وبلاگ"پایگاه اطلاع رسانی شهرک صادقیه" نوشت:
انتخاب بندگان ، انتخاب بردگان
بندگی خدا عین آزادی و وارستگی است که انسان را به یک راه روشن ، امن و مستقیم که همان راه رشد و تکامل است هدایت می کند و آنکس که ولایت خدا و اولیاء الهی را نپذیرد، به اسارت نفس و طاغوت گرفتار می گردد و از مسیر روشن الهی به تاریکی ها و مهالک فرو خواهد افتاد.
إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (انسان آیه3)
ما (انسان) را هدایت می کنیم به راه(مستقیم) ، یا شکر گذار خواهد بود و یا ناسپاس.
انسان در طول زندگی خود پیوسته بر سر دوراهی هائی قرار می گیرد که باید یکی از آن دو را انتخاب کند. درتمام این انتخاب ها انسان، نفع ومصلحت خود را در نظرمی گیرد و آنچه را به نفع و صلاح خود تشخیص می دهد برمی گزیند.
انتخاب دوست، شغل، رشته ی تحصیلی ، همسر، مقصد، روش و سبک زندگی، دین و آئین و بالأخره هر آنچه در آن تنوع ، تعدد و اختیار وجود دارد، در معرض انتخاب انسان قرار دارد.
در این میان، آنانکه طوق بندگی حضرت حق تعالی را بر گردن نهاده اند خود را به وادی امن و امان رسانده و از هرگونه تحیر و تردیدی به دورند.
اگرانسان، بنده و مطیع امر خداوند متعال باشد و نه برده ی هوای نفس و طاغوت، در هیچ انتخابی، متحیر و مذبذب نخواهد بود زیرا کسی که خود را مأمور ومکلف می داند، تنها در پی شناخت تکلیف وعمل به وظیفه است هرچند برخلاف میل ومنافع شخصی وگروهی اش باشد.
ولی اگر انسان، از اسارت نفس و بردگی طاغوت رهائی نیافته باشد ، پیوسته درمقام انتخاب، به دلیل سرسپردگی به اربابان متفرق ومعبودهای متعدد ، همچون کسی که گرفتار امواج وظلمات است، سرگردان و مضطرب خواهد بود!
بندگی خدا عین آزادی و وارستگی است که انسان را به یک راه روشن ، امن و مستقیم که همان راه رشد و تکامل است هدایت می کند و آنکس که ولایت خدا و اولیاء الهی را نپذیرد، به اسارت نفس و طاغوت گرفتار می گردد و از مسیر روشن الهی به تاریکی ها و مهالک فرو خواهد افتاد.
برای آنکس که مسیر حق و حقیقت را برگزیده و سر بریک آستان می ساید انتخاب، کار دشواری نیست چرامقصد و مقصود او تنها رضایت مولی بوده است و بس!
یکی از شاخص های مهم در شناخت یک تکلیف ویا انتخابِ یک راه، عملِ بزرگان اهل علم وتقوا است.
بدون شک اهل علم و تقوا بیشتر و بهتر از امثال بنده، راه حق را می شناسند پس اتکا و اعتماد به آنان در انتخاب، نشانه ی رشد عقلی، بصیرت، صداقت دربندگی و اطاعت از حضرت حق است.
یکی از این شاخص ها در زمان ما که باید بسیار خدا رابجهت این نعمت عظمی شاکر و سپاسگذار باشیم ، وجود پرخیر و برکت عالم وارسته و مجاهد عظیم الشأن حضرت آیت الله آقای مصباح است که مورد احترام، تأیید و تمجید ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله امام خامنه ای (دامت برکاتهما)وعارف کامل حضرت آیت الله بهجت(ره) و بسیاری از علما و عرفای گذشته و حال می باشند.
و در مقابل، هرچه ضد انقلاب و منافق در داخل و خارج است از وی غضبناک و خشمگین هستند! واین خود، نشانه ای از درستی راهِ مردان خدا است!
عالمان صادق و وارسته همواره چنین بوده اند که خواب را از چشم استکبار و طواغیت گرفته و عرصه را بر آنان تنگ نموده اند. ولی عالِم نماهای وابسته وسازشکار که با هزار دغل و نیرنگ، بدون هیچ هنر و تحمل مشقّتی، ژست آیت الله گرفته وبا ادا و اطوارهای مضحک، قصد فریب خلق الله را دارند، نه تنها مغضوب دشمنان نبوده اند بلکه از احترام، حمایت و تمجید آنان نیز برخوردار بوده وهستند!
به شهادت تاریخ، هر زمان امت از عالمان وارسته و سازش ناپذیر تبعیت کرده از گمراهیوهلاکت نجات یافته استو تشخیص عالِم وارسته ازعالم نماهای وابسته نیز برای هرآنکس که ریگی به کفش ندارد همانند تشخیص روز از شب است و امروزهبه لطف دشمنان(!) این تشخیص، آسان تر نیز شده است!
نکته ای که باید در این بین توجه داشت این است که برخی عناصر بی خبر از حقایق که بنا برفرمایش حضرت آقا(دامت برکاته) باید گفت یا غافل هستند ویا خائن، چنین القاء می کنند که مگر رئیس جمهور فعلی مورد تأیید و تصریح آیت الله مصباح و برخی بزرگان دیگرنبود؟پس چرا عهد خود را فراموش کرد ودل یاران بشکست؟ پس دیگر چه شاخصی؟!
پاسخ آن است کهاولاً :باچنین بینش و قضاوت نادرستی، خود ائمه ی هداة علیهم السلام و شخص رسول الله صلی الله علیه وآله سلم نیز زیرسؤال می روند! چراکه در زمان آنان نیز موارد مشابهی وجود داشته است که افرادی را برای مأموریت هائی برگزیده اند ولی بعداً این افراد، تمرد کرده و دست به خیانت زدند مانند«خالدبن ولید» در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) و «منذر بن جارود» یکی ازفرمانداران و کارگزاران حکومت امیر مؤمنان حضرت امام علی(علیه السلام)که پس از رسیدن به این مقام، دست به خیانت زد و به بیت المال مسلمانان تجاوز نمود که حضرت به وی نوشت: «پس از یاد خدا و درود، شایستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبین کرد و گمان بردم همانند پدرت می باشی و راه او را می روی ناگهان به من خبر دادند که در هواپرستی چیزی فروگذار نکرده و توشه ای برای آخرت خود باقی نگذاشته ای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت آباد می کنی و برای پیوستن به خویشاوندانت از دین خدا بریده ای...»!
و در تاریخ نمونه های فراوانی وجود دارد که قرآن نیز به برخی از آنها اشاره فرموده است.
مهم آن است که وقتی کسی تغییر جهت داد و یا فسادش معلوم و محرز گردید، به تکلیف جدیدی که در قبال او داریم عمل کنیم و به فرموده ی حضرت امام (قدس سره) میزان در هرکس حال فعلی اوست! و ائمه ی ما (علیهم السلام) نیز چنین عمل می کردند و همه شاهد بودیم که حضرت آیت الله مصباح و شاگردان باتقوای وی نیز اینچنین عمل کرده اند و آنگاه که از رئیس جمهورمورد حمایت خود، تخلف و تمردِ ازخط ولایت را استشمام کردندبی درنگ، هم به وی تذکردادند و هم بدون هیچگونه دلبستگی و وابستگی از وی فاصله گرفتند و همواره برمحور ولایت حرکت کرده و بر اطاعت محض از مقام ولایت تأکید و اصرار داشته اند.
وانگهی باید عنایت داشت که انتقاد دوستان رئیس جمهور از وی با دشمنی بیگانگان با وی تفاوت ماهوی دارد!
ما از او دلسردیم که چرا آنگونه که باید وشایددر ولایتمداری واطاعت از اوامر مقام ولایت، استوار نماند ؛ نه آنکه عملکرد درخشان وی را زیر سؤال ببریم یا منکرشویم! بلکه اگر اقدامات و خدمات دوره ی وی را مروری کنیم خواهیم دید که چیزی شبیه به معجزه بوده که البته به برکت ولایتمداری و تمسک به ارزشهای انفلاب و دعای خیر مؤمنین توفیق انجامش را یافته است.
ولی بغض دشمنان داخلی و خارجی از وی درست در جهت عکس است یعنی دشمنان نظام از وی به دلیل شعار ولایتمداری و ارزشمداری و خدمات ارزشمندش خشمگین هستند که متأسفانه به همان میزان که دوستانش دلسرد شده اند، خشم دشمن نیز از وی فروکش نموده است!
هرچند امیدواریم خداوند منان ایشان را بصیرت بیشتری عنایت کند وعملش را در سایه ی اطاعت محض از ولایت اصلاح نماید و ثواب خدمات بی سابقه ای را که به دست ایشان انجام گرفته وحقاً دل امت و رهبر را شاد و چشم دشمنان را کور ساخته است، حبط نفرماید.
ثانیاً : در هر زمانی باید به تکلیفی که در آن زمان داریم عمل کنیم و بر اساس آنچه (از داده ها و براهین) که در برابر ما قرار دارد راه بهتر را شناخته و برگزینیم و اگر فرضاً علم غیب هم داشته باشیم که فلان فرد بعداً تغییر حال خواهد داد و یا در مواردی اشتباه خواهد کرد، باز هم مجاز نبوده و نیستیم که بر اساس علم غیب عمل کرده و از تکلیف عینی خود که با دلایل و براهین عادی بدان رسیده ایم دست برداریم! چرا که همه ی ما به فرموده ی حضرت امام «مأمور به وظیفه ایم و نه مأمور به نتیجه»! یعنی آنچه خداوند حکیم از ما خواسته است اطاعت وعمل به تکلیفی است که بر اساس عقل و شرع، مأمور به انجام آن هستیم و بس! و اگر فرضا با تخلف از دستور و تکلیف الهی همه ی دنیا را نیز آباد کنیم و همه ی بشریت را بظاهر نجات بخشیده و خوشبخت کنیم در نزد پروردگارعالم، نه تنها پاداشی نداریم که معاقب و مؤاخذ نیز خواهیم بود چراکه خداوند قهار، خود قادر است بر اینکه عالم را به اشاره ای به بهشتی مبدل کند واگرچنین نکرده از روی عجز وناتوانی نبوده بلکه دنیا را دار امتحان قرار داده است تا ببیند چه کسی اطاعت می کند و چه کسی نافرمانی. بنابر این، ما مجاز به مخالفت با خدا نیستیم هرچند قصدمان اصلاح عالم باشد!
بنابر این، انتخاب و یا هرعمل دیگری که از روی تکلیف است خود، أجر و ثواب دارد وبرای انسان مؤمن، یک پیروزی بحساب می آید چرا که موفق به اطاعت ازخدا گردیده و رضای الهی را بر رضای نفس، ترجیح داده است. حال، خواه نتیجه ی این اطاعت و بندگی، مطلوب و محبوب ما باشد و خواه نباشد! وبالعکس، عملی که از روی هوای نفس و از روی بینش وفهمی صورت گیرد که تنها منافع مادی و زندگی زودگذر دنیا را دیده و ازاسرارعالم بی خبر است، چنین عملی برای انسان یک شکست محسوب می شود هرچند نتایج ظاهراً درخشانی هم در پی داشته باشد!
آنچه روز جزا می پرسند از نیت درعمل است که آیا برای خدا بود یا نفس؟! و هرگز به نفس عمل و ظواهر و نتایج آن کاری ندارند.
بدون شک و تردید ، همه ی ما درانتخاب فرد اصلح همچون سایر امور، تکلیف داریم و اقتضای بندگی، ایجاب میکند که تشخیص خودرا ، با تشخیص کسانی که به علم و تقوایشان ایمان داریم محک بزنیم و اگر مغایر با تشخیص آنان یافتیم به تشخیص خود شک کنیم و در این مهم به آنان تمسک کنیم.
زیراعقل سلیم حکم می کند تشخیص کسانی که عمر بابرکت خویش را پیوسته درطریق شناخت رضای پروردگارعالم و اطاعت از اوامرحضرتش صرف کرده اند، بهترو دقیق ترباشد از دیگرانی که به پای آنان نمی رسند و اگر اینگونه بزرگان، فرضاً اشتباهی نیز بکنند، بر من و شمائی که بر اساس عقل و توصیه ی دین به آنان تأسی نموده ایم گناهی نخواهد بود زیرا با این عمل خود ، تقصیری نکرده ایم.
ولی چنانچه به تشخیص خود عمل کردیم و نسبت به تشخیص علمای راستین بی تفاوت بودیم، در صورت اشتباه، بی تقصیر و بی گناه نخواهیم بود زیرا شرط بندگی را بجا نیاورده وتشخیص خود را بر تشخیص مردان خدا ترجیح داده ایم بدون آنکه حجتی بر این کار داشته باشیم! پس اکنون بنگریم که در انتخابی که پیش رو داریم بنده ی خدائیم یا برده ی نفس!
«...قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى» (طه47)
ارسال نظر