وبلاگ"جاده باریکتر میشود"نوشت:
«اصولگرایی» از معیار تا مصداق!
وقتی معیارها مد نظر نباشد و وقتی فقط نگاهها به "هدف" دوخته شود و رسیدن به آن ملاک باشد، آن وقت ممکن است انسان برای رسیدن به هدف، دست به هر کاری بزند و درست همان زمان است که "هدف"، "وسیله" را توجیه میکند! و امان از روزی که این اتفاق رقم بخورد! بدون شک همان زمان است که تقوا از اصولگرایی رخت بر خواهد بست.
به گزارش گلستان24، اصولگرا و اصلاحطلب دو کلیدواژهی پر تکرار عرصه سیاست ایران اسلامی و دو جناح اصلی کشورمان در سیاست محسوب میشوند که برای خود مصداقها و معیارهایی دارند و بر همان اساس شناخته میشوند و وجهه تمییز این دو از یکدیگر نیز گفتمان برآمده از شاخصهای آنهاست.
«معیار» در واقع همان «مقیاس» است! از مقیاس هم به عنوان آلت سنجش و سنگ محک و ترازو یاد میکنند. یعنی اگر وزن چیزی را بخواهند روی ترازو اندازه گیری کنند، از سنگ محک استفاده میکنند.
«مصداق» هم آن چیزیست که بر امری منطبق باشد. مثلا میگویند فلانی مصداق بارز راستگویی و درستکاری است. یا مصداق بارز یک آدم مومن است. این یعنی تمام شاخصهای مومن بودن و تمام بایدها و نبایدهای مومنانه، در او حلول کرده و تجلی یافته.
با این تفاسیر نگارنده میخواهد به این مهم اشاره کند که تفاوت انتخاب افراد بر اساس "معیار" با انتخاب افراد صرفا برای "رسیدن به هدف" چیست و به این پرسش مهم پاسخ دهد که به راستی اولویت با معیار است یا با هدف؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
وقتی معیار و شاخص یک جریانی مثل اصولگرایی مشخص شد، یعنی این جریان دارای فلان شاکلهی ذهنی و بهمان تفکر و نگاه است و بر اساس همان عمل خواهد کرد. در این بین میتوان با شاخصهای مدنظر، تمام آنهایی که به این جریان وفادار هستند را از غیر تشخیص داد و یا بر اساس آن، دست به مطالبهگری زد و یاران را آزمود و بعد برگزید!.
وقتی مطالبهگری و آزمودن و برگزیدن به پایان رسید، در آن صورت فرد برگزیده و مورد نظر را به عنوان "مصداق" معرفی میکنند و از او به عنوان کسی که دارای خصوصیات و شاخصهای اصولگرایی و پایبند به بایدها و نبایدهای اصولگرایی است، نام خواهند برد.
این حالت، یعنی از "معیار" به "مصداق" رسیدن، بهترین حالت ممکن است که میتواند بهترین نتیجه را در بر داشته باشد و بر اساس آن، در جریان اصولگرایی سره از ناسره تشخیص و تمییز داده میشود، اما متأسفانه گاهی این روند به خوبی اجرا نمیشود.
وقتی در انتخاب افراد و معرفی آنها به عنوان گزینههای اصولگرایی، به معیار توجه نشود و تنها به "شُهره بودن به اصولگرایی" بسنده شود، در آن صورت ممکن است فرد یا افرادی به عنوان مصادیق اصولگرایی در جامعه شناخته شوند که تمام خصوصیات یک اصولگرای واقعی و اصولگرای منطبق بر معیار را نداشته باشند.
امروز یکی از آفتهای جریان اصولگرایی این است که افراد "شُهره به اصولگرایی" به افراد "منطبق بر معیار" و به "مصداقِ برآمده از معیار" ترجیح داده میشوند. تفاوت این دو آن است که "مصداقِ بر آمده از معیار" دارای همهی خصوصیات اصولگرایی است، اما دیگرانی که تنها "شُهره به اصولگرایی" هستند، ممکن است همهی خصوصیات اصولگرایی را نداشته باشند یا در زمینههای متعددی ضعف داشته باشند.
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
با توجه به آنچه ذکر شد، مشخصا در مورد اتفاقات سیاسی اخیر استان قزوین و شهرستان بویینزهرا، میتوان از "فصیحی رامندی" جهت روشن شدن هدف این نوشتار یاد کرد.
اگر جریان اصولگرایی میخواست از میان فصیحیرامندی و سایرین، دست به انتخاب یک فرد جهت معرفی به عنوان کاندیدای این جریان در بویینزهرا بزند، بدون شک اگر از روش و روند صحیح بهره میبرد و اگر از معیار به مصداق میرسید و بر اساس معیارها و شاخصها به افراد امتیاز میداد، قطعا گزینه نهایی آنها فصیحیرامندی میبود و لاغیر!.
متأسفانه این اتفاق رقم نخورد و اقتضائات موجب شد "حاجفصیح" از ثبتنام در انتخابات مجلس دهم خودداری کند؛ لیکن با شواهد و قرائن موجود باید به این مهم اندیشید و این نهیب را زد که جریان اصولگرایی وقتی میتواند اصولگرا بماند که معیارها و شاخصها را رعایت کند و هر چه معیارها کمتر مد نظر قرار گیرد، آفتهای این جریان بیشتر خواهد شد و به جایی خواهد رسید که خدایی ناکرده در آیندهای نزدیک، نفوذیها یا حزببادها بر اصولگرایان واقعی ترجیح داده شوند.
وقتی معیارها مد نظر نباشد و وقتی فقط نگاهها به "هدف" دوخته شود و رسیدن به آن ملاک باشد، آن وقت ممکن است انسان برای رسیدن به هدف، دست به هر کاری بزند و درست همان زمان است که "هدف"، "وسیله" را توجیه میکند! و امان از روزی که این اتفاق رقم بخورد! بدون شک همان زمان است که تقوا از اصولگرایی رخت بر خواهد بست.
همان زمان است که محافظهکاری گریبانگیر اصولگرایی میشود و مطالبهگری فراموش میشود و در نهایت اصولگرایی کسانی را در دامان خود خواهد دید که مصداق برآمده از معیار نیستند و در بعضی موارد رفتار و عملکرد آنها فرقی با اصلاحطلبی ندارد و چه بسا با اصلاحطلبی منطبق است!.
جریان اصولگرایی استان قزوین و به ویژه بویینزهرا باید به معیارهای اصولگرایی و به شاخصها توجه کند و بداند که اصولگرایی تنها به ایستادن مقابل "شیخ قدرت" خلاصه نمیشود، بلکه معیارهایی دارد که باید بر اساس آن، افراد برگزیده شوند و مصداقها معرفی گردند!.
ارسال نظر