یادداشت روز؛
بابا نان داد
الفبای یادگیری ما همین بود؛ بابا نان داد البته این روزها آن را از درس اول ابتدایی حذف کردند چون گمان می کردند با درس بابا آب داد، بابا نان داد، بچه ها وابسته می شوند. اتکاء بخود و اعتماد کودک لکه دار می شود.
گلستان 24 گزارش می دهد ؛
البته آنها که معنای بلند این درس را گرفته بودند همیشه طعم لقمه حلال بابا را زیر زبان شان حس می کردند و این مزه تا اخر عمر همراهشان بود. در تصویر ذهنشان نقش می بست که آب مایه حیات و نان اسباب قوت زندگی را از پدر به ارث بردند.
بالاترین هنر یک پدر، آوردن نان حلال است از این نان، لقمه ای هم اگر به سفره برسد، برکت دارد خانه ای را آباد می کند، کشوری را می سازد.
شاید بزرگترین هدیه ای که می توان به پدر داد این است که کاری کنیم پدر ایرانی همیشه هنرمند به آوردن لقمه حلال باشد. سبکی در پیش بگیریم که پدری دست خالی نیاید و یا بدتر از همه پدری با نان سیاه به خانه نیاید .
یک بار پدر ما ابوالبشر، آنهم نه یک لقمه ، بلکه چند دانه ی گندم از نانی ممنوعه سر سفره ما آورد ، یک دنیا از بهشت، خانه خود، دور افتادیم، هزاران نسل می گذرد ولی هنوز فرزندانش دارند چوب همان گندم ممنوعه را می خورند. فقط اهل دل و اهل کربلا می دانند نان حلال و نان حرام چه می کند، چه می دهد وچه می گیرد از انسان.
شرمندگی پدر، تلخ ترین شرمندگی دنیاست. چون همه جا او را به مرد بودن، نان آور بودن و پدر بودن می شناسند کمر ستون خانه که خم شد یا اگرخدای نکرده بشکند، کمر مادری که بر بالای بهشت ایستاده هم می شکند ، دل فرزند هم با هرتکانی می شکند حتی عرش خدا با آنهمه خدایی خدا، بخاطر اشک کودکی که بابا از دست داده، لرزان می شود.
برای اینکه بابایی شرمنده نشود، برای اینکه بابا همچنان نان دهد، آنهم از نوع حلالش، باید به هنر دست بابای ایرانی احترام گذاشت، حمایت که سهل است، باید با دل و جان به سراغ هنر دستش رفت .
#یادداشت روز _احمدملاشاهی
ارسال نظر