وقتی مدیریتفرهنگیدولت صدای حامیانش را هم درآورد
تلاش نافرجام تیم رسانهای دولت برای قلب واقعیت!
مجموعهای از عوامل، موجبات عدم موفقیت دولت یازدهم جهت برآوردن مطالبات حامیانش را بهوجود آورده است.
به گزارش گلستان24، در حالی که نزدیک به دو سال و نیم از عمر دولت یازدهم میگذرد و حدود ۳ ماه دیگر تا انتخابات پیش رو [مجلس] باقی مانده، تلاش شبکه رسانهای دولت برای انتقال این پیام به بدنه حامیانش که؛ رویکارآمدن دولت جدید، گشایشها و تغییرات قابلتوجهی را در عرصه فرهنگی-سیاسی موجب شده؛ طراحی ویژه این روزهای دولتیهاست و آنها بدینشکل به دنبال این هستند که مانع دفع حامیانشان شوند. در واقع تلاش اصلی تئوریسینهای دولت یازدهم متمرکز بر این است تا به زور ارتش رسانهای خود، مطلب یاد شده را به بدنه حامیانشان انتقال دهند.
این در حالی است که بهرغم فضاسازی گسترده ارتش رسانهای دولت در این زمینه؛ نارضایتیها از قوه مجریه، در فضای واقعی جامعه شدید است. بهطوریکه علاوه بر نارضایتیهای عمومی که بیشتر به ناکارآمدی دولت یازدهم در عرصه اقتصادی و معیشتی مربوط میشود، در حوزههای فرهنگی و سیاسی نیز جدا از منتقدان، حامیان دولت هم نتوانستهاند نارضایتیهایشان را بیش از این کتمان کنند و ناکارآمدی دولت روحانی در زمینههای فرهنگی و سیاسی را ناامیدکننده دانستهاند.
دولت یازدهم که تصور میکرد با در اختیار قرار دادن منابع مالی بیشتر به سینماگرانی که سال ۹۲ از روحانی حمایت کرده بودند و تایید بدون ضابطه برخی آثار مربوط به آنها و تنگ کردن فضا برای طیفی دیگر از سینماگران میتواند حمایت شبهروشنفکران سینما را برای مدتها حفظ کند، حالا با انتقادهای تند و تیز آنها مواجه شده است.
در آخرین نمونه انتقاد جریان شبهروشنفکری عرصه سینما و حامیان خرداد ۹۲ روحانی نسبت به عملکرد فعلی دولت، مواضع تندوتیز منیژه حکمت، کارگردان و تهیهکننده سینما قابلتوجه است. وی در مصاحبهای که با هفتهنامه صدا انجام داده است، در پاسخ به این سوال خبرنگار که میپرسد: «از زمان رویکارآمدن دولت روحانی تغییری احساس کردهاید؟» اینگونه پاسخ میدهد: «من در این دوره ناامید شدم و متاسفم». وی همچنین در پاسخ به این سوال که «اگر به سال ۹۲ برمیگشتید با توجه به شرایط الان، تومار حمایت از روحانی را امضا میکردید؟» میگوید: «نه! نمیکردم».
وی همچنین با انتقاد از دولت ابراز میدارد: «کسانی به من زنگ میزنند و میگویند تو گفتی به روحانی رای بدهیم. معتقدم احمدینژاد دستاورد ناامیدی مردم بود و این روند دوباره دارد شکل میگیرد. من دیگر سعی دارم هزینه ندهم و پاسخگوی کسانی که در این وادی به من اعتماد کرده بودند، نشوم... این دولت با شعار قشنگی به اسم امید آمد، چه شده که امید اکثریت سینما ناامید شده است؟... من گاهی میشنوم چقدر دوره شمقدری خوب بود! این حرف خیلی دردناک است... این را صراحتا اولین بار به شما میگویم، چون امضاهای کسانی که از کاندیداهای سیاسی حمایت کردهاند هنوز هست؛ شما یک سرچ بکنید ببینید چه کسی کجاست. اصلا هم قائل به این نیستم که چون من و پگاه اولین حمایتگران از این دولت بودیم گل سرسبدیم! این طور نیست اما این اکثریت ناامید خطرناک است و پوپولیسم محصول چنین دورانی است».
همچنین مهدی کرمپور از کارگردانان حامی روحانی، نسبت به عملکرد دولت یازدهم انتقادهای جدی مطرح کرده و در نامه خود به حجتالله ایوبی مینویسد: «خیال میکردم گفتنیها را برایتان در جلسات خصوصی و عمومی گفتهام. به دوستی. به تذکر. به قهر. به شوخی. آنچه وظیفه خود میدانستم که باید گفته شود را. چون دوست یا برادر کوچکی. اما حالا که خارج از تعارفها، مسموع نیست، پس از ۲ سال چون رویه گذشته، کتبا و عمومی قلمی کنم، تا اقل ثبت شود و بماند».
وی ادامه میدهد: «یادمان باشد در همان دولتی که حالا مانند لولو از آن یاد میشود همه در این سینما فیلم ساختند. یادمان باشد در همان دولت قبل نتیجه فجر و اسکار و برلین یک خروجی بود. در همان دولت، فرهادی به اسکار معرفی شد. من و معادی و کیایی و نعمتالله پروانه ساخت و نمایش گرفتیم. در همان جشنوارهها فیلم کاهانی رد نمیشد. از فیلمساز جوان خواسته نمیشد شب اختتامیه خودش از خیر جشنواره بگذرد. در دولت نهم، بیضایی هم فیلم ساخت... با شعر خواندن و لبخند مشکل سینمای ما حل نمیشود. حتی اگر حالا تنها علقه مشترک من و شما شاعر محبوبمان باشد. امروز دیگر به چیزی بیش از زبان نرم نیاز است. مدیریت فرهنگی به گوش شنوای واقعی و پایمردی بر قولها و حمایت از همه هنرمندان نیاز دارد... نکند در پساتحریم در میان خیل بنجلهای صف کشیده برای اخذ طلبهای دلاریمان قرار است از چین و هند و اروپای ورشکسته، برایمان سوغات دیگری بیاورید؟»
چند ماه قبل از این نیز در هفدهمین جشن خانه سینما رضا میرکریمی انتقادات تندی را به دولت روحانی وارد کرد و ابراز داشت: «از خودم خجالت میکشم تا خواستههایمان را اعلام کنم، چون در دولتهای مختلف این حرفها بارها زده شده است و هیچ گوش شنوایی نیست. دولتها همیشه با سلیقههای مختلف میآیند و میروند اما انگار چیزی که در بین همه آنها مشترک است کم اعتنایی به هنر و فرهنگ است. دیگر برایمان سخت است که بگویم ما را ببینید، به همین دلیل ترجیحاً دیگر در این باره صحبت نمیکنم. امیدوارم زمانی که از رئیسجمهور درباره حوزه فرهنگ و هنر سوال میشود برای سومین بار نگوید خانه سینما را باز کردیم!».
این در حالی است که رضا ایرانمنش که از حامیان حسن روحانی در خرداد ۹۲ بوده، قبل از این انتقاداتش نسبت به وی را اینگونه بیان کرده بود: «زمان احمدینژاد از منتقدان شدید او بودم اما امروز از رای دادن به روحانی پشیمانم، زیرا آقای رئیسجمهور از زمانی که آمده جز شعار دادن کار دیگری حداقل برای سینما و هنرمندان انجام نداده است. در دولت احمدینژاد بر این عقیده بودم که او بههیچعنوان به هنر و هنرمند اهمیت نمیدهد اما راه گفتن این موضوع به رئیسجمهور و زیردستان او برای همه ما باز بود؛ چه بسا خود من بارها این موضوع را به او گفتم و درددل کردم و او حداقل کاری که میکرد گوش دادن به حرفهای ما بود اما متاسفانه آقای روحانی از زمانی که آمده همین حداقل کار را هم برای ما انجام نداده است».
به نظر میرسد مجموعهای از عوامل، موجبات عدم موفقیت دولت یازدهم جهت برآوردن مطالبات حامیانش را بهوجود آورده است.
اول اینکه؛ فضایی که دولت یازدهم در آن شکل گرفت به گونهای نبود که روحانی در انتخابات علاوه بر پیروزی قانونی و پیروزی در تعداد آرا، از نظر اجتماعی هم برتری قابلتوجهی به دست آورد. در واقع تعداد آرای رئیسجمهور و همچنین عدم وجود یک رویکرد مشترک که رایدهندگان به روحانی همگی براساس آن، وی را انتخاب کرده باشند موجب شده برای روحانی ظرفیت اجتماعی متناسب با یک رئیسجمهور به وجود نیاید. بهطوریکه اکثر کارشناسان و تحلیلگران، پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ را به دلیل شعارهای اقتصادی وی میدانند و انتظارات عموم مردم از دولت هم بیشتر حول همین مساله است.
دوم؛ رفتارشناسی رئیسجمهور و بسیاری از کارگزاران دولتی و همچنین بررسی سوابق آنها در زمان مدیریتشان و بویژه خاستگاه سیاسی شخص رئیسجمهور، نشان میدهد مطالبات شبهروشنفکران نمیتواند تناسب زیادی با روحیه اعضای دولت یازدهم داشته باشد.
سوم؛ آنچه در عمل نیز از دولت یازدهم دیده شده، بیشتر پیرامون بحث سیاست خارجی و مذاکرات هستهای بوده و حتی حامیان دولت هم نتوانستهاند از عملکرد دولت روحانی در عرصه داخلی حمایت کنند.
لذا موارد یاد شده، موجب شده تئوریسینها و فرماندهان عملیات روانی دولت و شبکه گسترده رسانهای همراه دولت، تلاش کنند برای نگه داشتن بدنه حامیان خود، اینگونه به آنها القا کنند که رویکارآمدن روحانی موجبات تغییرات قابلتوجهی در عرصههای سیاسی و فرهنگی کشور شده و با چنین القائاتی، فضای انتخاباتی موردنظرشان را شکل دهند.
ارسال نظر