نباید با «سادگی» ظرفیتهای توییتر را نادیده گرفت
دکتر حسن خجسته، استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات در گفتوگو با فارس درباره لزوم حضور آگاهانه و فعالانه نیروهای انقلابی در شبکههای اجتماعی مانند توییتر، تلگرام و ایسنتاگرام برای خنثیسازی برنامههای دشمنان:
گلستان 24 گزارش می دهد :
به نظر شما چه دلیلی دارد که جریان انقلابی در توییتر ورود کند؟
توییتر شبکه اجتماعی متفاوت از سایر شبکههای اجتماعی است از این جهت که سایر شبکههای اجتماعی عمومیاند اما توییتر شبکهای اختصاصی با ماهیت ایدئولوژیک و سیاسی است. بنابراین تفاوت سیاسی، ایدئولوژیک بودن این شبکه اجتماعی موجب مورد توجه قرار گرفتن این شبکه اجتماعی شده است.
هر چند نمیتوان گفت سایر شبکههای اجتماعی کارآمد و قابل توجه نیستند، اما به لحاظ اهمیت توییتر کاربری ویژهای نسبت به سایر شبکههای اجتماعی در فضای مجازی دارد؛ بنابراین نمیتوان بیتوجه از کنار آن گذشت.
برخی از منتقدان انقلابی معتقدند شبکههای اجتماعی بخصوص توییتر متعلق به ما نیست، بنابراین نباید در آن فعالیت داشت؟
گفته این دوستان به ظاهر صحیح است اما نباید از این نکته غفلت کرد که شبکههای مجازی همانند زمین بازی یا بستری آماده برای حضور و بروز ماست. آیا میتوان از کنار این زمین آماده برای نشان دادن خود و بازی در آن به نفع خود وعلیه دشمن به سادگی عبور کرد؟ مسلما پاسخ منفی است.
هر چند این شبکهها پروتکلها و قاعدههای خاصی برای خود دارند مثلا در تعداد کاراکترها محدودیت ایجاد کردهاند، اما علی رغم همه محدودیتها این بستر برای حضور و بروز ما آماده است. بنابراین از این جهت توییتر رسانه ویژهای است. انتظار میرود مواضع انقلابی و اسلامی با قدرت و قوت بیشتری در توییتر عنوان شود. چرا که ما همچنان از ضعف ظرفیتسازی فضای مجازی ملی برخورداریم و تا زمانی که بسترهای لازم برای انجام این مهم در همه حوزههای مورد نیاز فراهم نشود سنگرسازی در توییتر و مشارکت همه جانبه الزامی است.
ویژگیهای توییتر چیست که آن را از سایر شبکهها متفاوت کرده است؟
با توجه به ماهیت ایدئولوژیک وسیاسی توییتر، این شبکه اجتماعی در تمام دنیا مورد توجه ویژهای قرار دارد، چرا که کاربران آن متفاوت از سایر کاربران شبکههای اجتماعی همانند تلگرام یا واتساپ و… هستند. در شبکههای اجتماعی عمومی کاربران مختلفی از آحاد جامعه فعالیت دارند و هر کسی به فراخور نیاز خود دراین شبکهها فعالیت میکنند. اما در بررسی تفاوت محتوای توییتر با سایر شبکههای اجتماعی متوجه سه سطح اطلاعات در شبکههای اجتماعی عمومی میشویم.
سطح اول که از حجم وسیعی برخوردار است تبادل اطلاعات جاری روز است؛ سطح دوم تبادل اطلاعات خبری و آخرین سطح اطلاعات خاص برنامهریزی شده اجتماعی، فرهنگی و… است که توسط محققین و جامعهشناسان و… مورد توجه قرار میگیرد.
۷۰ درصد اطلاعات اولین لایه عنوان شده در شبکههای اجتماعی عمومی، اطلاعات تفننی است و ۳۰ درصد باقیمانده اطلاعات کاربردی و اطلاعات ویژه مربوط به افراد خاص است. اما اطلاعات تفننی و تفریحی در توییتر ۱۰ درصد است. بنابراین در یک نگاه سطحی میتوان دریافت که توییتر شبکه اجتماعی سیاسی – ایدئولوژیک است که جنس تبادل اطلاعات آن با سایر شبکههای اجتماعی متفاوت است.
برخی میگویند انقلابیونی که در توییتر حضور دارند در حال تکمیل پازل صهیونیستها هستند، نظر شما دراین باره چیست؟
اینکه دوستان عدم عضویت وکاربری در توییتر را عنوان میکنند ناشی از سوء استفاده از اطلاعاتی است که در این فضا ایجاد میشود. از سوی دیگر افزایش تعداد کاربران توییتر منجر به افزایش اهمیت این شبکه اجتماعی میشود.
هر چند محورهای اشاره شده به خودی خود درست است اما نمیتوان منکر محاسن و مزایای حضور درچنین شبکههای اجتماعی شد. برفرض مثال ما عضو فدراسیون جهانی فوتبال هستیم، آیا میتوانیم در قبال سیاستهای اتخاذ شده این فدراسیون علیرغم میل و خواسته خود اقدام کنیم؟ یا مثلا بانوان ما علی رغم قوانین حاکم با حجاب اسلامی در بسیاری از مسابقات حاضر میشوند. بنابراین نمیتوان گفت به این بهانه که سایر بانوان بیحجاب در عرصه ورزش وارد میشوند پس ما نمیتوانیم زمینه را برای حضور زنان مسلمان محجبه ایرانی فراهم کنیم! بنابراین در مییابیم که دنیای امروز متفاوت از دنیای دهههای پیش یا حتی سالهای پیش است، امروز دنیا به هم وصل شده و همه با هم در ارتباط هستند بنابراین اگر ظرفیتی در این دنیای کوچک ایجاد میشود همه ازآن استفاده میکنند.
اما مهم چگونگی استفاده از این ظرفیت به نفع خود و افزایش ظرفیت ملی در راستای رسیدن به چنین فناوریهایی است تا بتوانیم با استفاده از قابلیتهای خود با دنیا ارتباط برقرار کنیم، هر چند که جای تاسف دارد که تاکنون بستری برای فراهم کردن ظرفیت شبکههای اجتماعی ملی فراهم نکردهایم.
به نظر شما چرا برخی جریانات رسانهای و فکری سعی دارند نیروهای انقلابی حاضر در فضای توییتر را که به صورت آتش به اختیار به این حوزه ورود کردهاند تخریب کنند؟
یقینا جریان انقلابی دغدغهمند است و با این توجیه که جریان سرمایهداری بین المللی درصدد مدیریت بر تمام دنیا به نفع خود است دید منفی ونگاه بد بینانهای به شبکههای اجتماعی دارند. هر چند بخشی ازاین اظهار نظرها صحیح است همانگونه که در تازه ترین افشاگریهای اعلام شده مشخص شد فیسبوک در اختیار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع آقای ترامپ عمل کرده که این خبر و افشاگری منجر به افت چند میلیاردی سهام فیسبوک شد، اما به این دلیل نمیشود حرف خود را از طریق این شبکهها به گوش جهان نرساند.
مسلما همه میدانند سازندگان شبکههای اجتماعی هر روز و هر دقیقه اطلاعات کاربران خود را رصد میکنند بنابراین به لحاظ اطلاعاتی امنیتی در فضای مجازی وجود ندارد، اطلاعات تولید شده از سوی کاربران مرتب به فروش میرسد و موجب تسلط بیشتر انها بر تک تک کاربران و محیطهای گوناگون جهان میشود.
مسلما رصد اطلاعات کاربران یکی از اهداف جهان سرمایهداری و امپریالیسم جهانی است اما آیا با آگاهی به این واقعیت باید راه انزوا طلبی از جهان را در پیش گرفت و تسلیم خبرها و اطلاعات منتشر شده از سوی دنیای غرب و صهیونیسم جهانی شد یا دراین وانفسا جریان انقلابی با ورود همه جانبه اتفاقا نظرات و مواضع خود را به گوش جهان رسانده وبا استفاده از ظرفیت ساخته شده توسط غرب خود را بر آنها تحمیل کند؟ بنده معتقدم از این نظر انتخاب توییتر برای رساندن پیام و صدور مواضع انقلابی امری مبارک است و نباید به سادگی یا در سهل انگاری ظرفیتهای آن را نادیده گرفت.
به نظر شما آیا باید شبکه ملی همانند توییتر در داخل راه اندازی شود؟
اینکه ما چه شبکهای داشته باشیم از چند بعد قابل اهمیت وباید مورد بررسی قرار داده شود. بزرگترین ضعف ما در ایران عدم درک ماهیت وجودی شبکههای اجتماعی است تا براساس آنها نیازها و ضرورتهای شبکههای اجتماعی طراحی و مورد توجه قرار بگیرد. متاسفانه بیشتر از اینکه به محتواسازی شبکههای اجتماعی پرداخته شود بعد فنی آن مورد توجه قرار دارد در صورتی که برای ساخت شبکههای اجتماعی در ایران بیش از هر موضوعی نیازمند انجام مطالعات اجتماعی هستیم تا مطالعات فنی!
متاسفانه ضعف عمده ما عدم شناخت ماهیت رسانههای جدید است؛ فهم مدیران ما مبتنی مسائل فنی و تکنیکی است در حالی که باید تغییر این فهم از مراکز دانشگاهی، پژوهشی و سازمانهای دولتی آغاز شود.
خوشبختانه به تازگی قدمهایی در راستای فلسفه تکنولوژی اطلاعاتی با دایر شدن پژوهشگاهی و چاپ کتابی انجام شده اما اتفاقی که دیر صورت گرفته و نسبت به آن کم کاری شده است. اگر خواهان برخورداری از شبکههای اجتماعی بودیم باید تا کنون دهها جلد کتاب و فعالیتهای پژوهشی در راستای فعالیت در شبکههای اجتماعی میداشتیم.
از جمله خصوصیات شبکههای اجتماعی کاربر محور بودن آن است یعنی فرد محور است. آیا ما میتوانیم شبکههای اجتماعی مبتنی بر ویژگی جمع گرایانه جامعه خودمان ایجاد کنیم؟ آیا برای تامین نیازهای کاربران ایرانی تمهیداتی اندیشیدهایم که علاوه بر تامین نیازهای کاربر، پیوندهای جامعه جمع گرا را تامین و زیر ساختهای آن را قوی تر و توسعه بدهد؟ مسلما برای رسیدن به این مهم باید از جوانب مختلف موضوع را مورد بررسی قرار داد و برای آن تمهیدات ویژهای اندیشید.
نقش نهادهای انقلابی برای حمایت از نیروهای مومن و انقلابی که به صورت خودجوش و آتش به اختیار به این فضا ورود کردهاند، چیست؟
رسانههایی همچون رادیو و تلویزیون مبتنی برپخش امواج بود، یعنی قدرت فنی شبکهها مهم بود که آنتن و فرستنده تا چه حد قوی باشد؛ فرستنده کجا نصب شود و کدام منطقه جغرافیایی را تحت پوشش قرار دهد تا مخاطبان در معرض اطلاعات آن رسانه قرار بگیرند. اما در رسانههای جدید توزیع پیام مهمترین رسالت است. یعنی رسانههای جدید دانش محور هستند؛ این دانش محوری است که پیام را به مخاطب مورد نظر در اقصی نقاط جهان میرساند. بنابراین با توجه به حضور در چنین فضایی نیازمند افزایش مهارت و دانش در حوزه رسانههای اجتماعی هستیم.
متاسفانه در ایران استفاده از ابزارهای شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار داده میشد تا دانش کاربری آن. توسعه دانش کاربری مهمترین اولویت مورد نیاز ماست از این رو توصیه میشود مراکز علمی، پژوهشی، اقتصادی به این مهم اهتمام داشته باشند تا با توسعه دانش شبکههای اجتماعی آن را به مراکز آموزشی تسری داده و به عنوان یک یا چند واحد درسی موجبات توسعه افزایش دانش در بسترسازی ایجاد شبکههای اجتماعی را فراهم کنند.
انتهای پیام/
ارسال نظر