وبلاگ"دین پژوهان"منتشر کرد:

ابن تیمیه بارزترین شخصیتی است که کمر به تکفیر بسیاری از پیروان مذاهب بسته و جنایات زیادی مرتکب شده‌است؛ تفکرات و اعمال رو رفتار وی الگویی برای عقائد و کردار وهابیت است.

اولین تکفیر و اولین تخریب

ابن تیمیه بزرگترین مقتدای وهابیت، چالش‌برانگیزترین شخصیت سلفی است که سختگیرانه‌ترین برخوردها را با پیروان مذاهب داشته و بسیاری را تکفیر نموده است.

اولین تکفیر

ابن تیمیه در اسکندریه، حملات خود را بر عارفان و صوفیان متمرکز کرد. وی نوک حملات خود را به‌سوی «محی‌الدین عربی» و کتاب‌هایش، «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه»، نشانه رفت؛ و در میان اهل سنت که بیش‌تر به محی‌الدین علاقه داشتند، آشوبی به‌پا کرد. ابن تیمیه با حمله با محی الدین ابن عربی، اولین تکفیر مسلمانان را رقم زد. وی در سن42 سالگی فصوص‌الحکم محیی‌الدین ابن عربی را مطالعه کرد و بعد از آن  به لعن و سب محیی‌الدین و پیروان او پرداخت و کتابی به نام «النصوص علی الفصوص» در رد آن نوشت.[1] سپس در نامه‌ای به شیخ کریم‌الدین، شیخ خانقاه سعیدالسعداء در قاهره از پیروان ابن عربی به عقاید محیی‌الدین، صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی و ابن سبعین سخت تاخته و آنان را کافر خواند.[2]

او در یکی از فتواهای خود، احوال محی‌الدین و سران تصوف و عرفان را شیطانی می‌داند و ازاین‌رو آنان را ضد پیامبران می‌شمارد. به گفته‌ی وی، اینان گرفتار تخیلات شیطانی‌اند.[3] ابن‌تیمیه با نگارش کتاب «الفرقان بین اولیاء الرحمن و اولیاء الشیطان»، رسماً همه‌ی عارفان را اولیای شیطان خواند.

هنگامی‌که از او درباره‌ی معنی حدیثی از پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که فرمود: «رب زدنی فیک تحیراً» می‌پرسند، می‌گوید: این حدیث جعلی است؛ زیرا حیرت نوعی از جهل است و اسلام هرگز کسی را به جهل دعوت نمی‌کند. وی سپس این سخن را به طایفه‌ای از ملحدان، مانند صاحب فصوص نسبت می‌دهد.[4] جدای از درستی و نادرستی دیدگاه محی‌الدین، گویا ابن‌تیمیه اصلاً مفهوم «حیرت» را در نگاه محی‌الدین نفهمیده است.[5]

آن‌چه حمله‌ی ابن‌تیمیه را به تصوف برجسته می‌کند، گرایش اهل‌سنت به فرقه‌های اصلی تصوف است حتی در میان حنبلیان نیز تصوف حضور پررنگی دارد؛ برای نمونه، «ابومنصور اصفهانی» از علمای حنبلی، یکی از پیشوایان تصوف در میان اهل سنت است. ازین‌رو ابن تیمیه کمر به تکفیر عرفاء بسته است و محی‌الدین عربی را در نوک پیکان حملات تکفیر قرار داده است

اولین تخریب آثار اسلامی

ابن تیمیه  سال 704هـ.ق به مسجد نارنج [یا مسجد تاریخ] در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که می‌گفتند: اثر پای حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و سلم بر آن هست و مردم بدان تبرک می‌جستند، شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست. مقریزی [درگذشته ۸۴۵]، در ذیل حوادث سال ۷۰۴ق نوشته است: «نامه‌رسان از دمشق خبر آورد که تقی‌الدین احمد بن تیمیه با اهالی دمشق بر سر سنگ موجود در مسجد نارنج، کنار مصلای دمشق، و اینکه اثر موجود در آن قدمگاه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، اختلاف و درگیری پیدا کرد؛ زیرا وی معتقد است که تبرک مردم به این سنگ و بوسیدن آن جایز نیست.» او در ادامه افزوده است که ابن‌تیمیه در روز ۱۶ رجب همان سال، با خود تعدادی سنگ‌بُر [سنگ‌تراش] آورد تا صخره را ببُرند و این کار موجب اعتراض مردم شد.[6] این اولین اقدام ابن تیمیه برای تخریب زیارتگاه‌ها بوده است.

همین عقائد و اعمال و رفتار ابن تیمیه، الگویی برای سلفیان وهابی شده است که پس از بقدرت رسیدن محمد عبدالوهاب و پیروانش در سرزمین حجاز چه جنایت‌های بسیاری را بر پیروان مذاهب مرتکب شدند و چه بسیار آثار اسلامی را تخریب نمودند که زبان از بیان آن جنایات درمانده می‌شود.

_____________________

[1]. ابوبکر بن عبدالله دواداری، کنز الدرر و جامع الغرر، ج9، ص143

[2]. مجموعةالرسائل و المسائل، ج1، صص 169-190 متن نامه در کتاب موجود است.

[3]. احمد بن‌عبدالحلیم ابن‌تیمیه، فتاوی الکبری، ج11، ص239

[4]. همان، ص245)

[5]. محمد محمود الغراب، شرح کلمات الصوفیه فی الرد علی ابن تیمیة من کلام الشیخ الاکبر محی الدین العربی، ص 484 تا 60

[6]. السلوک لمعرفة دول الملوک، احمد بن علی المقریزی، تحقیق: محمد مصطفی زیادة، القاهرة: مطبعة لجنة التألیف والترجمة والنشر، ۱۹۷۱م، ج ۲، صص ۸ و9 ./ و البدایه و النهایه ج14، ص34،/ و دائرةالمعارف ج3، ص173

ارسال نظر

آخرین اخبار