تجربه یک دختر نوجوان از حجاب؛
چادرم را از امام رضا(ع) هدیه گرفتم/ ناآگاهی به فلسفه حجاب و حدو مرز آن دلیل بی حجابی نوجوانان است
اولین باری که تصمیم گرفتن چادر سر کنم و حجاب برتر را برگزینم، چادرم را از امام رضا(ع) هدیه گرفتم و عمویم که در مشهد بودن برایم خریداری کرد و این خیلی دوست داشتنی و با ارزش بود.
به گزارش گلستان ۲۴ ؛ به بهانه هفته عفاف و حجاب این پایگاه خبری مصاحبه ای با دختر نوجوان گلستانی داشته است که در ادامه از نظر می گذرانید.
فاطمه مقصودلو محلی نوجوان 16 ساله و دوم دبیرستان است او امسال چادر برسرش کرده است.
می گوید: حجابم معمولی بود وبه اصطلاح تازه به دوران رسیده، همیشه جلوی آینه بودم که چی بپوشم که در نظر دیگران خوشکل باشم .
آینه یار جداناشدنی من بود برای آشکار کردن زیبایی های ممنوعه اما من منتظر زمانی درنگ بودم ، زهرا همه چیز را برای من توضیح می داد و سوالات بی پایان مرا بدون پاسخ نمی گذاشت، با اینکه یکسال از من بزرگتر بود اما بسیار راهنمایی ام می کرد.
او همیشه به دفتر بسیج دانش آموزی رفت و آمد می کرد و عاشق فعالیت های فرهنگی بود.
به خاطر بسیج چادر سر کردم
یک روز که قرار بودآقای دهقانی، مسئول حوزه بسیج دانش آموزی شهرستان سرخنلاته به مدرسه ما بیاید، زهرا گفت که اگر می خواهی در این مراسم حاضر باشی باید چادر سر کنی و من آن روز به خاطر بسیج چادر سر کردم و حجاب گرفتم.
من آن روز چادر را به خاطر بسیج سر کردم اما وقاری که با چادر تجربه کرده بودم حس جدیدی بود.
آقای دهقانی چندین کتاب به من معرفی کرد
بعد از آن با رفت و آمد به بسیج دانش آموزی، آقای دهقانی چندین کتاب در خصوص حجاب، تهاجم فرهنگی، ماهواره و .. برای مطالعه به من دادند و با کمک دوستانم در مورد حجاب، فواید آن و کاهش معضلات اجتماعی و سلامت روح و روانمطالعه کردم.
من علاوه بر این همیشه سوالاتم در مورد شهدا بود چرا باید جان خودشان را فدا می کردند، چرا نباید صلح می کردیم وهشت سال در بدترین شرایط با عراق جنگیدند؛ پاسخگوی سوالاتم نیز زهرا دوست بسیجی ام بود.
با درک شهدا و مدافعان حرم وظیفه عفافم را بیش از پیش احساس می کنم
زمانی که درک می کنی شهدا برای چه رفتن و مدافعان حرم برای حفظ توو حجاب تک تک دختران مسلمان خود را دربرابر گلوله های سربی می اندازند وظیفه نگهداری و حفظ عفافم را بیش از پیش احساس می کنم.
روزهای اول برایم کمی سخت بود که تا پیش از این در معرض توجه بودم و الان هیچ توجهی برای آرایشت، رنگ لباس ظاهرت نشود؛ اما این سختی لذت بخش همراه با حس امنیت بود.
سپری کردن پیاده روها بدون شنیدن دختر خوشکله، خانم خوشکله .. شماره و یا مزاحمت های دیگر و احترام بیشتر از سوی فامیل و دوستان و لذت بخش تر از آن نیز خطاب کردن «فاطمه خانم» اازسوی بزرگترهاست.
ناآگاهی به فلسفه حجاب و حدو مرز آن دلیل بی حجابی نوجوانان
فاطمه دلیل بی حجابی برخی از دوستانش را اینگونه بیان می کند: خیلی از دوستانم به خاطر اینکه دیده شدن را دوست دارند و فلسفه پوشش را نمی دانند و از میزان حدو مرز آن بی خبرند حجاب را رعایت نمی کنند که نیازمند آموزش درست هستند.
شاید مورد تمسخر برخی از دوستان هم قرار گرفتم اما مانعی که حجاب جلویت می گذارد برای گناه نکردن احساس می کنی که واقعا به خدا نزدیک ترمی شوی و دیگر حرفهای دیگران برایت مهم نیست.
چادرم را از امام رضا(ع) هدیه گرفتم
فاطمه می گوید: اولین باری که تصمیم گرفتن چادر سر کنم و حجاب برتر را برگزینم، چادرم را از امام رضا(ع) هدیه گرفتم و عمویم که در مشهد بودن برایم خریداری کرد و این خیلی دوست داشتنی و با ارش بود.
مروارید اشک در صدف چشمان این دختر می غلطید و بغض تمام گلویش را می فشرد زمانی که یکی از دلایل اصلی برگزیدن و حفظ چادر را برایم می گفت: چادرم را به پاس ایثار شهدا سرم میکنم و برای قدردانی از رزمندگانی که در وصیت نامه های خود حفظ حجاب و ولایت فقیه را درصدر دلنوشته هایشان می آوردند.
آری فرزندان انقلاب شاید جنگ را به چشم ندیده باشند و لمس نکرده باشند اما آنچنان به شهدا ایمان دارند که انگا ردر آن زمان حضور داشتند و همیشه خود را مدیون جبهه و جنگ می دانند.
وی تاکید می کند:دوست خوب هم بسیار مهم است، اگر من تا چند سال پیش دوستی مانند زهرا داشتم مطمننا زودتربا حجاب می شدم اما در این میان هستند برخی از دوستانم که مرا مسخره کنند اما من چادررا بایک اتفاق سرکردم اما پذیرش آن از طریق تحقیق کردن، پرسش ومطالعه کتاب بود که نمیتوانم به خاطر چند حرف ساده و از روی جهل کنار بگذارم.
چادر زیباترین اتفاق زندگی است
زمانی که از او خواستم چادر را در یک جمله معرفی کند با لبخند گفت: چادر زیباترین اتفاق زندگی است، معتقدم اگر یک قدم به سمت خدا برداری خداوند 10 قدم برای تو به جلو می آید، آدمای بی حجاب دربیراهه هستند وقتی میخواهی حرفی به آنها بزنی با غیظ رفتار می کنند و این ناراحت کننده است.
وی ادمه می دهد: به نظرم آنهایی که بی حجابند خدا را فقط درمشکلات یاد می کنند ولی زمانی که حجاب می گیری هرثانیه به یادش هستی .
فاطمه می گوید: چقدر خوب است که در دوران جوانی به این سمت کشیده شویم نه در دوران پیری که فرصت چندان نداریم، به سوی عبادت خداوند برویم.
او اضافه می کند: حجاب محدودیت هست اما محدودیت از گناه در دنیا، هرچه اینجا محدود باشی اونجا نامحدود خواهی بود.
همیشه می گفتم چرا غربی ها خودشان را مثل ما نمی کنند، چرا ما باید پای ماهواره بشینیم و از آنها یاد بگیریم، من می گویم نباید حجاب را بد جلوه دهیم و بگوییم محدودیم؛ باید بگوییم این محدودیت برای شما ارزش، مقام و احترام می آورد.
او می گوید: ما ماهواره داریم اما معتقدم مطالعه، تجربه کارهای فرهنگی و حجاب مرا از آن دور کرده است؛ البته شاید نتوان همه موارد بی فرهنگی در جامعه را متوجه ماهواره دانست بلکه به نظرم برداشت بد ما از مسئله حجاب و میزان آن نیز می تواند موثر باشد و نهادهای آموزشی و فرهنگی باید در برطرف کردن شبهات یاری دهنده نوجوانان باشند.
انتهای پیام/
ارسال نظر