مادر مفهوم پیچیده‌ای دارد، وجودی سراسر مهر و عاطفه؛ حقیقت زندگی وی، عشق ورزیدن، دوست داشتن و فداکاری است.

معلم گرگانی با اهدا عضو و دیه فرزند خود به زلزله زدگان کرمانشاه، درس ایثار و گذشت را به همگان آموخت.

به گزارش گلستان ۲۴ ؛این فرشته مهربان، قلب خانه و مظهر مهر و عاطفه است؛ او فضیلتی ملکوتی دارد و با همین صفات در پرورش فرزند گام برداشته و الگویی برای همگان می شود. حال اگر این شخص معلم باشد تأثیرگذاریش دوچندان خواهد شد.

 

«خدیجه محمودی» مادر و معلم فداکاری است که روزگار فرصت زندگی بیشتر به دخترش را نداد.

این فرهنگی ۵۱ ساله که ۲۷ سال سابقه کار دارد در ۱۷ بهمن ۹۵، در موقعیتی قرار گرفت که مجبور شد اعضاء دختر جوانش «لیلا رود سرابی» را اهدا کند.

۲۷ سال تدریس

هفته معلم فرصتی فراهم شد تا با این مادر دلسوز به گفتگو بنشینیم. ۱۵ ماه از ماجرای تصادف دخترِ خانم محمودی می‌گذرد و این معلم فداکار که اکنون اندکی از آلام وی کاسته شده با اصرار خبرنگار مهر، حاضر به پاسخگویی شد تا دیگران را به این کار تشویق کند.

وی به خبرنگار مهر گفت: حدود ۲۷ سال است که به شغل دبیری مشغول هستم و ادبیات فارسی تدریس می‌کنم.

دوست فرزندم در همان لحظه فوت کرد ولی دخترم به کما رفت. مغزش قابل جراحی نبود و به دلیل خون‌ریزی داخلی طحالش برداشته شد

این بانوی فرهنگی ادامه داد: دختر ۲۳ ساله‌ای داشتم که وقتی به همراه دوستش از دانشگاه برمی‌گشت به علت سرعت بالا، خودروی آن ها واژگون می‌شود.

محمودی تصریح کرد: لیلا از همسر سابق من بود و با پدربزرگ و مادربزرگش در سبزوار زندگی می‌کرد و تصادف هم در یکی از مسیرهای سبزوار اتفاق افتاد.

لیلا به کما رفت

این بانوی فداکار با بیان این‌که دخترش ترم دو حسابداری بود، گفت: دوست فرزندم در همان لحظه فوت کرد ولی دخترم به کما رفت. مغزش قابل جراحی نبود و به دلیل خون‌ریزی داخلی طحالش برداشته شد.

وی گفت: شرایط بدی وجود داشت، ۴۸ ساعت زمان برد تا پزشکان اعلام مرگ مغزی کردند.

محمودی اظهار کرد: بخش سنگین کار مادری، امضاء فرم اهدای عضو فرزندی است که نمی‌توانید خاری به پایش ببینید.

وی توضیح داد: از لحاظ پزشکی این مادر است که باید دل بکند، مهر فرزند را از دلش بیرون کند تا کار پیوند درست انجام شود و به اصطلاح عضو اهدایی در بدن میهمان جوش بخورد.

این معلم نمونه افزود: هرچند این کار برایم بسیار سخت بود، اما این کار را با تمام وجود انجام دادم؛ هنگامی که دخترم در کما بود بارها این جمله را تکرار کردم که «خدایا دخترم را در این حالت نگه ندار».

اهدای کبد، کلیه و پوست صورت

محمودی اظهار کرد: با اعلام مرگ مغزی، دکتر نعمتی، رئیس بخش اهدای عضو بیمارستان سبزوار از من خواست که فرم را امضاء کنم و پذیرفتم که این کار سخت را انجام دهم.

وی افزود: پس از انجام مراحل تأیید مرگ مغزی و رضایت ما، لیلا در تاریخ ۱۹ بهمن ۹۶ به مرکز پیوند اعضاء مشهد منتقل و در بیمارستان منتصریه در تاریخ ۲۱ بهمن ماه تحت عمل جراحی اهداء عضو قرار گرفت. کلیه‌ها و کبد و بخشی از پوست صورت اهدا شد ولی قلب به دلیل گرفتن بیش از حد داروی فشار قابل اهدا نبود.

محمودی افزود: کلیه‌های او به خانمی ۴۹ ساله اهل نیشابور و خانمی ۳۲ ساله اهل مشهد و همچنین کبد به آقای ۵۰ ساله از زابل به صورت رایگان اهداء شد. پوست صورت وی هم به بانک پوست مشهد داده شد تا در جراحی‌های زیبایی سوختگی استفاده شود.

این مادر فداکار از روزهای خوب خود با فرزندش گفت و تصریح کرد: تصمیم‌گیری‌های سختی داشتم ولی چون خدا جواب من را داد من هم از فرزندم گذشتم.

محمودی بیان کرد: گاهی آدمی در شرایط انتخابی قرار می‌گیرد که باید صبر و متانت داشته باشد زیرا چاره دیگری ندارد.

بخشیدن دیه به زلزله زدگان کرمانشاه

وی با بیان این که من هم به دنبال کارت اهداء عضو بودم افزود: اهداء عضو باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود. گرچه واقعاً سخت است ولی اکنون نسبت به سال‌های قبل مردم راحت‌تر آن را می‌پذیرند.

طبق قانون یک سوم دیه به حساب مادر ریخته می‌شود که مبلغ ۶۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بود که من آن را به زلزله‌زدگان کرمانشاه تقدیم کردم

محمودی گفت: با خود گفتم برای من فرقی نمی‌کند زیرا جگرگوشه‌ام می‌خواهد زیر خاک برود شاید با اهداء عضو دردهای من هم تسکین یابد.

این معلم گرگانی با بیان این‌که این هفتمین اهداء در شهر سبزوار بود، اظهار کرد: دین ما اهداء عضو را نفی نمی‌کند و این قضیه باید در بین مردم جا بیفتد.

محمودی گفت: طبق قانون یک سوم دیه به حساب مادر ریخته می‌شود که مبلغ ۶۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بود که من آن را به زلزله‌زدگان کرمانشاه تقدیم کردم.

وی اضافه کرد: همچنین ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان از بیمه دانشگاه به حساب من واریز شد که آن را هم به خیریه دادم.

محمودی گفت: دیه هم‌زمان با زلزله کرمانشاه به حسابم واریز شد و من روز دانشجو آن را به حساب خیریه‌ای جهت مصرف در کرمانشاه انتقال دادم که امیدوارم به عنوان یک کار خوب برای من نوشته شود.

بی‌شک این اقدام فداکارانه خانم محمودی ناشی از روح بلند این معلم ایثارگر است که توانست درس ایثار و فداکاری را به همگان بیاموزد.

متن زیر نوشته مادر لیلا است:

«برگه امتحان رو شد؛ خداوند فرمود دل بکن، بخاطر من؛ اطاعت امر کرده، امضاء زدم و او جاودانه شد در وجود دیگران»

 

ارسال نظر

آخرین اخبار