امام جمعه کردکوی با بیان اینکه امام (ره) بسیار ساده‎زیست بود، گفت: سه سال در نجف درس امام راحل را درک کردم، فاصله منزلم در نجف با منزل امام راحل تقریباً 60 متر بود.

چرا امام جمعه سابق کردکوی از دستور شمخانی سر باز زد؟

به گزارش گلستان ۲۴؛ در غرب گلستان امام جمعه‎ای قریب به چهار دهه سکان‌دار هدایت دینی و سیاسی مردم را برعهده داشت  و به دور از نگاه‎های سیاسی و جناحی برای رشد و توسعه کردکوی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و به قول خودش دست دوستی به سوی تمام مسؤولان دراز کرد تا بلکه گره‎ای از کار مردم باز شود.

او می‎گوید از مسؤولیت امام جمعه هیچ دریافتی نداشته است و در تمام این سال‎ها به واسطه مسؤولیتش مالی به اموالش افزوده نشده است، خانه‎ی ساده‎ای دارد که زمینش ارثیه پدرش است و زمین دو هکتاری که آن هم از پدرش به ارث برده است.

تغییر امام جمعه کردکوی و خداحافظی حجت‎الاسلام موسی شاعری با میعادگاه نماز جمعه در 29 شهریورماه سال جاری بهانه‎ای شد تا گفت‎گویی را با وی ترتیب دهیم و اقدامات و خدمات او طی این سال‎ها را مرور کنیم که در ادامه از نظر می‎گذرانید؛

وقتی زمزمه تغییر امام جمعه کردکوی شنیده شد بسیاری از مردم کردکوی ناراحت و متأثر شدند و خواستار عدم این تغییر شدند، ریشه این محبوبیت مردمی کجاست؟

شاعری: شاید بهتر باشد از آغاز طلبگی‎ام شروع کنم تا به پاسخ سؤالتان برسیم، به دلیل برخی از ویژگی‎هایی که در زندگی خانوادگی ما بود از سن تقریباً 17 سالگی و قبل از ازدواج ملبس شدم، این در حالی بود که ظاهر و چهره‎ام خیلی جوان بود. در همان سنین جوانی به منبر می‎رفتم و بخش عمده‎ای از روضه‎خوانی، منبر و مساجد کردکوی را بنده انجام می‎دادم، البته بیانم به ذهن مردم نزدیک بود و در روضه‎خوانی نیز صوت خوبی داشتم به همین دلیل آقایان دیگر زیاد به منبر نمی‎رفتند و بیشتر بنده به منبر می‎رفتم.

وقتی از نجف به ایران آمدم به کردکوی بازگشتم و در مجموع بیش از 60 سال است که در جمع مردم کردکوی حضور دارم.

در طول این دوران تلاش نکردم تا برای خود زندگی بسازم و از لحاظ مادی ارتقاء یابم بلکه بیشتر در خدمت مردم بودم و این مهم را صرفاً نه در دوران امامت جمعه که از آغاز طلبگی‎ام سرلوحه کارم قرار دادم و همیشه سعی کردم حلال مشکلات مردم باشم.

چطور شد روحانی شدید؟

شاعری: پدرم کشاورز بود اما پدربزرگم و اکثر اقوام ما روحانی بودند وقتی کلاس پنجم بودم پدرم مرا انتخاب کرد تا در طایفه خودمان طلبه باشم، آن زمان بسیاری از اقوام و نزدیکان راضی نبودند و می‎گفتند زندگی طلبگی سخت است و بهتر است که معلم شود اما از آنجایی که پدرم بسیار متدین بود و به طلبگی علاقه‎مند بود به حرف کسی گوش نکرد و تأکید داشت که من باید طلبه شوم و در پاسخ به افرادی که معتقد بودند اگر طلبه شود از لحاظ مالی در تنگنا قرار می‎گیرد، می‎گفت تا زمانی که خودم زنده‎ام از لحاظ مادی کمکش می‎کنم تا دستش به سوی کسی دراز شود.

با توجه به تعهدی که پدرم در ابتدای طلبگی داده بود تا وقتی در قید حیات بود از لحاظ مالی پشتیبانم بود گرچه من نیازی به این پشتیبانی مالی نداشتم اما ایشان اصرار داشت که در زندگی از بنده دستگیری کند طوری که خانه و زمین کشاورزی از پدرم به من ارث رسیده است.

پدرم حتی در دوران طلبگی و زمانی که در نجف بودم کمک‎هزینه‎ای را پرداخت می‎کرد و تأکید داشت که شست‎وشوی لباس‎ها برعهده خودم نباشد و یا وقت‎هایی که خسته هستم غذا را در مهمانخانه و رستوران بخورم، او با این کار می‎خواست سختی‎های دوران طلبگی را حس نکنم و در این مسیر ثابت‎قدم باشم.

گفتید برخی از اقوام شما به دلیل تنگناهای اقتصادی مایل به طلبه شدن شما نبودند، اگر زمان به عقب برگردد باز هم حاضرید در مسیر روحانیت قدم بگذارید؟

شاعری: اصولاً روحانیت نباید اهل مادیات باشد و باید با سختی‎ها کنار بیاید.

عموی پدری من در زمان رضاخان و در مشهد طلبه بود، وقتی می‎خواستم وارد عرصه طلبگی شوم پدرم مرا نزد عموی خود بُرد و گفت این پسرم باید طلبه شود اما او به پدرم گفت آخوندی سختی‎هایی دارد و بگذار فرزندت در آسایش باشد که پدرم به هیچ عنوان راضی نشد و گفت در هر شرایطی این پسرم باید روحانی شود البته من هم می‎خواستم طلبه شوم و ناراضی نبودم.

وقتی عموی پدری‎ام با جدیت پدرم مواجه شد گفت پس چهار هکتار زمین را به نام او انتقال بده تا روحانی شود، او معتقد بود آخوندی که دستش در جیبش نباشد باید دینش را بفروشد.

به همین دلیل پدرم تا آخر نسبت به من دغدغه داشت و از لحاظ مالی مرا حمایت می‎کرد، هر چقدر به پدرم می‎گفتم نیازی ندارم اما با اصرار به من کمک می‎رساند.

شکرگزار خداوند هستم که در تمام این دوران دست حمایت الهی روی سرم بود، خداوند همسر خوبی از خانواده متدینی نصیبم کرد، وقتی از نجف با سه فرزند به کردکوی برگشتم خانه‎ای برای زندگی نداشتم، زمینی از پدرم به ارث رسیده بود اما پولی نداشتم که در آن خانه بسازم.

همسرم بسیار با بنده همراه بود، در تمام دوران زندگی حتی یک بار از من درخواست مادی نداشت و با رضایت همسرم و فروش طلاهایش توانستم خانه‎ای را برای زندگی بسازم.

از چه سنی در نجف حضور داشتید؟

 شاعری: در سن 22 سالگی به نجف رفتم و هفت سال در آنجا بودم و درسم را نزد آیت‎الله بجنوردی گذراندم و سه سال نیز درس امام راحل درک کردم.

 

خاطره‎ای از امام راحل دارید؟

شاعری: 9 سال در مشهد و هفت سال در نجف درس خواندم به همین دلیل امام راحل را در نجف دیدم.

 فاصله منزلم در نجف با منزل امام راحل تقریباً 60 متر بود، همه ویژگی‎هایی که راجع به امام راحل می‎گویند همینگونه بود و ما به عینه دیدیم، امام (ره) بسیار ساده‎زیست بود.

امام راحل از سوی شاه به ترکیه و سپس نجف تبعید شد، شاه تصور می‎کرد امام راحل با رفتن به نجف منزوی می‎شود اما برخلاف تصوراتش، 20 روز بعد از حضور امام راحل در نجف درس امام (ره) شلوغ شد و بیش از 300 نفر پای درس امام (ره) می‎نشستند.

درس امام راحل بسیار خوب بود، ایشان معاملات و تجارت را که درسی پر سروصدا بود آغاز کردند و برخلاف رژیم طاغوت وجهه بسیار خوبی در نجف کسب کردند.

ساده‎زیستی امام راحل شاخص بود، او هر شب مانند مردم عادی به حرم امام علی (ع) می‎رفت و در حیاط حرم مفاتیح‎الجنان را در دستش می‎گرفت و سلام می‎داد و دعا می‎خواند.

امام راحل هر شب رأس ساعت 21 شب به حرم می‎آمد، ایشان بسیار وقت‎شناس و منظم بود و هیچ‎گاه وقت را تلف نمی‎کرد.

فرمودید طلبه مشهد بودید خاطره‎ای هم از مقام معظم رهبری دارید؟

شاعری: آن زمان که در مشهد بودم پدربزرگ مقام معظم رهبری در مسجد گوهرشاد نماز می‎خواند و تفسیر می‎گفت که در نماز به ایشان اقتدا می‎کردم و در جلسه تفسیر وی شرکت می‎کردم.

پدر مقام معظم رهبری هم که نماز می‎خواند به ایشان اقتدا می‎کردم و در مدتی که در مشهد بودم گاهی اوقات مقام معظم رهبری را می‌دیدم.

 

آیا با مقام معظم رهبری دیدار هم داشتید؟

شاعری: با مقام معظم رهبری بیش از 10 سال گذشته دیدار داشتم، در آن زمان قرار بود کاری انجام دهم که آن کار باید با موافقت و رضایت مقام معظم رهبری انجام می‎شد به همین دلیل به محضر رهبر انقلاب رسیدم، در آن دیدار معظم‎له با پیشنهادم موافقت کردند و خوشبختانه خاطرات شیرینی هم از آن دیدار دارم که ترجیح می‎دهم در خصوص جزئیات آن دیدار به همین مقدار بسنده ‎کنم.

*کسی که طلبه شد باید ملتزم به لوازم طلبگی باشد

در خانه ساده‎ای زندگی می‎کنید و آنطور که مردم هم اذعان دارند همیشه سعی کردید ساده‎زیست باشید این ساده‎زیستی به دلیل مسؤولیت شما در امامت جمعه است؟

شاعری: ساده‎زیستی و مردمی بودن ارتباطی به امام جمعه بودن ندارد، قبل از آنکه امام جمعه کردکوی باشم یک آخوند مردمی بودم و در آن زمان برخی از کارهای عمرانی شهر را پیگیری و در راه خدمت به مردم و عمران و آبادانی کردکوی تلاش می‎کردم.

«دوستی با پیلبانان یا مکن  یا طلب کن خانه‎ای در خورد پیل»، خواستم آزاد باشم، اعتقادم بر این است یا طلبه نباش و حالا که طلبه هستی ملتزم به لوازم باش، روحانی باید ساده‎زیست باشد، وقتی مردم را به ساده‎زیستی توصیه می‎کند باید خود نیز رعایت کند، همیشه دوست داشتم وقتی روحانی هستم سبک زندگی و رفتارم نیز مانند یک روحانی واقعی باشد.

ما همیشه مردم را به ساده‎زیستی و زندگی بدون تکلف دعوت می‎کنیم و از ائمه (ع) و پیامبران (ص) برای مردم تمثیل می‎آوریم و لازم است که ابتدا خود به سخنان و موعظه‎هایی که در منابر بیان می‎کنیم، عمل کنیم.

 

 اکثر افرادی که مسؤولیتی دارند هم‎راستا به مسؤولیت از رفاه مادی هم بی‎نصیب نمی‎مانند و حتی خود را مُحق می‎دانند،  چطور بعد از این همه سال مسؤولیت همچنان ساده و در خانه قدیمی خودتان زندگی می‎کنید؟

شاعری: در اوایل انقلاب اسلامی اوضاع آشفته بود و وقتی امام جمعه شدم برای حفظ امنیت سه پاسدار از من محافظت می‎کردند.

در آن زمان آقای شمخانی، فرمانده وقت سپاه درخواست داشتند در نقطه‎ای دیگر از شهر منزلی اجاره کنم تا در همین مکان برایم خانه‎ای بسازند اما موافقت نکردم با هزینه سپاه برای من خانه‎ای ساخته شود و اعتقاد داشتم قرار نیست برای همیشه امام جمعه باشم و با ساخت این خانه دِینی بر گردنم می‎ماند و علاوه‌بر آن در خانه‎ای زندگی کردم که متعلق به من نیست.

حتی آقای شمخانی اصرار کردند و گفتند این یک دستور است که باز هم نپذیرفتم.

اخیراً طرح شفافیت اموال و دارایی مسؤولان مطرح شده، با این طرح موافقید؟

شاعری: اساساً شفافیت خوب است ولی چیزی از خودم ندارم و دارایی‎ام دو هکتار زمین کشاورزی است که از پدرم به ارث رسیده است.

 آیا کار بر زمین مانده‎ای هم دارید که اگر دوباره به عقب برمی‎گشتید حتماً همان کار را انجام می‎دادید؟

شاعری: خیر، کار بر زمین مانده‎ای ندارم.

 مهمترین اقدام شما در مسوؤلیت امام جمعه در این سال‎ها چه بود؟

شاعری: ساخت حوزه علمیه در کردکوی مهم‎ترین اقدام من است و تمام تلاش خود را برای رشد، ترقی و توسعه شهر کردکوی به کار گرفتم، خوشبختانه کردکوی شهر برخورداری است و در زمینه آموزشی و بهداشت و درمان وضعیت مطلوبی دارد.

برای ساخت بیمارستان امیرالمؤمنین کردکوی تلاش بسیاری داشتم، همچنین در راه‎اندازی مراکز آموزش و علمی نیز همیشه حمایت کردم.

ارتباط شما با مدیران به ویژه فرمانداران کردکوی چگونه بود؟ تاکنون شده مردم نزد شما از مدیری گله کرده باشند و شما به آن مدیر تذکر داده باشید؟

شاعری: همیشه خاطره خوبی با فرمانداران و بخشداران کردکوی داشتم، اگر این تعاملات نبود امروز کردکوی در چنین نقطه‎ای قرار نداشت، روزی کردکوی فاقد امکانات بهداشت و درمان، آموزشی و ... بود ولی امروز در بخش‎های مختلف رشد کرده و توسعه‌یافته است.

گاهی اوقات مردم گلایه‎هایی داشتند و ما هم برای رفع آن تذکراتی به مدیران مربوطه می‎دادیم.

 

از کدام فرماندار بیشترین رضایت را داشتید؟ آیا تاکنون در انتخاب فرمانداران دخالتی کردید؟

شاعری: در عزل‎ونصب فرمانداران هیچ‌گاه دخالت نکردم، از همه فرمانداران راضی بودم،  معمولاً فرماندار که به شهر ما می‎آمد تازه یک دوست پیدا می‎کردم.

 از اقدامات کدام دولت بیشتر رضایت داشتید؟

شاعری: تحریم‎های آمریکا از همان ابتدای انقلاب اسلامی بر ایران تحمیل شد و آمریکا در تضاد با جمهوری اسلامی ایران از هیچ کوشش دریغ نکرد و همه دولت‎های انقلاب از دوران امام خامنه‎ای (مدظله‎العالی) تاکنون در معرض تحریم‎های ناجوانمردانه آمریکا قرار داشتند.

 از همه دولت‎های پس از انقلاب اسلامی راضی هستم، هر دولتی ضعف‎ها و قوت‎هایی دارد، برای مثال دولت آقای روحانی نیز در این کوران و بحران تلاش می‎کند اما از لحاظ نظارت ضعف‎هایی دارد.

در دولت شهید رجایی، ایشان به عنوان رئیس جمهور بسیار ساده‌زیست بودند اما متأسفانه برخی دولت‎های پس از آن گرفتار مدیران اشرافی و میلیاردی شدند به نظر شما ریشه این اتفاقات کجاست؟

شاعری: این از خصلت قدرت است، در حکومت امیرالمؤمنین (ع) نیز گاهی اوقات این مسائل وجود داشت.

عملکرد دولت خوب هر چقدر هم خوب باشد اشرافی‎گری اتفاق می‎افتد اما می‎توان نظارت‎ها را بیشتر کرد، امروز که ما از لحاظ امنیت اینقدر قوی عمل کردیم در حوزه اقتصادی و جلوگیری از فساد و رانت‎خواری هم می‎توانیم قوی عمل کنیم.

 

آیا بعد از خداحافظی شما از امامت جمعه کردکوی باز هم برای رشد و توسعه کردکوی تلاش می‎کنید؟

شاعری: اهل کردکوی هستم و از این سخنانی که مطرح می‎شود و می‎گویند «حاج آقا شاعری رفته است» گله‎مندم، اتفاقی نیفتاده، تنها اقامه نماز در روز جمعه بر عهده‎ام نیست اما در کردکوی خواهم ماند و همچنان برای رشد و توسعه‎اش دغدغه دارم.

مردم نباید فکر کنند که «شاعری» دیگر در کردکوی نیست، در کردکوی هستم و هیچ وقت هم از این شهر نمی‎روم.

جامعه امروز به معضل بیکاری گرفتار است برای مردم سوال است که بیکاری چقدر گریبان فرزندان و نوه‎های شما را گرفته است.

شاعری: در آشنایان من هم با مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس بیکار وجود دارد، یکی از فرزندانم با مدرک فوق‌لیسانس پس از هفت سال تازه در آستانه استخدام است.

البته مقصر بیکاری، فارغ‎التحصیلان دانشگاهی و جوانان نیستند مسأله آن است که ما به جوانان به‎جای مهارت‎آموزی، مدرک‎گرایی را یاد دادیم.

مدرک‎گرایی در دوران آقای احمدی‎نژاد رواج پیدا کرد و دانشگاه‎های بسیاری در آن زمان ایجاد شدند که راه غلطی بود.

آیا به واسطه امام جمعه بودن شما، فرزندانتان بهره‎ای از نظام بردند؟

شاعری: خیر، هرگز اجازه چنین کاری را ندادم، چهار دختر و دو پسر دارم، از بین دخترانم تنها یک دخترم که در رشته زبان انگلیسی در قائمشهر تحصیل کرد در آموزش و پرورش استخدام شد و با توجه به استعداد و تلاشی که داشت در آموزش و پرورش فعالیت دارد بقیه دخترانم اشتغال و فعالیت خاصی ندارند.

یکی از پسرانم قبل از انقلاب اسلامی در اداره برق استخدام شد و پسر دیگرم که بسیار بااستعداد بود و انتظار داشتیم پزشک شود در تربیت معلم تحصیل کرده و اکنون معلم است.

هیچ گاه حمایت خاصی از فرزندانم برای استخدام نداشتم آنها هم انتظار نداشتند به واسطه مسؤولیتم از پست‎های مدیریتی و دولتی استفاده  کنند البته برای مردم تلاش بسیاری کردم و بعضاً اقداماتی هم برای اشتغال فرزندان مردم کردکوی تلاش کردم.

*دریافتی از مسؤولیت امام جمعه نداشتم

برخی مردم تصور می‎کنند امام جمعه به واسطه مسؤولیتی که دارد حقوق زیادی دریافت می‎کند.

شاعری: نه اینطور نیست، از مسؤولیت امام جمعه دریافتی نداشتم، اینکه امروز کسی نمی‎تواند آدرس بدهد که شاعری دنیادوست و تجملاتی است به این دلیل است که اهل مسائل مادی نبودم.

عقب‎ماندگی و عدم توسعه کردکوی چه علتی دارد؟

شاعری: اعتقاد ندارم که کردکوی توسعه‎نیافته است، توسعه به معنای بهداشت و درمان است که کردکوی از این لحاظ در استان شاخص است و بخش قلب آن در کشور معروف است.

روزی آرزو داشتیم که در کردکوی دانشگاه ایجاد شود اما امروز می‎بینیم که مراکز مختلف آموزش عالی در این شهرستان راه‎اندازی شده است.

روزی کردکوی، کردمحله بود و 16 مغازه داشت اما امروز پیشرفت کرده و از لحاظ علمی، آموزشی، بهداشت و درمان در وضعیت مطلوبی قرار دارد.

مقام معظم رهبری اخیراً به مسأله جوانگرایی ائمه جمعه تأکید دارند به نظر شما سیاست جوانگرایی چه میزان می‎تواند در جذب جوانان به نماز جمعه مؤثر باشد.

شاعری: دو نظریه در این خصوص وجود دارد، در حالی که برخی اعتقاد دارند امام جمعه هر چه سن بیشتری داشته باشد در جامعه جاافتاده‎تر است در مقابل برخی هم به جوانگرایی تأکید دارند.

مقام معظم رهبری هم که به مسأله جوانگرایی اشاره کردند بعدها فرمودند که گرچه ما به جوانگرایی اشاره کردیم اما این به معنای پیرزدایی هم نیست.

شاید کاری که یک امام جمعه جوان‎ می‎تواند انجام دهد در توان من نباشد، معتقدم امام جمعه‎ای که جوان و نیرومند باشد بهتر است.

حاج آقا! برای خطبه‎های نماز جمعه چقدر در طول هفته وقت می‎گذاشتید؟

شاعری: زیاد، همیشه از این جمعه تا آن جمعه فکر می‎کردم که در خطبه‎ها چه بگویم، ممکن است بسیاری حرف بزنند و سخنرانی کنند اما سخنرانی آنها نزدیک ذهن مردم نباشد اما من سعی می‎کردم مردم سخنانم را درک کنند.

در طول این مدت اگر خطبه‎هایم را نگاه کنید کمتر حرف‎های تکراری می‎بینید.

*خظبه‌های نماز جمعه خیلی از جاها جذاب نیست

به نظر شما خطبه‎های نماز جمعه جذاب است؟

شاعری: در خیلی از جاها جذاب نیست، امام جمعه باید طوری سخن بگوید که قریب به ذهن مردم باشد و از بیان سخنان «قلمبه و سلمبه» پرهیز کند، بسیاری از مردم کم‎سواد هستند و به همین دلیل باید موضوعات مورد نیاز مردم و ساده‎تر و نزدیک به ذهن مردم در خطبه‎های نماز جمعه مطرح شود.

مردم برای دیدار با شما باید از قبل هماهنگ می‎کردند؟

شاعری: نه اینطور نبود، هیچ سخت‎گیری برای دیدارهای مردمی نداشتم و درب منزلم به روی مردم باز بود و هماهنگی‎های این شکلی کمتر وجود داشت، شاید برایتان جالب باشد گاهی اوقات ساعت 10 شب هم مردم به دیدارم می‎آیند و بنده هم به برای آنها وقت می‎گذارم.

قریب به 40 سال است که امام جمعه کردکوی بودید و فعالیت‎های زیادی در بیرون داشتید آیا در منزل هم به همسرتان کمک می‎کنید.

شاعری: همراهی و همکاری در زندگی یک دستور است و در اسلام به آن توصیه شده است، من همین الان هم هنگام غذا خوردن سفره را خودم پهن می‎کنم.

همیشه خریدهای بیرون را شخصاً انجام می‎دهم و گاهی اوقات برخی به بنده می‎گفتند حاج آقا دیگر یک کیلوگرم سیب‌زمینی را خودتان خرید نکنید و به دیگران بسپارید اما بنده این کارها را خودم انجام می‎دادم و معتقدم این کارها با امام جمعه بودن منافاتی ندارد.

به عنوان سؤال پایانی چه توصیه‎ای به امام جمعه جدید کردکوی دارید؟

شاعری: حجت‎الاسلام شیخی با شرایطی که دارد نیاز به توصیه ندارد، ایشان امام جمعه‎ای مردمی است و از بنده هم جلوتر است.

وی فردی به‎روز و زحمت‎کش است و در مدتی که رئیس تبلیغات اسلامی کردکوی بود مردم از عملکردش راضی بودند./

فارس

ارسال نظر

آخرین اخبار