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده است، به جریان‌سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین(ع) و علت وقوع عاشورا به صورت سلسه‌وار پرداخته است.

در بخش نهم این یادداشت آمده است:

جریان شناسی سیاسی ـ اجتماعی عاشورا

*علل انحراف خواص بعد از پیامبر(ص)

انسان‌ها در زندگی خود در سیر و سلوک معنوی باید بر اساس شریعت و اخلاق عمل کرده تا بتوانند راه تعالی را طی کنند در این میان برای دور کردن انسان از راه معنویت و جلوگیری از ورود انسان به ملکوت آسمان‌ها و سقوط آن به پایین درجه مرتبه انسانیت که قرآن درباره آن می‌فرماید« أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » شیطان در مسیر فرزند آدم کمین کرده و به عزت و خداوند قسم خورده است که تمامی بندگان را گمراه خواهد کرد مگر آنهایی خاص و مخلص هستند.

«قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَإِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛ به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند.»

در شخصیت‌شناسی خواص جامعه بعد از پیامبر(ص) می‌توان به این نتیجه رسید آنهایی که در زمان پیامبر(ص) معیار تقوا، اخلاق، جهاد، از خودگذشتگی، عبادت و ... بودند، بعد از پیامبر(ص)، شیطان، درون آنها را خورد مانند موریانه‌ای که عصای سلیمان را از درون جوید. صحابه پیامبر اکرم(ص) نیز از درون توسط شیطان نفس خورده شده و در گذر زمان تقوا، عبادت، جهاد و... جای خود را به دنیا طلبی، حرص ثروت، حفظ جان خود و... داد. قرآن کریم درباره این افراد چنین می‌فرماید:

«فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا، سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوت‌های نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید.»

* غفلت از یاد خدا

غفلت از یاد خداوند و تبعیت از شهوت دو عامل مهمی است که قرآن روی آن تأکید دارد. در یک بررسی تاریخی می‌توان مشاهده کرد که خواص بعد از پیامبر(ص) نیز از یاد خداوند غافل شدند و به عقب برگشته و به خاطر امور دنیوی خیلی از اتفاقات را یا انکار کرده و یا تحریف کردند. با تفکر در این آیه مشخص می‌شود که شیطان به قسمی که به عزت خداوند خورده خوب عمل کرده است و توانسته افرادی که سالیانی با پیامبر(ص) زیست مشترک داشتند و کاتب وحی ایشان بودند و همچنین در اجتماع کلمه صحابه بودن را افتخار و فخر خود می‌دانستند با زر و سیم تمامی افتخارات خود در زمان پیامبر(ص) را به یکباره سوزاندند.

عده‌ای از صحابه در جریان سقیفه، عده‌ای در جریان عدالت امام علی(ع) در زمان خلافت، عده‌ای در زمان جنگ معاویه با امام حسن(ع) و عده‌ای نیز در زمان بیعت با امام حسین(ع) و جریان کربلا، اندوخته خود را در آتش دوزخ انداخته و خود نیز هیزم دوزخ شدند؛ لذا خداوند در قرآن می‌فرماید:« وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی، و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم. »

به طور قطع کسی که حمایت از امام منصوب را با سکه دنیا معامله کند و عدم حمایت و یا سکوت او باعث شود که جامعه‌ای به انحراف کشیده شود مصداق آیه فوق بوده که در روز قیامت به صورت نابینا محشور خواهد شد. چون کسی که در دنیا سکه‌های طلا را بر امام خویش ترجیح دهد در آخرت نیز کور محشور خواهد شد.

* نداشتن بصیرت

دومین عاملی که قرآن برای انحراف خواص مطرح می‌کند نداشتن بصیرت و عدم تشخیص حق از باطل است. در جامعه‌ای اگر مردم به خصوص خواص آن، بصیرت و بینایی کامل در مقابل دشمن نداشته باشند و از دشمن شناسی قوی برخوردار نباشند در پیچ‌های خطرناک، لغزیده و جامعه‌ای را با خود به دره انحراف می‌کشانند.

یکی از دلایل شکل‌گیری و نضج گرفتن جریان سقیفه، بی‌بصیرتی خواص جامعه اسلامی بود وقتی عده‌ای در سقیفه جمع شدند خواص از امام منصوب حمایت نکرده و دلایل واهی مانند جوان بودن امام علی(ع) و... را بهانه آوردند. لذا این بی بصیرتی باعث اولین انحراف و بدعت در جامعه شد. بی‌بصیرتی در زمان خلافت امام علی(ع) نیز همچنان ادامه داشت. به عنوان مثال در جنگ صفین اسامه بن زید امام بر حق و خلیفه مشروع را در مصاف با معاویه به دلیلی اینکه من در جنگ برادر دینی وارد نمی‌شوم حمایت نکرد و یا شاگردان عبدالله بن مسعود به حضرت گفتند ما با شما به صفین می‌آییم اما در کنار شما اردو نمی‌زنیم تا ببینیم کدام یک از شما فعل حرام انجام می‌دهد تا بر ضد او عمل کنیم.

این موارد نشان از اوج بی‌بصیرتی آنها بود. آنها می‌دانستند که پیامبر(ص) درباره معاویه فرموده است که وی غیرمسلمان خواهد مرد. با این حساب درک و تشخیص حق از باطل برایشان مشتبه شد. تمامی این موارد به دلیل ضعف ایمان، عدم داشتن معیار درستی و نادرستی، غلبه هوی ‌و هوس بر افراد بود که در مقابل حق سردرگم شده و راه را از بیراهه اشتباه گرفتند.

برخی از این خواص در ابتدای جنگ صفین امام(ع) را به سستی و کم‌کاری در جنگ متهم می‌کردند و در آخر کار که لشگر امام(ع) به پیروزی نزدیک شده بود امام را مجبور به مذاکره با معاویه کردند. همین افراد در جنگ امام حسن(ع) با معاویه یا دنبال زراعت بودند یا از معاویه زر و سیم گرفته و به سپاه وی ملحق شدند.

در زمان امام حسین(ع) نیز همین خواص وقتی اوضاع را در کوفه بعد مرگ معاویه کمی آشوب زده دیدند به امام نوشتند که کوفه مهیای ورود شماست و ما منتظر قدوم شما هستیم.

اما وقتی عبیدالله به کوفه مسلط شد خواص از کرده خود پشیمان شدند و مسلم فرستاده امام(ع) را در کوچه‌های کوفه تنها رها کردند و خود در گوشه خانه خزیدند و پسر پیامبر(ص) را یاری نکردند مع‌الاسف عده‌ای از این اشخاص نیز برای جنگ با امام عازم کربلا شده و با ایشان قتال کردند.

افرادی که امام در کربلا به اسم، آنها را صدا می‌زند و می‌گوید: آیا شما نبودید نامه نوشتید و من را دعوت کردید الان چه شده است؟ در نهایت اینکه خواص بعد از پیامبر اسلام(ص) با فراموش کردن یاد خداوند و دنیا پرستی، شامل قسم شیطان شدند که گفته بود بندگانت را به گمراهی می‌کشانم مگر مخلصین از آنها را و مشخص شد که مصاحبت بدون معرفت با پیامبر خدا(ص) نیز آدمی را جزو مخلصین درگاهش قرار نمی‌دهد. بلکه باید از ذکر خدا غافل نبود و تابع شهوت‌ها نشد تا بتوان در پیچ‌های تاریخی تصمیمات مهمی را گرفت و اجازه نداد امام بر حق بر مسلخ شهادت برود.

/ایسنا

ارسال نظر

آخرین اخبار