شهدای دیماه استان گلستان/3
خاطرهای از تلاش و از خودگذشتگی، سرباز شهید «محمد علی فرامرزی»
برادر سرباز شهید «محمد علی فرامرزی» گفت: متوجه شدم دستهایش تاول زده است و زیر تاولها خون جمع شده است. هنگام آمدن به خانه تاولهای دستش پاره شده و از دستهایش خون میآمد.
به گزارش گلستان 24 ؛ به نقل از معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان (پرونده فرهنگی شهدا)، «شهید محمدعلی فرامرزی»، یکم فروردین 1342، در روستای «تاشنه» از توابع شهرستان مینودشت به دنیا آمد. پدرش «نصرت»، کشاورز بود و مادرش «حوریه»، نام داشت. خواندن و نوشتن نمیدانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم آذر362، در سردشت هنگام درگیری با نیروهای حزب دمکرات و کومله بر اثر اصابت گلوله به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
دوران مرخصی:
برادرم چند روزی بود که از مرخصی خدمت سربازی آمده بود. آخر فصل کشاورزی بود. من و پدرم مشغول جمعآوری محصول کشاورزی بودیم. یک شب برادرم پیش پدر من آمد و گفت: من هم فردا با شما به سر زمین خواهم آمد. پدرم به او گفت: نمی خواهد که تو بیایی ولی برادرم خیلی اصرار کرد. چرا که او بسیار مهربان بود. او نمیتوانست خستگی و مشقت پدر را تحمل کند.
برادرم یک سال بود که به خدمت مقدس سربازی رفته بود و کار کشاورزی انحام نداده بود. فردا صبح بعد از نماز صبح و خوردن صبحانه همراه پدرم به سرزمین رفتیم. همراه با برادر و پدرم شروع به جمع کردن محصول کشاورزی که ماش بود کردیم. سپس محصول را بار تراکتور کردیم و برای کوبیدن سر خرمن بردیم و تا غروب مشغول کوبیدن ماش شدیم.
غروب که کار کوبیدن به پایان رسیده بود به خانه بازگشتیم. برادرم برای استحمام به حمام رفت. پدرم مرا به گوشهای کشید متوجه شدم در نگاه پدر بغضی وجود دارد. از پدرم پرسیدم چه شده است؟ بعد از مکثی جواب داد، برادرت خیلی وقته کار نکرده است. متوجه شدم دستهایش تاول زده است و زیر تاولها خون جمع شده است. هنگام آمدن به خانه تاولهای دستش پاره شده و از دستهایش خون میآمد. برادرت هرگز به روی خودش نیاورد و تا آخر کار همپای من و تو کار میکرد و خم به ابرو نیاورد. این خاطرهای بود از تلاش و از خود گذشتگی برادرم برای خانوادهاش.
انتهای پیام/
ارسال نظر