سناریوی سرقت در خوابگاه دختران برای ازدواج با پسر تلگرامی
دختر دانشجو پس از اینکه در تلگرام با پسر بیکار آشنا شد، سناریوی سرقت از همکلاسی پولدارش را اجرا کرد.
به گزارش گلستان24، این دختر پس از خرید دانشجوی رشته پزشکی، رمز کارت او را به خاطر سپرد و پس از نقشه این دزدی را در خوابگاه دختران اجرا کرد تا با پسر تلگرامی ازدواج کند.
چند روز پیش زمانیکه دختر جوان به پلیس مراجعه و راز یک سرقت میلیونی را فاش کرد، پروندهای در دادسرای ناحیه ٦ تهران گشوده شد.
دزدی مشکوک
این دختر زمانیکه در مقابل ماموران پلیس قرار گرفت، در مورد جزییات این سرقت به کارآگاهان گفت: «چند ماهی میشود که از شهرستان به تهران آمدهام تا به دانشگاه بروم. در یکی از دانشگاههای تهران در رشته پزشکی درس میخوانم و چون خانوادهام در شهرستان هستند در خوابگاه دختران میمانم. هم اتاقیهایم را خیلی نمیشناسم و به خاطر اینکه جایی برای زندگی نداشتم، به این خوابگاه آمدم. من همیشه سعی میکردم روابط خیلی صمیمی با دختران خوابگاه نداشته باشم. تا اینکه از هفته گذشته شبهای امتحان شروع شد و من هم حسابی مشغول درس خواندن شدم. تا جاییکه اصلا از خوابگاه بیرون نمیرفتم و از صبح تا شب درس میخواندم. چون رشته سختی داشتم حتی یک لحظه هم نمیتوانستم از درسهایم غافل شوم. فقط روز امتحان به دانشگاه میرفتم و بعد از امتحان دادن باز هم به خوابگاه میآمدم و درس میخواندم. یک روز که مثل همیشه برای امتحان دادن به دانشگاه رفته بودم، ناگهان پیامکی به دستم رسید که پس از خواندن آن حسابی شوکه شدم. پیامک از بانک بود که نشان می داد در حدود ١٥ میلیون تومان پول از حسابم برداشت شده است. ابتدا تصور کردم که اشتباهی رخ داده است. برای همین به سراغ کارت عابربانکم رفتم اما آنجا بود که با جای خالی کیف پولم روبهرو شدم و فهمیدم کیف پولم دزدیده شده است. بلافاصله به خوابگاه برگشتم و هرچه در خانه و دانشگاه را جستوجو کردم اثری از کیف پولم پیدا نکردم. بعد از آن بود که متوجه شدم به جز کارت عابربانکم، مدارکم و در حدود ٤٠٠ هزارتومان پول نقدی داخل کیف بود نیز سرقت شده است. همان موقع موضوع را با مدیر خوابگاه در میان گذاشتم ولی او احتمال داد که حتما کیفم را در مسیر خوابگاه به دانشگاه سرقت کردهاند؛ در صورتیکه من هنگام رفتن به دانشگاه و حضور در جلسه امتحان اصلا کیفم را با خود نبرده بودم. برای همین شکایت و تقاضای پیگیری دارم.»
سرقت از سوی همکلاسی
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و کارآگاهان پلیس برای شناسایی سارق ناشناس ماموریت خود را آغاز کردند.
تیم تحقیق در نخستین گام از تجسسهای خود پس از بررسیهای لازم، به این فرضیه رسید که این سرقت از سوی یک آشنا و احتمالا یکی از هم اتاقیهای دختر دانشجو انجام شده باشد.
بنابراین تحقیقات از دانشجویان آغاز شد تا اینکه درنهایت ماموران پلیس دریافتند یکی از دانشجویان دختر این خوابگاه پس از آخرین امتحانش، بدون اطلاع مدیر خوابگاه آنجا را ترک کرده و هیچ خبری از او نیست.
بنابراین ردیابیهای او آغاز شد و درنهایت ماموران توانستند این دختر جوان را شناسایی و بازداشت کنند.
اعتراف به دزدی پس از خرید
این دختر ٢٠ ساله پس از دستگیری به دادسرای ناحیه ٦ تهران منتقل شد و در بازجوییها به طراحی و اجرای نقشه این سرقت اعتراف کرد. او درباره جزییات ماجرای این دزدی گفت: «چند وقت پیش زمانیکه در تلگرام بودم با پسری به نام بهزاد آشنا شدم. به او اعتماد کردم.
بعد از مدتی ارتباط برای بهزاد توضیح دادم که از شهرستان به تهران آمدم و در خوابگاه زندگی میکنم. چند وقتی که گذشت ما تصمیم گرفتیم همدیگر را ملاقات کنیم. برای همین با او قرار گذاشتم. بهزاد در این دیدار به من گفت کار مناسبی ندارد و وضع مالیاش خوب نیست.
او گفت که بهشدت به من علاقهمند شده و با وجود اینکه بیکار و بیپول است اما میخواهد با من ازدواج کند. مدتی که گذشت یک روز در میان صحبتهایم به او گفتم که یکی از هماتاقیهایم وضع مالی خوبی دارد و در حسابش میلیونها تومان پول است. همان لحظه بهزاد فکر خلاف به سرش زد.
بهزاد پیشنهاد داد که کارت هماتاقیام را سرقت کنم. میگفت هرگز شناسایی نمیشوی و پس از آن میتوانیم هزینه ازدواج و خواستگاری را فراهم کنیم. آنقدر در گوشم خواند که من هم وسوسه شدم و از آنجاکه دوست نداشتم بهزاد را از دست بدهم، تصمیم گرفتم سناریوی سرقت را اجرا کنم.
از سوی دیگر چند روز پیش با همان هماتاقیام به خرید رفته بودیم و من در آنجا رمز کارتش را به خاطر سپرده بودم. برای همین درست روزی که دوستم برای امتحان به دانشگاه رفته بود، بدون اینکه کسی متوجه شود کیفش را سرقت کردم و تحویل بهزاد دادم.
او در حالی که رمز کارت را هم داشت به طلافروشی رفت و تعداد زیادی سکه تمام بهار آزادی خرید. پس از آن تصور میکردم که همه چیز درست شده و من و بهزاد به آرزویمان رسیدیم. ولی اینطور نشد؛ چرا که دوستم متوجه ماجرا شد و شکایت کرد.
با اعترافات این دختر، ردیابیها برای دستگیری همدست او نیز آغاز شد و درنهایت پسر جوان هم با اطلاعاتی که دختر دانشجوی در اختیار ماموران گذاشته بود، در دام ماموران پلیس گرفتار شد. بنابراین پس از بازداشت این پسر، تحقیقات از دو متهم ادامه یافت تا زوایای پنهان این پرونده آشکار شود.
ارسال نظر