«تفاهم»، «توافق» نیست که خوب و بد داشته باشد!
ازین پس بجای واژه ی نامانوس، حقیقتا رویایی، غیرواقعی و دست نیافتنی «توافق»، یا حتی بدتر از آن، «توافق جامع!» ، از تعبیر گره گشا، منطقی و همیشه مثبتِ «تفاهم» یا حتی بهتر از آن، «تفاهم سیاسی» استفاده میکنیم!
به گزارش 24 به نقل از فرهنگ نیوز:
اگر نجف زاده داستان هجی کردن کلمات جمله ی کوتاه ظریف برای خبرنگاران خارجی حاضر در خیابان را نگفته بود که در پاسخ به «اوضاع خوبه؟»، از داخل بالکن مشرف به خیابان گفته بود «انشاالله خوب میشه»، یا اگر آلن ایر سخنگوی فاسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا در اشتباهی به ظاهر ساده اما پرمعنا بجای «ضرب الاجل» نگفته بود «ضرب المثل»، باز تورقی بر صفحه اول مطبوعات صبح دوشنبه ی تاریخی تهران و البته رصد اخبار عصر یکشنبه تا صبح دوشنبه ی هتل کوبورگ، حتما به خبرنگاران خارجی علاقمند به امور ایران این ایده را میداد که «بروند فارسی بیاموزند»!
خصوصا وقتی در 12 ساعت، ناگهان اخبار جهان میخواهد فاز برنامه ریزی شده ی لازم را بردارد و این اتفاق، در زبان شیرین و در شکرستان پارسی به لطیف ترین و غیرمستقیم ترین شکل خود رخ میدهد:
ازین پس بجای واژه ی نامانوس، دوست نداشتنی، حقیقتا رویایی، غیرواقعی و دست نیافتنی «توافق»، یا حتی بدتر از آن، «توافق جامع!» ، از تعبیر گره گشا، منطقی و همیشه مثبتِ «تفاهم» یا حتی بهتر از آن، «تفاهم سیاسی» استفاده میکنیم!
شاید تغییر فازی که اخبار هسته ای از 12 ساعت مانده به صبح واپسین روز مذاکرات 10 ماهه ی ایران و 1+5 دستخوش آن شدند را بتوان یکی از کارگاههای آموزشی تام و تمام مهندسی افکار عمومی دانست. جایی که در فضای بیخبری محض، القاء مداوم دلنگرانی، ترس، ابهام و آمیختگی کامل به انواع گمانه زنیهای کمتر راست و بیشتر دروغ، ناگهان منابعی که بیش از هرچیز «نزدیک به ایران» بودن شان خبری میشود، فضای گمانه زنی های برتر، از منابع «نزدیک به روسیه» که تا پیش از آن سردمدار ترویج انواع گمانه های مرتبط با «تمدید» بودند، فاصله میگیرد و اندک اندک چشمان گویندگان خبر و مفسرین سیاسی در رسانه ها «برق میزند» و در کوتاه زمانی افکار تشنه ی عمومی و بازارهایی که مدتهاست چشم شان به نتایج این 10 ماه مذاکره بوده است، لایق یک جرعه خبر «به ظاهر خوب» میشوند: «تفاهم خواهد شد».
آقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در آستانه سفر به مسقط (حدود 16 روز پیش) در مصاحبه با سیمای جمهوری اسلامی ایران به دقت و با همین کلمات تصریح کرده بودند که «تا زمانی که روی همه ی موضوعات «توافق» نکنیم باید هیچ یک از موضوعات را حل شده فرض نکنیم» و فیلم این گفتگو بارها از بخش های مختلف خبری سیما پخش شد.
بدین ترتیب و با ورود ترم جدیدِ «تفاهم» به فضای گمانه زنی ها، و با باور به این معنا که واقعا قرار است «توافق هسته ای» فعلا جای خود را به «تفاهم سیاسی» یا «تفاهم شفاهی» یا هر چیز «غیرحقوقی» دیگر بدهد، باید قبول کرد که با توجه به جمله ی دقیق وزیر محترم امور خارجه ی کشورمان و تاکید ایشان بر لفظ توافق، فعلا هیچیک از موضوعات حل نخواهد شد چرا که آنچه رخ داده است، «توافق» نیست بلکه «تفاهم» است!
اگر ده ماه مذاکره و افت و خیز، با در اختیار بودن همه ی امکاناتی که دیگران چندان در اختیار نداشتند و حتی امکان و پذیرش رخداد حوادثی تاریخی مانند دیدار «دو جانبه» ی یکشنبه شب وزرای امور خارجه ی ایران و ایالات متحده ی آمریکا، آنگونه که آخرین گمانه زنی ها مدعی اند صرفا ما را به ساحلی رسانده باشد که برابر منطق وزیر محترم امور خارجه همچنان «هیچ یک از موضوعات را حل نخواهد کرد»، به نظر میرسد برای ملت ایران، نخبگان، خدمتگزاران، علاقمندان و دلسوزان آنها پذیرش این موضوع آسان نباشد.
حرکت آرام از «توافق جامع» به «توافق» و سپس از «توافق» به «تفاهم» اگر آنچنان که گمانهزنان میگویند واقعی و نه واقع نما باشد، و اگر قرار است این ده ماه مذاکرات نفس گیر، با یک تفاهم سیاسی پایان بپذیرد، خوبست یادآوری کنیم که یک تفاهم سیاسی در برابر یک توافق حقوقی چه وضعیتی دارد:
- تفاهمات سیاسی، مانند توافقات حقوقی «ضمانت های اجرایی حاکمیتی» نخواهند داشت و همچنین عمری به درازای دولت ها و کارگزاران کنونی شان دارند. در نتیجه ی این، اهمیت مخالفت یا حمایت پارلمان های کشورهای اطراف ماجرا نیز بسیار کمرنگ خواهد بود.
- یک تفاهم سیاسی در وضع کلاسیک خود «بین الدولی» است، و در این مورد خاص، یکی از دو دولت اصلی طرف ماجرا یعنی به دقت دولت آقای اوباما، برخلاف دولت تدبیر و امید، عملا مشغول به پایان رساندن دور دوم مسئولیت خود است و خصوصا با تحولات اخیر در کنگره و سنا، دغدغه و دورنمایی برای ماندن در فضای سیاسی آمریکا ندارد.
- موارد نقض احتمالی، در «توافقات حقوقی» بسیار آسانیاب ترند تا «تفاهمات سیاسی». به زبان ساده، توافقات حقوقی در و پیکری به وضوح مشخص تر از تفاهمات سیاسی دارند.
- وقتی تفاهم سیاسی در کار باشد، دولت ها نسبت به «توان خودشان» مسئول خواهند بود نه توان لابی و اثرگذاری های حاکمیتی شان. بطور ساده یعنی «باراک اوباما»یی که اگر میخواست با ایران به «توافق حقوقی» برسد مجبور بود نظر مساعد چندین نهاد حاکمیتی دیگر را نیز جلب کند، در وضعیت «تفاهم سیاسی» هیچ مسئولیتی مگر در حوزه توان فعلی دولت خود نحواهد داشت. به زبان ساده، اگر در صورت «توافق» قرار بود تحریم های کنگره ی آمریکا نیز لغو شود، در وضعیت «تفاهم» تنها قرار خواهد بود تحریم هایی که شخص رییس جمهور آمریکا برقرار کرده است لغو شود. و این یعنی بسنده به یک نوع از چهار نوع تحریم های ظالمانه ای که به بهانه ی صنعت هسته ای صلح آمیز، علیه ایران به اجرا گذاشته شده.
آقای دکتر ظریف در فرودگاه مسقط از جمله گفته بودند «با توجه به توافقی که در ژنو کردیم، مهمترین موضوع حل نشده پذیرفتن این واقعیت ازسوی کشورهای غربی است که تحریم ها قسمتی از راه حل نیست بلکه قسمتی از مشکل است که هیچوقت کمکی به حل موضوع نکرده است»(1).
اگر گمانه زنی ها واقعی باشند و بهراستی قرار است یک تفاهم سیاسی، بستری برای تمدیدی چند ماهه یا حتی بیشتر بر «برنامه جامع اقدام مشترک مصوب ژنو» باشد، خوب است روشن شود که آیا طرف غربی دست آخر این را پذیرفته است که تحریم ها بخشی از مشکل هستند و نه راه حل؟ و اگر احیانا هنوز این را نپذیرفته، «تفاهم سیاسی» با گروهی که به شهادت وزیر امور خارجه مان هنوز متوجه این موضوع ساده نمیشود که «تحریم، مانع مذاکره است و نه باعث آن» دقیقا تفاهم سیاسی با چه کسانی است؟! آیا این گروه و افراد، با توصیفی که وزیر محترم امور خارجه از آنان بدست داده اند، به واقع دارای شایستگی و صلاحیت تفاهم اند؟
برای کسانی که روند این تحولات را پیگیری کرده اند، باور به اینچنین پایانی آسان نخواهد بود. از میان گمانه زنی های متعدد، منهای اینکه اساسا وقتی اطلاعات بسیار قطره چکانی است عملا گمانه زنی ها و شایعات مرز مشخصی ندارند، اما تغییر کامل فضا از «عطش نسبت به توافق» به «رضایت بابت تفاهم» آن هم از نوع سیاسی اش کمتر مورد انتظار بود.
حتی اگر خط خبری رسانه های کاملا وابسته به صهیونیزم را در نظر بگیریم، تا 24 ساعت قبل همه ی صحبتها مثلا معطوف به این گزاره بود که «توافق چه عواید و منافعی خواهد داشت» و اگر مثلا ادعا میشد که «هر نوع بهبودی در زمینه ی توافق، به رشد طبقه ی متوسط ایران می انجامد»، هرچند این ادعا قابل نقد بود، اما باز داشتند در مورد «توافق» سخن میگفتند. در صورت صحت گمانه زنی ها اما، ترم جدید و تازه تاسیس «تفاهم» چیزی نیست که حتی رسانههای عریض و طویل غربی فرصت کافی داشته باشند در اطراف فواید آن پروپاگاندا راه بیندازند.
آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری وقتی در گفتگوی تلویزیونی اردیبهشت ماه 93 میگفتند «اقلیت ناچیزی هم هستند که خیلی عصبانی اند که تحریم ها برداشته شود چون از این ناحیه سوء استفاده کردند»(2). البته سخن از جان و دل ملت ایران میگفتند و به همین دلیل هم هست که اگر گمانهی «تفاهم بجای توافق» صحیح باشد، خوب است تیم مذاکره کننده ی هسته ای با بیان توضیحات شفاف پیرامون نحوه ی تاثیر «تفاهم سیاسی» (و نه توافق جامع هسته ای) بر کوتاه شدن دست سوء استفاده کنندگان از تحریم ها، دل ملت ایران را که ده ماه است دعاگوی شان هستند شاد کنند. و نیز، بسیار امیدبخش خواهد بود دانستن کیفیت تاثیر «تفاهم سیاسی» بر رفع تحریم ها و جمع شدن بساط سوء استفاده هایی که اقلیتی ناچیز روا میداشتند.
اگر آقای دکتر مسعود نیلی مشاور ارشد اقتصادی ریاست جمهوری معتقد بودند که «...برای بنگاههای انحصاری، حالت بهینه، تعارض با دنیاست. بنگاه انحصاری، علاقهمند است که ما با دنیا همیشه مشکل داشته باشیم. چون اگر مشکلمان با دنیا حل شود، هم جغرافیای تجارت تغییر میکند و هم در واقع بنگاههایی وارد اقتصاد ما میشوند، که بنگاههای موجود نمیتوانند با آنها رقابت کنند»(3) ، و اگر گمانه ی گمانه زنان بابت قریب الوقوع بودن «تفاهم سیاسی» درست باشد، بسیار سودمند و امیدبخش خواهد بود اگر روشن شود که «تفاهم سیاسی» (و نه توافق جامع هسته ای) به چه شکل خواهد توانست سبب «حل شدن مشکل ایران با دنیا» گردد یا در این مسیر کمکی بکند.
جان کری وزیر خارجه ی دولت رو به خاتمهی باراک اوباما البته میداند که رییس جمهورش دیگر نگران انتخاب شدن مجدد نیست و در داخل آمریکا، هرچقدر هم با کنگره و سنا و آیپک و دیگران درگیر شود، چیز زیادی از دست نخواهد داد و قصه حتی بقدری روشن است که روسها درباره مسائل اوکراین پیام داده اند که با دولت جدید گفتگو خواهند کرد نه با دولت اوباما! خود آقای رییس جمهور آمریکا در گفتگوی روز جمعه ی خود با شبکه ای بی سی آمریکا با لحنی متفاوت گفت «اطمینان دارم اگر بتوانیم بر سر برنامه هسته ای این کشور با ایران به «توافق جامع» برسیم، نه تنها می توانم کنگره امریکا را بابت این «توافق» راضی کنم بلکه مردم آمریکا را متقاعد می کنم که اقدام درستی انجام داده ایم»(4) و البته شاید او هم روز جمعه هنوز نمیدانست - که اگر گمانه زنی ها درست باشد - حتی ممکن است نیازی به اینکه «کسی را بابت رخداد توافق راضی کند» هم نباشد، چون مثلا بجای «توافق» ، تنها «تفاهم» رخ داده است!
در ابتدا و انتهای هفت روزی که گذشت، دست کم دو خبر حاشیه ای و البته نه چندان بی ارتباط هم رسید؛
یکی اینکه رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران صبح روز سه شنبه همزمان با آغاز دور پایانی مذاکرات هسته ای اعلام کرد که تمام اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند «بدون نیاز به مجوز این سازمان» اقدام به خرید و «وارد کردن» هواپیماها کنند.(5)
تا بدین ترتیب، تحریم کنندگان ظالم ایران، ازین پس با یک لشکر ایرانی مواجه شوند که میتوانند شخصا تحریم ها را دور زده، به نوسازی 300 فروند هواپیمای نیازمند تعویض ناوگان هواپیمایی کشوری کمک کنند، و اراده ی ناجوانمردانه ی ابرقدرتها در به خطر انداختن جان مسافران بیگناه ایرانی را به تمسخر بگیرند.
دیگر اینکه، شیخ نعیم قاسم، قائم مقام دبیرکل حزبالله لبنان در گفتگویی تصریح کرد که «حزبالله لبنان به موشکهای نقطهزن ایرانی مجهز شده است» و «...چه برسد به موشکهای نقطهزنی که الآن عامل بازدارنده واقعی در برابر اسرائیل به شمار میرود. آنها نیز بهخوبی میدانند که حزبالله موشکهای نقطهزن را در اختیار دارد و بهعلت امکاناتی که حزبالله به دست آورد و حمایتهای جمهوری اسلامی و آمادگی حزبالله برای هر جنگ آینده، این جنگ برای اسرائیلیها سختتر خواهد بود»(6).
پس در این روزهای «بیخبری» و «گمانه زنی» هم اخباری بود که نوید میداد بی شک زمانی خواهد رسید که دست جمعی و بدون تعارف به این نتیجه برسیم که هیچ چیز جای «اتکا به توان داخلی» را نمیگیرد؛ و هیچ «خوشبینی» واقعی تر و هوشمندانه تر و مثمرثمر تر از «خوشبینی نسبت به توان داخلی» نیست. و آن روز، بی هیچ گمانه زنی کامیاب خواهیم بود.
پی نوشت:
1- تحریم بخشی از مشکل است نه بخشی از راه حل
2- اقلیتی از رفع تحریم ها عصبانی هستند
3- تعارض نرم و اقتصادی که نظم نمیپذیرد
4- اگر با ایران توافق کنیم کنگره را راضی می کنم
5- همه میتوانند بدون مجوز اقدام به خرید و واردکردن هواپیمای جدید کنند
6- حزبالله لبنان به موشکهای نقطهزن ایرانی مجهز شد
ارسال نظر