چطور ترس از کوید ۱۹ برایمان عادی شد؟
به ساختار ذهن خود رجوع کنید و ببینید چطور الگوی افکاری ما، در جریان زندگی برخی ترسها را عادی سازی میکند.
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از ایرنا آخرین باری که واقعا احساس ترس کردیم چه زمانی بود؟ شاید گم کردن فرزندمان در فروشگاه، یک جمله دکتر درباره جدی بودن بیماریمان یا ترس از سخنرانی روی استیج ممکن است ما را به طور جدی ترسانده باشند. شاید این گزاره غلط نباشد که بگوییم بدون اینکه متوجه باشیم، ترسها ما را کنترل میکنند. برخی ترسها برای ادامهی حیات فیزیکی و روانی نرمال ما نیاز هستند و برخی دیگر در روند طبیعی آن دو اختلال ایجاد میکنند. در ادامه «ایرنا زندگی» شما را در بررسی عملکرد لوپ ترس در ذهن به وسیله افکار، همراهی میکند.
ترسها چگونه پدید میآیند؟
لحظهای که بخواهید قدمی خارج از روال طبیعی زندگیتان بردارید، حس گم شدن وسیله یا حس کامل نبودن به شما دست میدهد. در این شرایط نیازی نیست به این موضوع بیندیشید که «چرا در من ترس وجود دارد» به این باید فکر کنید که چه زمانی من روی ترسهایم پا میگذارم. احساس نا امنی روانی یا فیزیکی در ما ایجاد ترس میکند. در اینجا نا امنی بدین معنی است که موقعیتی یا موردی روال عادی و نرمال طبیعی زندگی ما را دچار اختلال میکند و حالت روتین مغز را بر هم میریزد. برای مثال، احساس نا امنی از ناراحت شدن شخص مهمی در زندگی برای ما ایجاد ترس میکند. کارکرد این ترس در زندگی ما این گونه نمایان میشود که ما بیشتر مراقب حرفها و رفتارهایمان هستیم. احساس نا امنی در بعد فیزیکی را میتوان مانند لحظهای که ما جلو ماشین در حال حرکت نمیپریم، برای آسیب ندیدن، بیش از اندازه به آتش نزدیک نمیشویم یا برای اینکه به کرونا مبتلا نشویم ماسک میزنیم، مثال زد.
اینها تعاریفی مفهومی از ترس و نوع کارکرد آن در زندگی ما بودند. اما آیا هیچ کسی جلوی ماشین نمیپرد، نمیسوزد یا به کرونا مبتلا نمیشود؟ جدا از اتفاقاتی که بر حسب تصادف میافتند، در برخی از افراد ترس به مرور زمان بر اثر برخی افکار از بین میرود.
چگونه ترسها در ذهن ما کمرنگ میشوند؟
ما از ایجاد موقعیتهایی که موجب بروز احساس ترس در ما میشوند دوری میکنیم به این دلیل که در روند عادی و طبیعی زندگی ما اختلال ایجاد میکنند. حالا اگر موقعیت ترس به طور مرتب در زندگی ایجاد شود، اخطارهایی که مغز به طور روتین دریافت میکند باعث میشود تحریکپذیری مغز کاهش یابد و این موقعیتها به نوعی عادی میشود. در این صورت دیگر مغز عکسالعمل مناسب ترس را به آن موقعیتها نشان نمیدهد. حالا دیگر مراحل عادی سازی برای الگوهای مغز ما شکل میگیرند و ما دیگر ناخودآگاه حساسیت کمتری به ترس نشان میدهیم. به طور مثال ما در اوایل ورود کرونا به کشور ترس بیشتری نسبت به این بیماری داشتیم، تا حدی که برخی تا مرز سکتههای قلبی نیز پیش رفتند؛ ولی حالا همان دسته افراد جزو کسانی هستند که پروتکلهای بهداشتی را به سختی میپذیزند که اجرا کنند.
ثبت واژه «ترس» در مورد موضوع یا موقعیتی در ذهن، در واقع احتمال عادی شدن را نیز به دنبال دارد. کسانی که در ابتدا با بیماری کرونا منطقی رفتار کردند، حالا هم همان منطق را دارند و به توصیهها عمل میکنند ولی کسانی که احساس ترس به این موضوع دارند حالا طوری به این فاجعه نگاه و رفتار میکنند که انگار بر طرف شده است. درحالی که تنها ترس از کرونا در ذهن از بین رفته نه وجود بیماری در زندگی واقعی.
ارسال نظر