جریان شناسی شبکه خشونت ۱۴۰۱ و حیات پروانه ای آن

به گزارش گلستان 24؛ در آشوب های پاییز ۱۴۰۱ جریانی در بعض نقاط کشور تحت پروژه موسوم به سوریه سازی ظهور و بروز نمود که پس از مدت کوتاهی به دلیل بهره گیری از ظرفیت های ترکیبی و شناختی در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها ؛ تصاویر ، صوت و فیلم های خشونت‌ آمیز بی سابقه و خیره کننده ای  ارائه و با نشر و ضریب گسترده و مستمر آن؛ حیرت قاطبه جامعه اخلاقی و صبور ایران اسلامی را برانگیخت.

تلقی ابتدایی بخش عمده‌ای از این جامعه غرق در بهت و حیرت از این سطح خشونت و بی اخلاقی ؛ یک حرکت کوتاه مدت ، هیجانی و بدون پشتوانه و فاقد هرگونه مبنای فکری و نظری بود و متاسفانه این تحلیل در بعض خواص هم رسوخ نمود.در حالی که نه به تجربه اخیر در سوریه و عراق که با بازخوانی تاریخ دهه ۶۰ ،بخشی از این جریان در سالهای آینده به یکی از دغدغه های اصلی دولت‌ها مبدل خواهند شد.

هر چند تهدید این بخش از جریان یاد شده آن چنان جدی بنظر نمی رسد اما دستگاه ها و نهادهای ذیربط باید نگران نفوذ چنین جریان در دیگر نسل ها و پیوند خوردن آنان با جریانات سیاسی چپ التقاطی و راست روشنفکری( لیبرال) باشند. درست مثل پیوند خوردن میلیشیای منافقین با جریان لیبرال در دهه ۶۰ که نه تنها به ابعاد فیزیکی و خیابانی ختم نشد بلکه صبغه ایدئولوژیکی یافت و در لایه های اجتماعی و فرهنگی استتار و پنهان شده و به حیات مسموم کننده خود ادامه داد.

بنابراین باید تحلیل پویا و عمیق تر ، استراتژی های اجتماعی و فرهنگی نوین و برنامه ریزی های دقیق تری انجام بگیرد .ازینرو ما در داخل بیش از حضور انتظامی و امنیتی به حضور اجتماعی و فرهنگی با پرچم های برافراشته جهاد تبیین عملی و بسیج علمی و فرهنگی نیازمندیم و اگر چنین برجستگی در میادین جهاد تبیین ایجاد نشود؛آنان به تجربه دهه ۶۰ پیوسته از میان نوجوانان و جوانان معصوم و بی گناه یارگیری و قربانی خواهند گرفت و آنروز باید نگران تعارض ها و شکاف ها در درون خانواده های ایرانی بود.

 در این ارتباط پاسخ به دو مساله باید در دستور کار مراکز علمی و پژوهشی قرار گیرد ؛ ماهیت این جریان نوظهور و علل و عوامل شکل گیری آنها در فضای مجازی چیست؟

 البته تاکنون تحلیل های فراوانی در این خصوص ارائه شده است و این تحلیل ادامه خواهد داشت و حتی تا جایی که ممکن است از منظر بعضی دستگاه ها و نهادها پاسخ کافی به این پرسش ها داده شده باشد . در حالی که فهم علل و عوامل پیدایش و تداوم این گروه ها نقش مهمی در متوقف کردن پروژه تسلط بر مغزها دارد.(هشدار رهبری)

این جریان هرچند ممکن است در بعضی مبانی باهم اختلافاتی داشته باشند اما با توجه به ترکیب جریان های داخلی و خارجی ؛میتوان مبانی نظری آن را به  سنتی و  مدرن تقسیم نمود. طیف سنتی همانند تمامی جریان های التقاطی در دهه ۶۰ تحلیل می شونداما طیف مدرن تحت تاثیر ارتباطات غیرمستقیم و غالبا ناشناخته و جاذبه های اقتضایی عصر کنونی در فضای مجازی رشد و پرورش یافته اند و سازماندهی و شبکه سازی شده اند.در چیستی این دو طیف و پاسخ به سوالات یاد شده نکات ذیل باید مورد توجه قرار بگیرد؛

الف : این خشونت ها دیر یا زود در داخل پایان خواهند یافت اما به تجربه دهه ۶۰ مخفیانه و به حیات پروانه ای خود ادامه می‌دهند و با تسلط بر مغزهای خام و بکر قالبی جدید و خطرناک می یابند و با حرکت های پروانه بارها بارها ظهور و بروز می نمایند.

ب : این جریان افقی( ریزومی) فاقد راس است و هر چه دارد تحت تأثیر فضای خودمختار مجازی به عاریه می گیرد.

ج:  با توجه به ماهیت ترکیبی فکری و عقاید آنان؛ در بستر فضای مجازی امکان جذب از نسل‌های بعدی و بعدی و حتی پیش از خود دارند.

د: تحریف همه عناصر اعتقادی و هویت ایران و ایرانی که از سوی رسانه های معاند صورت گرفته به آنان سیرت و صورت دیگری داده است و به خاستگاه و مختصات هویت اصلی خود پایبندی ندارند.

ه : شعار ادعایی آنان عبور از مشکلات کنونی با تکیه بر یک عنوان القاء شده "انقلاب" کاریکاتوری است تا جایی که بسیاری از آنان به دلیل گرفتاری در اختلالات شدید ادراکی خود را انقلابی تر از پدران و مادران و بزرگان خود می بیند! و به طور کلی می‌توان گفت که در بلند مدت در نهایت به گرگ های تنها مبدل خواهند شد.

و : انحراف اصلی و فراگیر این جریان از آنجا شروع می‌شود که مغزها و فایل های کنترلی و راهبری آن تحت تسلط کامل هوش مصنوعی و الگوریتم های آن در می آید و امکان جدا کردن آنها ممکن نیست و عملا به مهمترین ذخایر عنصر ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران (عنصر متغییر_جمعیت جوان) آسیب جدی وارد می کنند.

 این پدیده نو و تهدیدات فرانو نه تنها رسالت تمامی دستگاه ها و نهادهای ذیربط را برای یک بازسازی انقلابی دوچندان می کند بلکه هر ایرانی دلسوز  را برای جهاد تبیین علمی و عملی از خواب بی تفاوتی بیدار خواهد کرد.