می روم تا اربعین کنج حرم منزل بگیرم
بسم الله … هر کی از راه رسید اومد گفت فلانی حلال کن … دارم میرم .. کربلا کاری نداری؟
به گزارش گلستان 24، وب سایت «صالحون»نوشت:
بسم الله …
هر کی از راه رسید اومد گفت فلانی حلال کن … دارم میرم .. کربلا کاری نداری؟
دل ما رو خون کرد و رفت …
حس بدیه , حس جا موندن , حس اینکه خیلی ها رفتن و تو موندی و نمی دونی باید با این دل که هوای کوی دوست کرده چه کنی؟ خیلی ها دارن حلالیت می طلبن و صحبت از رفتن می کنن و تو موندی و دل تو دلت نیست که … یعنی میشه من هم برم یا نه؟
حرفت فقط همین باشه که فلانی رفتی سلام ما رو هم برسون به آقا …
دل خودت و با این جمله گرم می کنی که حتما قسمت من نبوده و ان شاء الله سال دیگه ..
تا اینکه یه روز دوستی خبرت و میگیره و میگه سید بریم؟
میگی نمی دونم مگه الانم میشه؟
بعد برید دو سه نفری اقدام کنید و چند روز بعد هم موقع رفتن و حلالیت طلبیدن شما فرا برسه …
اصلا متوجه نشی چی شد و چطور شد!
تا بیای به خودت بیای که ای وای یعنی واقعا من…؟ متوجه بشی فقط چند ساعت تا رفتن وقت داری و کلی کار نکرده …
کلی ایده و حرف و کار رو زمین مونده …
اینجاست که اولویت ها میاد سراغت که کدوم رو انجام بدم؟
تهیه لوازم سفر یا خداحافظی با دوستان و اقوام و کارهای دانشگاه … چشم به هم میذاری می بینی همه این ها در مدت زمانی کوتاهی ردیف شد و دیگه باید بری …
باید بری همونجایی که دل خیلی ها براش تنگه ..
همونجایی که میگن دفعه اول تا پاهات و میذاری تو اون سرزمین یه غم عجیبی میاد تو دلت …
آره میری کربلا ..
کربلا …
اگر خدا بخواهد عازم کربلا هستم … همون جایی که دلم براش میگیره … همونجایی که عالم براش میمیره …
آره میرم کربلا …!
حلال کنید!
یاحق
ارسال نظر