وبلاگ "خرده مشاهدات یک بانوی جامعه شناس" نوشت:
فقر مدرن و بینوایی اخلاقی درآشفته بازار فرهنگی
همان هایی که یک روز برای توله سکشان جشن تولد و هپی مپی یک روز گود بای پارتی این حرفا! می گیرند و تازگی ها نیز جشن طلاق برای منفور ترین حلال خدا برپا می کنند...
بسم الله
در این آشفته بازار فرهنگی وقتی فقر مدرن و بینوایی اخلاقی بیداد میکند چه خوشخیالم که هنوزگمان میکنم
بسان انشاهای قدیم مان، علم قد علم می کند و زورش به ثروت می رسد اما روزگار چه زود چرخید و حباب خیال کودکانه چه بی هوا ترکید و دیر زمانی نگذشت که پول بر انسان حکومت میکند عصر دیکتاتوری پول که گویا زمانی کف چرک دست بود...خوش آمدید به عصری که بکام طبقه تازه به دوران رسیده است.
به زعم این بیچارگان خوش خیال فقر اندیشه را میتوان با تظاهر تصنعی و ناشیانه، تقلید مضحک رفتار و منش را در اقتضائات صوری و ظاهری به رخ دیگری کشید که" این منم نه این منم"
قشر نوکیسه مملو از عقده های اجتماعی جهت بدست آوردن تشخص ظاهری گمان میکند میتوان بر سرگذشته هرچند نکبت بار خود کلاه گله گشاد نهاد و تا خرخره خود را غرق وفور امکانات رفاهی نمود و با مصرف نمایشی و فخر فروشانه خود فرایند زمان بر جامعه پذیری بدون مهارت را، سکوی پرتابی در طبقه جدید قلمداد کرد و به مدد تحرک اجتماعی آنی یک شبه ره صد ساله را طی نمود .
این خودنمایی به مثابه یک رفتار اجتماعی در این قشر نوکیسه بروز میکند و تا جای که جیب محترم اجازه دهد از ثروت باد آورده میخرد و به رخ می کشد
البته این کاسبان تحریم و دلالان اقتصادی و رانت خواران عرصه سیاست، کماکان مال و منالشان را راحت بدست آورده و راحت تر خرجش میکنند و با این فوبیا دست به گریبان هستند که بزودی دار و ندارشان ته میکشد و این واهمه همیشگی از دست دادن مدام این عیش های که نوش بادا را کوفت میکند.
در دنیای تکنولوژی فقر هم مدرنیزه میشود با گسترس ارتباطات، حجم داده و جولان فضای مجازی به طبع شاهد ظهور و رواج پدیده نوکیسه های فرهنگی نیز هستیم.
نوکیسه های فرهنگی همان کسانی هستند که خود را عالمان دهر در وادی هنر و فرهنگ میدانند با این تفاوت که همه سواد اینان نهایت در دو خط میگنجد که این سواد عاریه را با عرض معذرت میتوان هم ردیف کشک دانست برای اینان باید زیادی تاسف خورد زیرا آدمی زیر خط فقر باشد شرافت دارد به اینکه زیر خط فهم و شعور باشد. این جماعت به مفت خوری دانستنی های نصف و نیمه ی اینور و انور که برایشان فرستاده میشود عادت کرده اند و حتی به خود زحمت سرچ درستی یا نادرستی مطلبی که برایشان ارسال شده را نمیدهند و همین بس که سهم بسزایی در کپی پست کردن مهملات، اراجیف، خزعبلاتدیگرانی که خود نیز این روند را گویا یدک میکشند را دارند.
مبحث دیگری که شایان ذکر می باشد این نکته است که با آسان تر نمایش دادن موقعیت های که افراد در آن قرار گرفته اند این شوی به رخ کشیدن را با کم ترین هزینه و به چشم درار ترین شکل ممکن با حذف فیزیکی خود فرد در شبکه های اجتماعی در محرض دید سایرین قرار میدهند هرچند در عرف نگاه و ذهنیت اجتماع به سبک زندگی این افراد و ثروت باد آورده شان نامشروع تلقی میشود اما این خطر در کمین است که این تاخت پاخت قشر نوکیسه و این رفتار نامتعارف کم کم به جامعه سرایت کنند یا به نسل بعدی انتقال پیدا کند و اینجاست که باید برای پر بسامدترین جمله در شبکه های مجازی وقتی میشود منوفلان چیز و فلان جا همین الان یهویی تامل نمود به رفتار های غیر منطقی این قشر همیشه در صحنه جامعه کنونی ایران که اندک اندک بر تعدادشان فزونی میابد
من باب مثال میتواند مازراتی کروک پسر مش اسماعیل راسته ماست بند ها باشد که تقی به توقی خورده یا همان هایی که یک روز برای توله سکشان جشن تولد و هپی مپی یک روز گودبای پارتی این حرفا ! میگرند و تازگی ها نیز جشن طلاق برای منفور ترین حلال خدا برپا میکنند...
برای قشری که جهت دست و پا کردن هویت نداشته خویش به باز تولید ناشایسته سالاری قدم برمیدارد باید برای انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی،کالبد شکافی از سوی متولیان امر صورت گیرد که مبادا روزی فرا برسد معیار اول و اخر پول باشد...
و این حکایت همچنان به قوت خود باقیست...
انتهای پیام/
ارسال نظر