به بهانه دیدار مردم آذربایجان با رهبری
ما پی عطر شما از غربت کنعان آمدیم
نشستهایم در حریم ولایت که بوی امنیت میدهد، بوی احساس میدهد، بوی دلدادگی در فضا پیچیده است دل دادهایم به رهبری که از خوبان و پاکان است.
به گزارش گلستان24، دیدگانمان منور شدهاند به دیدن چهره نورانیت، دیدگانی که مدتها در انتظار رویت سلالهای از نیکان روزگار است.
عجیب دلتنگ دیدنت بودیم، امروز آمدهایم با تمام دلتنگیهایمان، با دل نوشتههایی که در کلام نمیگنجد اما ناگفته میدانی چه در دل داریم آمدهایم تا از عطر ولایتت سرمست شویم.
چشمهایم بارانی شدهاند، دیدگانم حرف دلم را بر لب جاری کرده و میگویند «خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود»
با دلهایی که از عطر ایمان سرشار است آمدهایم بگوئیم «شاید از حادثه میترسیدیم تو به من جرأت طوفان دادی» و ما پاسدار حریم ولایت هستیم.
عطر صلوات در فضا میپیچد و سیل مشتاقان حریم دوست سر از پا نمیشناسند با آرامشی که در چهره مولا و مقتدایشان میبینند غرق در آرامشی وصف ناشدنی میشوند و شعار منحصر به فرد آذربایجان را همخوانی میکنند «آذربایجان جانباز، خامنهای دن آیرلماز»
مشتاقانی که از فرسنگها راه دور خود را به آستان دوست رساندهاند ذکر صلوات را نذر لبهای خود کرده و پیشکش آن یار نازنین میکنند. زیر لب میگوئیم آقای مهربانی «جمال چهره تو حجت موجه ماست».
نشستهایم در حریم ولایت که بوی امنیت میدهد با مرور خاطراتی که نشان از دلدادگی ما بود. دلدادگی پدران و مادرانمان که چگونه کاخ استبداد را به لرزه در آوردند انگار زمان به عقب بازگشته است و ما از لبهای پیر و مرادمان میشنویم مردم ما چگونه حرمت آفتاب مهربانی را پاس داشتند چگونه لالههای سرو قامتی را تقدیم انقلاب کردند تا درخت تناور امنیت و ایمانمان هر روز پربارتر شود.
حریم امنیتمان هر روز امنتر میشود و ما به یاد آوریم روزهای حماسه و خون را، روزهایی که شهرهایمان بیرق عزا به تن کردند و چهل منزل به منزل و پشت به پشت ایستادند تا نوبت به غیور مردان شهرم رسید و 29 بهمن سال 56 به یاد لالههای خونین 19 دی ماه رقم خورد و برگ زرین دیگری در تاریخ معاصر کشورم ثبت شد.
29 بهمن در حافظه تاریخی کشورم ثبت و ماندگار شد تا پاس بداریم حرمت آزادی و آزادیخواهی را، پاس بداریم حرمت آزادی خواهانی که برای رسیدن به استقلال و آزادی جان در طبق اخلاص گذاشتند. پاس بداریم حرمت آزادیخواهانی که سنگ فرش خیابانها با خون رنگینشان مزین شد تا نماد عزتطلبی این مرز و بوم باشند.
نشستهایم در حریم ولایت که بوی امنیت میدهد با استشمام عطر گلابی که فضا را عطرآگین کرده است و زمزمه میکنیم «با دلی سربلند و سری سربه زیر از این دست عمری به سر بردهایم» و زخمهای دلمان گواهی است بر رنجهایی که کشیدهایم.
اینک با دلهایی مملو از عشق و ارادت به رهبر فرزانه و بزرگوارمان با دستهایی گره کرده در هم با ولی فقیه زمان تجدید عهد و پیمان میکنیم و میگوئیم ما از تبار همان مردان مردی هستیم که متعقدیم مرگ با عزت بهتر از زندگی ننگین است و ما موجیم که آرامش ما عدم ماست.
نشستهایم در حریم ولایت که بوی امنیت میدهد، در زمستانیترین روزی که بوی بهار میدهد و بهار آزادی ما در فجری مبارک شکوفه باران شد.
مردم دیار من میگویند، در پی بوی عطر چفیه تو از کنعان آمدهایم.
چند هزار نفر هرچند ناچیز است اما به نمایندگی از مردم یک استان میآییم؛ جان بر کف اخلاص، گوش به فرمان از خطه تبریز شهر شهدای محراب، شهر علامهها، شهر سرداران شهید، شهر اولینها. شاید همه این عناوین را بتوان در این شعار خلاصه کرد: آذربایجان اویاخدی، انقلابا دایاخدی... آمدهایم.
مردم شهر من هنوز گوش به فرمانند هنوز راه شهادت را گم نکردهاند و شهید میشوند اگر نیست جبهه، خاکریز شهیدانشان را در جبهه علم و عمل و مدافعان حرم نثار انقلاب و اسلام و ولایت فقیه میکنند.
سبکبال و رها شدیم از هر قید و بندی که دشمنان این مرز و بوم در سر میپروراندند. حصارها را شکستیم و سرود آزادی سردادیم و اینک در بهار آزادی سبز میکنیم جای خالی سروهایی که ایستاده سر دادند تا ما سربلند باشیم.
ارسال نظر