هشدارهای سازمان های اطلاعاتی روسیه /کلید رمزگشایی از آنارشیسم در مدیریت عالی فضای مجازی
حدود دو سال بعد از کودتای رنگی ناموفق سال ۱۳۸۸ وارد مسکو شدم.یک خبر غیر رسمی از بعض منابع امنیتی ایران در خصوص یک نشست ویژه چند مقام امنیتی ایرانی با افسران ارشد اطلاعاتی روسیه از سوی بعض دیپلمات ها نقل می شد!چون رسمی نبود و تایید نشده بود قابل نقل هم نبود!
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از گلستان ما، دکتر حسن بیارجمندی طی یادداشتی نوشت: خبر وقوع قریب الوقوع یک کودتای رنگی براساس الگوی کودتای رنگی ناموفق سال ۸۸ ایران در مسکو!خیلی جدی نگرفته بودند و بعد وقوع تجمع های اولیه معترضین به انتخابات دوما ،تازه هوشیار و حساس شده بودند! بالاخص اینکه انتخابات ریاست جمهوری در روسیه نیز در پیش بود.
رفت و آمدها و تبادل ها و ایجاد پوشش های رسانه ای در سطح بین الملل و مقایسه آن با شبکه های اروپایی حامی اپوزیسیون مثل روز با نگارنده حرف می زد!
نگارنده معتقد است که دولت پوتین با پشتیبانی مستشاری ایران بر اپوزیسیون غربگرا پیروز شد و صفحه جدیدی از ارتباطات راهبردی در حوزه اطلاعاتی و امنیتی و بعدها در عرصه دفاعی و نظامی گشوده شد و به دیگر عرصه ها از جمله اقتصادی و انتقال فناوری های نوین(برنامه دکتر س) کشیده شد.
یکی از عرصه هایی که به تجربه پساکودتا در روسیه و با وجود پناهندگی ادوارد اسنودن و گشودن فصل جدیدی از تاریخ اطلاعاتی و امنیتی این کشور قابلیت همکاری راهبردی داشت و دارد؛ عرصه فضای مجازی بود.
روس ها بعد از ما در ایران به تهدیدات جدی علیه استقلال و حاکمیت ملی خود پی بردند اما با افشاگری های کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی به عمق تهدیدات و نیز نفوذ در ساختارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی خود پی برده بودند.
رمزگشایی از ابعاد عملیات عظیم جاسوسی و مراقبت در سطح جهانی برای روس های مدعی این عرصه بسیار شوکه کننده بود.برنامه ای که با همکاری آگاهانه یا غیرآگاهانه بعض مقامات روس امکان جاسوسی گسترده از مردم عادی و شخصیتها در مکالمات تلفنی، ایمیل و موتور جستجوی اینترنت و...را فراهم نموده بود تا با شبکه ای عظیم برای کودتای بزرگتری خودشان را آماده کنند.
از فراخوان سراسری تعویض مودم های اینترنت ،ثبت هویتی سرسختانه ،ثبت سیم کارت ها ، ممنوعیت استفاده از گوشی های خاص ،انتقال سرورها به داخل و ساخت جستجوگرهای ملی و...موارد دیگری که قابل بیان در این یادداشت نیست؛ برای نگارنده در آن زمان که در بطن و متن بعض وقایع بود در نوع خودش جالب توجه و بسیار درس آموز بود.
فضای مجازی تنها غول چراغ جادوی جریان اپوزیسیون و برانداز نبود _که به تمام خواسته هایی که در جریان کودتای رنگی ناموفق دست پیدا نکرده بود،دست می یافت _ بلکه شیشه عمر این جریان هم محسوب می شد و مدیریت عالی این فضا از سوی دولت روسیه به عمر این جریان برانداز پایان می داد.
طبیعی بود که این اعمال حاکمیت در روسیه ،صدای جوامع اطلاعاتی خارجی سرمایه گذار در این عرصه و همچنین پیاده نظام های داخلی آنان را بصدا در آورد.
وضعیت کنونی ایران شبیه سال ۲۰۱۳ روسیه است.بیش از ۷سال عقب ماندگی در مدیریت عالی در اعمال حاکمیت و قانون در فضای مجازی داریم .جریان تحریفی در همین رحم نامشروع نطفه اش بسته شده است و جنگ ادراکی و شناختی تحمیلی و بسیار سنگینی در فضای مجازی تحت شبکه ای خارجی و داخلی بر مردم بی دفاع ایران تحمیل شده است و هر روز قربانی های گسترده ای می گیرد.
این روزها تجربه نگاری های ماموریت ۶ساله ام در مسکو گویی در حال بازتکرار است اما با این تفاوت که عده ای بدون توجه به استقلال و حاکمیت ملی ایران و ایرانیان _که صدها هزار نفر برای آن شهید داده اند _ مطامع و منافع سیاسی خود را در اختیار داشتن این غول چراغ جادو می دانند و هرگاه قرار بر اعمال حاکمیتی در این عرصه می شود ،گویی شیشه عمر خود را در حال شکسته شدن می بینند!
کتاب شبکه های خشم و امید تنها کلید رمزگشایی از آنارشیسم در مدیریت عالی فضای مجازی در ایران و سوء استفاده های ویرانگر خارجی علیه استقلال و حاکمیت ملی نیست بلکه مستندات متقن و اطلاعات آشکاری برای صدور یک کیفرخواست تاریخی علیه بعض مقامات مسئول در سال ۱۴۰۰ خواهد بود.شاید هم زودتر از این دستگاه قضایی ورود کند چراکه فردا دیر است.
ارسال نظر