وب سایت "آب و نان" نوشت؛
گاف فرهنگی
کار فرهنگی به محض ورود در بازار همچنان که در صورت صحیح بودن مثل پادزهر عمل می کند، در صورت غلط بودن نیز مثل یک ویروس خطرناک در رگ جامعه منتشر می شود و اصلاح آن امکان پذیر نیست.
به طور کلی گاف های فرهنگی ناشی از سه نقیصه است.
اول؛ فهم نادرست مدیران فرهنگی از فرهنگ؛ بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی و تراکم کار در کشور، فرصتی ایجاد نشد تا اهل علم و متخصصین دور هم جمع شوند و منشور فرهنگی جامع مبتنی بر اصول اسلامی-ایرانی ، برای کشور تدوین و تبیین نمایند. (منظور قوانین فرهنگی در قانون اساسی نیست) بعد از آن هم، مدیران فرهنگی جدیت لازم در این زمینه نداشتند و به طور کلی فرهنگ در جامعه یا بی صاحب شد یا دارای چندین صاحب مدعی!
نتیجه آنکه کلیه فعالیت فرهنگی براساس فهم شخص مدیر فرهنگی انجام گرفته که بخش عمده آن سلیقه ای و بخشی دیگر ناشی از کجفهمی مدیر و مشاوران بوده است. البته دخالت امور سیاسی و حزبی در کارهای فرهنگی را نمی شود نادیده گرفت که باعث افراط و تفریط شد و فرهنگ را از دو طرف بام انداخت.
قطعا انقلاب نوپای اسلامی که سبک جدیدی در حکومتداری بود، نیاز شدید به یک تعریف جامع از آن همه تعاریف فرهنگی موجود داشت. کاملا واضح بود که در بعضی از مقاطع اگر چه صورت ظاهر کار اسلامی ولی بنای آن براساس تعریف غرب از فرهنگ بود. طبق این تعریف، اسلام جزیی از فرهنگ به حساب می آمد کما اینکه در حال حاضر نیز بنای کار بر همین تعریف غلط است. متاسفانه در این سالها همین مبنا بود که بعضی از مدیران فکر می کردند فوانین و احکام “اسلام” در اجرای کارهای فرهنگی دست و پا گیر است!
دوم جدی نگرفتن و سهل انگاری در تصمیمات فرهنگی؛ مدیران فرهنگی و متصدیان در طول این سالها بر این باور بودند که فعلا فلان کار فرهنگی که تصمیم اجرای آن گرفته شده، انجام بشود تا بازخورد آن گرفته و مجدد واکاوی شود. غافل از اینکه کار فرهنگی یک کار اقتصادی یا علمی نیست که اگر چنانچه اشتباه شد، اصلاحیه زده شود یا مثلا با بسته های اقتصادی جبران شود. کار فرهنگی به محض ورود در بازار همچنان که در صورت صحیح بودن مثل پادزهر عمل می کند، در صورت غلط بودن نیز مثل یک ویروس خطرناک در رگ جامعه منتشر می شود و اصلاح آن امکان پذیر نیست. این نگاه خیلی سطحی است که مدیر فرهنگی با خود بگوید با یک تکذیبیه یا اصلاحیه موضوع را برطرف می کند. چیزی که این روزها از مدیران زیاد دیده می شود. تازه اگر تکذیبیه و اصلاحیه بدهند باز جای شکرش باقی است؛ تعجب از این است که بعضا با یک توجیه سطحی، فلان کار غلط را مثل آب خوردن ماست مالی می کنند.
سوم عدم متخصص بودن متصدیان و مشاوران فرهنگی؛ این موضوع جزء مسایل خطرناک کشور است. در طول این ۳۵ سال، هنوز مراکز علمی و کاربردی اولا رشته “مدیرت فرهنگی” تاسیس نکرده اند و ثانیا اگر تاسیس شده براساس مبانی مدیرت فرهنگی غرب است.
علی ایحال همین مقدار فارغ التحصیل هم جایگاهی در مدیریت فرهنگی کشور ندارند. از سطح عالی تا سطح عمومی، افرادی را برای مدیرت فرهنگی نصب می کنند که هیچ اطلاعی از مبانی فرهنگی نداشته و بر منصوب کننده فرقی نمی کند که این مدیر قبلا مدیر اقتصادی بوده یا فرهنگی یا اجرایی. هرکدام که رابطه خوبی دارند بدون در نظر گرفتن سابقه فرهنگی یا فهم درست از آن، می شوند مدیر فرهنگی.
نتیجه اینکه، تمام این آسیب ها از جمله؛ مجوز کنسرت های نادرست، برگزاری مراسمان دینی براساس و مبنای غلط، تحریف در موسیقی و از بین بردن موسیقی اصیل ایرانی، تکخوانی بانوان، انتشار کتابهای مسموم، تاسیس روزنامه های مغرض، تولید برنامه های سینمایی و تلویزیونی غلط و مغایر با اصول اسلامی و حتی انسانی و… ناشی از این سه نقیصه در کشور می باشد.
ارسال نظر