حال و روز «روح الله زم» پس از خوردن کپسولهای فوق سری اطلاعات ایران!
«زم» بهشدت شهوت انتشار اخبار محرمانه برای دیدهشدن دارد و نیروی امنیتی ایران به راحتی کپسولهای فوق سری با اطلاعاتی واهی را به خوردش داد.
به گزارش گلستان 24 ؛هم از جنس تبلیغات و هم از نامی که برایش انتخاب کرده بودند میشد فهمید که قرار است برنامهای متفاوت روی آنتن برود. وقتی در ابتدای برنامه گفته شد که «این مستند را تا لحظه پایان بدون پلکزدن دنبال کنید چراکه شگفتی و غافلگیری بزرگی را برای شما تدارک دیده است» حدسها تبدیل به یقین شد که دوباره مستنداتی از اقدامات دستگاههای اطلاعاتی و دستاوردهای آنها قرار است در جریان مستند «ایستگاه پایانی دروغ» پخش شود. حتی اگر گزاره «پلک نزدن» را با دقایق پرکشش مستند هم ارزیابی نکنیم، نمیتوان از این گذشت که انبوه واکنشها در شبکههای اجتماعی نشاندهنده عمق تاثیر آن بود، مستندی که به فعالیت آمدنیوز و درگیرکردن روحالله زم در یک تور اطلاعاتی پرداخت. دقایقی بعد از انتشار این مستند، کاربران شبکههای اجتماعی ابتدا در توئیتر از خجالت آمدنیوز درآمدند و ساعاتی بعد که روحالله زم تلاش کرد نشان دهد آچمز نشده و با انتشار یک ویدئو مدعی شد از قبل در جریان ساخت چنین مستندی بوده، زیر پست اینستاگرامی او آنقدر طنز و نیش و کنایه نوشتند که....
شاید بتوان گفت: مستند «ایستگاه پایانی دروغ» نسخه بهروز شده از عملیاتی بود که در سال ۱۳۹۰ از طریق صداوسیما تحت عنوان «عملیات الماسی برای فریب» فاش شد و در آن نشان داده شد چگونه فردی با نام «محمدرضا مدحی» توانسته تا میانه سرویس جاسوسی آمریکا نفوذ و به آنها خطدهی کند و بخشی از ضدانقلاب خارجنشین را با کدهای ساختگی خود به بازی بگیرد. در آن ماجرا هم به خوبی نشان داده شد که مدحی چگونه خود را یک نیروی امنیتی سابق و یک تاجر الماس معرفی میکند و از همین مسیر از طریق سفارت آمریکا در بانکوک با CIA مرتبط شده و اطلاعات مهمی از درون سیستم در هم تنیده دستگاههای همکار علیه ایران به دست میآورد.
اول لیدر لشکر شکستخوردگان
اساسا یکی از چالشهایی که در ایام بعد از جنگ یا به عبارت بهتر بعد از دهه ۷۰ در سطوح بالا میان ایران و برخی کشورهای منطقه به اضافه آمریکا و اسرائیل درگرفته و رفتهرفته عمیق شد، درگیری جدی اطلاعاتی و امنیتی است. البته نه اینکه این چالش امنیتی مساله تازهای باشد، که از همان روزهای ابتدایی انقلاب بهویژه در جریان درگیریهای بهار و تابستان ۶۰ بالا گرفت و بعدا در زمان جنگ به یک مساله منطقهای تبدیل شد و بعدها در جریان وقایعی، چون پرونده هستهای و درگیریهای ۷۸ و ۸۸ به اوج خود رسید. علاوهبر این در سالهای اخیر و به عبارت بهتر از سال ۸۸ که همگرایی مشخصی میان دشمنان ایران از اپوزیسیون داخلی تا منافقین با سرویسهای اطلاعاتی کشورهایی، چون عربستان سعودی، فرانسه، آمریکا و اسرائیل پدید آمده، پردههای جدیدی از این چالش ظاهر شده که یکی از عناصر فعال و مهم آن شبکه «آمدنیوز» با لیدری روحالله (نیما) زم است.
آنچنانکه در مستند «ایستگاه پایانی دروغ» هم آمده روحالله زم، آمدنیوز را رهبر اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ میداند و گمان میکند آنچنان میان مردم جا باز کرده که میتواند با اشاره انگشتی حکومت ایران را براندازد. این توهم البته به گفته زم میان دیگر اپوزیسیون خارجنشین هم وجود دارد و آنها از «فرط ناامیدی» دست به دامان زم شدهاند تا شاید بتوانند قدم از قدم بردارند و جمهوری اسلامی را تضعیف کنند.
دوم آچمز میشویم!
مدتی زمان برد تا روحالله زم که بهواقع نمیدانست چه کلاهی سرش رفته و تا چند ساعت صرفا مشغول رصد فضای مجازی و سیل بزرگی از طنزها و کنایههای فعالان توئیتری بود، خودش را جمع و جور کند و تصمیم بگیرد. او چند ساعت بعد از انتشار مستند «ایستگاه پایانی دروغ» ویدئویی از خود منتشر و ذکر کرد این ویدئو حدود دو ماه پیش ضبط شده است. او در این کلیپ تصویری درحالی که سردرگم به نظر میرسد، عنوان کرد از مدتها پیش میدانسته ماجرا از چه قرار است و لذا پیشدستی کرده و نیروهای اطلاعاتی ایران را فریب داده است؛ اما خب او در هیچ کجای این ویدئو پاسخ نمیدهد که ادعای امروزش را چرا همان دو ماه پیش منتشر نکرده و نقشه دستگاههای امنیتی ایران را برهم نزده است! روحالله زم اساسا توضیح هم نمیدهد که اگر از قبل به تور اطلاعاتی ایران پی برده است، چرا در جریان ارتباط، به یک نیروی امنیتی این همه اطلاعات داده و علاوهبر آن چندین و چند خبر ساختگی را گرفته و فورا منتشر کرده است!
مدیر آمدنیوز البته دیروز را در سکوت خبری درخصوص این ماجرا گذراند و با اینکه همچنان واکنشهای سنگینی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ایجاد شده بود، ترجیح داد که با انتشار اخبار متعدد وانمود کند که آب از آب تکان نخورده است!
سوم کپسول فوق فوق فوق فوق سری!
پروژه آمدنیوز بعد از وقایع دیماه و آن موجسواری تمامعیاری که روحالله زم روی اعتراضات مردمی انجام داد، جدیتر از قبل در دستور کار دستگاههای اطلاعاتی کشور قرار میگیرد و نهایتا کار به جایی ختم میشود که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور موفق میشوند به سیستم پیچیدهای که از طریق سرویسهای جاسوسی برخی کشورها از جمله فرانسه برای زم تدارک دیده شده، نفوذ کنند و به عبارتی هم به زم خطدهی کرده و هم اطلاعات دقیقی از وی دریافت کنند. از این رو بیراه نیست که شاهبیت مستند «ایستگاه پایانی دروغ» تخلیه اطلاعاتی زم و توضیحات وی درخصوص بیسامانی و پریشانی اپوزیسیون خارجنشین کشور تعریف شود.
در مستند یادشده، نشان داده میشود یک نیروی امنیتی چگونه از داخل ایران و از طریق نرمافزار واتسآپ میتواند به نزدیکترین و معتبرترین همکار زم تبدیل شود، به راحتی به آمدنیوز اطلاعات سراسر واهی بخوراند و کاری کند که او همه آنها را با شعف منتشر کرده و تحلیل کند، اتفاقی که نشان میدهد زم هم بهشدت شهوت انتشار اخبار محرمانه برای دیدهشدن دارد و توامان آنقدر هم سطحی است که حاضر نیست درباره اخبار رسیده، قدری فکر و تحقیق کند تا به حداقلهایی از صحت خبر دست یابد. برای مثال انتشار خبری درباره ممنوعشدن حضور تورهای گردشگری در کویرهای ایران که از اساس ساختگی و بیپایه بود و همزمان تعداد زیادی از گردشگران در همین کویرها مشغول سیاحت بودند، بهخوبی مشخص کرد زم برای مخاطبان خود هیچ فهم و عقلی قائل نیست و تا چه حد به دروغگویی عادت کرده است.
چهارم چهره واقعی اپوزیسیونهای خارجنشین
نیروی زبده اطلاعاتی تکتک جملات ساختگی خود را تحت عنوان خبر «فوقسری» به روحالله زم غالب میکند و زم نیز نهتنها در چندین پست آنها را منتشر میکند که در قبال این همکاری نزدیک متناوبا گزارش تعامل خود با افرادی، چون امیرعباس فخرآور، رضا پهلوی، مسیح علینژاد و... را ریز به ریز بیان میکند. اطلاعات بیان شده از زبان روحالله زم و تصاویری که عباس فخرآور برای او فرستاده گویای مختصات مهمی از وضعیت امروز ضدانقلاب خارجنشین است. روحالله زم در بخشی از این مستند درباره امیرعباس فخرآور صحبت میکند و میگوید این عنصر وابسته به سازمان سیا چقدر میان ضدانقلاب خارجنشین منفور است و هیچکس حاضر نیست با وی تعاملی داشته باشد. زم در توصیف تلاشهای مکرر فخرآور برای همکاری با آمدنیوز، او را «سیریش» و «زیگیل» خطاب کرده و میگوید در خارج از کشور فخرآور به «هرزه سیاسی» مشهور شده است. نفر بعدی، اما رضا پهلوی است؛ کسی که در بخشهایی از مستند، سوژه شده و حتی اطلاعات ریزی از زندگی شخصی وی نیز ذکر میشود. جالب توجه اینجاست که توضیحات زم و فخرآور درمورد رضا پهلوی اشتراک زیادی دارد و همین هم مشخص میکند که جایگاه رضا پهلوی میان ضدانقلاب تا چه حد دمدستی و اندک است، چنانکه زم از درون خانه پهلویها روایت میکند که شاهزاده! شبها درحالی که توهم حضور در ایران دارد در خانه خود راه میرود و تصور میکند در حال سان دیدن از ارتش ایران است! فخرآور نیز خاطرهای را از کنگره آمریکا و دیدار اعضای کنگره مطرح میکند و میگوید نمایندگان و سناتورهای آمریکایی هیچکدامشان نه رضا پهلوی را میشناختند و نه حاضر بودند به او توجه کنند. زم در این مستند توضیحاتی را هم درمورد بنیصدر و چند تن دیگر از ضد انقلاب میدهد و به عبارتی پنبه آنها را هم میزند و توضیح میدهد که اتصالشان به کجا رسیده و چگونه با وجود حمایتهای گسترده فرانسه، آمریکا و... راه به جایی نبردهاند. حالا البته باید منتظر بود و واکنشهای آنها را هم دید، باید دید فخرآور، رضا پهلوی و دیگر نیروهای بهاصطلاح حرفهای! ضدانقلاب چه جوابی برای هواداران خود دارند و بعد از این آیا میتوانند باز هم امیدوارانه حمایتهای غرب را برای براندازی ایران جلب کنند!
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/
ارسال نظر