نگاهی به پشت پردهی خاندان فاسد آل سعود
زمانی آلسعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار میکرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که در میان شاهزادههای آلسعود جهت رسیدن به قدرت در جریان بود و همچنین فساد حاکم بر این خاندان سرپوش بگذارد، امّا این دو خصوصیت اکنون به دو شاخص مهم و غیر قابل انکار این خاندان تبدیل شده و میرود تا موجبات سرنگونی و سقوط آن را رقم بزند.
به گزارش گلستان 24 وبلاگ رزمنده سایبری نوشت:
چقدر با آلسعود آشنایی دارید؟ دیکتاتورهای عربستان چگونه در تمام سطوح اداره این کشور رسوخ کردهاند؟ چگونه یک کشور به دست یک خاندان اداره میشود؟
زمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار میکرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که در میان شاهزادههای آل سعود جهت رسیدن به قدرت در جریان بود و همچنین فساد حاکم بر این خاندان سرپوش بگذارد، اما این دو خصوصیت اکنون به دو شاخص مهم و غیرقابل انکار این خاندان تبدیل شده و میرود تا موجبات سرنگونی و سقوط آن را رقم بزند،. این مطلب نگاهی دارد به این دو شاخص تا خواننده را بیش از پیش با فضای حاکم بر این خاندان و آثار مترتب بر آن آشنا کند.
نگاهی به تاریخ سیاسی عربستان
اگرچه پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ میلادی پایهگذاری شد، اما خاندان حاکم بر این کشور دارای تاریخ طولانی از فعالیتهای نظامی و سیاسی در شبه جزیره عربستان هستند. در سال ۱۹۰۲، این خانواده به رهبری “عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود” بر ریاض حاکم شد.
بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۳۲ میلادی، ملک عبدالعزیز تمام دشمنان خود را شکست داد تا با تصرف “الاحساء” در شرق و “عسیر” و “حجاز” در غرب کاملاً عربستان را به تصرف خود درآورد.
(عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود)
عربستان مأمن جوامع متفرق با عقاید و سنن متعدد
پس از به قدرت رسیدن عبدالعزیز پادشاهی عربستان سعودی، مأمن جوامع متفرق با عقاید مذهبی و سیاسی متعدد و سنن قبیلهای متنوع شد. ملک عبدالعزیز برای شکست دادن رهبران محلی بر قدرت نظامی و وهابیت تکیه کرد.
اواسط قرن هجدهم عبدالوهاب و بنیانگذار سلسله آل سعود اتحادی به وجود آوردند که در پس آن شیوخ و مفتیها به حکومت آلسعود مشروعیت بخشیدند و از آن تاریخ، آلسعود قبضه قدرت را در عربستان به دست گرفت.
شجرهنامه آلسعود
ریشههای یهودی آلسعود
“مستر همفر” جاسوس مشهور انگلیسی طی سالهای ابتدایی قرن هجدهم در خاورمیانه برای نخستین بار به ریشههای آلسعود میپردازد که برخلاف ادعای عبدالعزیز و براساس اعتراف شجرهنویسان سعودی، اصل و نسب آنها به یک فرد یهودی به نام “ابراهیم موشه” میرسد.
اسناد به دست آمده درباره شجره آلسعود بر این نکته تأکید میکنند که در قرن نهم هجری مطابق با قرن پانزدهم میلادی، شخصی به نام “مانع احسایی” جد نخست آلسعود از قبیله یهودی “عنیزه” زمینی را در نجد عربستان به دست آورده و بعد از او نوه پسریاش به نام “موسی” با جنگ و کشتار و غارت، املاک بسیاری را برآن میافزاید.
“ابراهیم موسی” یا “ابراهیم موشه”، پسر موسی نقش مهمی در شکلگیری آلسعود داشت که نوهاش به نام “مقرن سعود”، رأس این خاندان به شمار میآید.
مُردخای ابراهیم موشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی، خود را در میان مسلمانان جا زدند از جمله اینکه با پرداخت مبلغ سی و پنج هزار پوند مصری به “محمد امین تمیمی” مدیر کتابخانههای کشور سعودی در سال ۱۳۲۲ هجری قمری، آلسعود و آلعبدالوهاب را به نبی اکرم(ص) منسوب کردند.
(امین تمیمی، نفر دوم از سمت راست)
موضوع جانشینی و ولیعهدی در عربستان با دیگر کشورهای سلطنتی دنیا تفاوت دارد. عبدالعزیز بن سعود سنتی را بنیان نهاد که براساس آن سلطنت از برادر به برادر برسد؛ نه از پدر به پسر.
او مقرر کرد در صورت زنده بودن پسرهایش هیچکدام از نوههایش نمیتوانند به حکومت برسند. این سنت تا امروز حفظ شده و پادشاهی عربستان به پسران عبدالعزیز رسیده است.
هم اکنون ولیعهد سعودی پس از مرگ “سلطان بن عبدالعزیز”؛ “نایف بن عبد العزیز” است که از سال ۱۹۷۵ میلادی وزیر کشور عربستان و معاون دوم ملک عبدالله بود و غرب به خاطر دیدگاههای محافظهکارانهاش که مخالف هرگونه اصلاحات است، به شدت از وی حمایت میکند.
جنگ قدرت در خاندان سعودی
بسیاری از کارشناسان بر این باورند، مرگ “سلطان بن عبد العزیز” ولیعهد سابق عربستان موجب تشدید جنگ قدرت در خاندان سعودی شده است؛ بسیاری از شاهزادگان سعودی هم اکنون به نظام انتخاب ولیعهد در این خاندان معترض هستند و اعتقاد دارند، این نظام موجب میشود تا قدرت همواره در دست نسل اول خاندان یعنی پسران ملک عبدالعزیز باقی بماند و هیچگاه قدرت در این خاندان به نسل جوان آن یعنی نوادگان عبدالعزیز نخواهد رسید و همین موجب شده تا هم اعتراضها به شیوه انتخاب ولیعهد و هم جنگ قدرت در آلسعود به شکل قابل ملاحظهای تشدید شود.
در این میان هیچگاه نباید برخی از شاهزادگان سعودی را نادیده گرفت که نقش پررنگتری را در عرصه سیاسی این کشور بازی میکنند؛ افرادی چون “بندر بن سلطان” پسر سلطان بن عبدالعزیز که سالها سفیر عربستان در امریکا بود و پس از مرگ فهد و به قدرت رسیدن عبدالله به ریاست شورای امنیت ملی عربستان سعودی نیز انتخاب شد. وی از جمله کسانی است که هیچگاه از مناصبی که در اختیار داشته راضی نبوده و همواره خواهان سهم بیشتری از قدرت است به گونهای که در سال ۲۰۰۸ میلادی قصد داشت با کودتا علیه پادشاه قدرت را در این کشور به دست بگیرد، به همین دلیل است که پس از سال ۲۰۰۸ میلادی پادشاه عربستان، بندربن سلطان را از نظر سیاسی تقریباً منزوی کرده است.
بندر که بهشدت توسط امریکا و غرب حمایت میشود، دیدگاهی سکولار و غربی دارد و خواهان تغییر بافت سنتی جامعه عربستان است و حتی گفته شده هنگامیکه پدر ولیعهدش در قید حیات و ملک عبدالله برای درمان در آمریکا بود، پدر را تحریک کرده تا با یک کودتا قدرت را به دست گیرد و مانع به قدرت رسیدن احتمالی نایف در صورت مرگ ملک عبدالله شود غافل از اینکه اجل به وی فرصت نداد. مسلم است که در آن زمان بندر به خوبی میدانست در صورت رسیدن سلطان به قدرت او زمام بیشتر امور را به دست خواهد داشت.
چهرههای پر قدرت خاندان سعود
- سلمان بن عبدالعزیز
از دیگر چهرههای پر نفوذ خاندان سعودی باید از “سلمان بن عبدالعزیز” نام برد، به ویژه آنکه وی طبعی جاه طلب و قدرت طلب دارد، به همین دلیل برای دستیابی به قدرت بیشتر هیچگاه بیکار نخواهد نشست.
سلمان ۷۱ ساله که برادر کوچکتر عبدالله و نایف است، فرماندار منطقه ریاض، یعنی پایتخت است. سلمان در جریان مراسم ترحیم سلطان، در عمل میداندار اصلی و مسؤول ملاقات با مقامات خارجی بود که برای تسلیت به ریاض آمده بودند.
- مشعل بن عبدالله، امیر منطقه نجران
مشعل بن عبدالله
از دیگر چهرههای پر قدرت خاندان سعود باید از مشعل فرزند پادشاه نام برد. وی امیر منطقه نجران در جنوب کشور است. مشعل پیش از برعهده گرفتن امارت منطقه نجران در سال ۲۰۰۹ میلادی، معاون بازرسی گارد ملی بودهاست. وی با کمتر از ۳۰ سال سن از جوانترین نوادههای قدرتمند ملک عبدالعزیز است.
محمد بن فهد، امیر منطقه شرق
امیر محمد ۶۱ ساله پسر فهد پادشاه اسبق عربستان است. امیر محمد که امیر منطقه نفتخیز شرقی در سواحل خلیج فارس است، بسیار به ملک عبدالله نزدیک است. از وی به عنوان یکی از نوادگان قدرتمند ملک عبدالعزیز یاد میشود که در صورت انتقال قدرت به نوههای عبدالعزیز از مدعیان اصلی قدرت خواهد بود.
امیر متعب ۵۸ ساله فرزند پادشاه است. وی پیش از رسیدن ملک عبدالله به پادشاهی، به عنوان معاون پدرش در گارد ملی عربستان فعالیت میکرد و اکنون رئیس گارد ملی (حرس الوطنی) است. گارد ملی در کنار ارتش یکی از نیروهای مسلح عربستان است. اگر ساختار رسیدن قدرت از پدر به فرزند در عربستان مرسوم بود، او بخت نخست جانشینی پدرش در مقام پادشاهی به شمار میرفت.
متعب که یک نظامی تمامعیار و دارای درجه سرلشکری است، به اندازه عمویش “طلال” در میان نظامیان سعودی محبوب است. اما وجود عمویی به نام “مقرن” و چند شاهزاده دیگر باقیمانده از عبدالعزیز موجب شده تا جنگ قدرت در میان خاندان سعود با جدیت بیشتری دنبال شود.
بندر بن سلطان، دبیر شورای امنیت ملی
بندر بن سلطان
امیر بندر۶۲ ساله فرزند ولیعهد تازه درگذشته عربستان یعنی امیر سلطان است و همانگونه که گفته شد، وی سالها سفیر عربستان در آمریکا بوده و به همین دلیل از او به عنوان یکی از سیاستمداران نزدیک به آمریکا یاد میشود. امیر بندر در تصاویری که تلویزیون سعودی از مراسم ترحیم پدرش پخش میکرد غایب اصلی بود. شایع است که وی کودتای نافرجام دیگری علیه ملک عبدالله را رهبری کرده و حالا روابط مناسبی با پادشاه ندارد.
- خالد بن سلطان، معاون وزیر دفاع
خالد بن سلطان
امیر خالد ۶۲ ساله در جریان جنگ آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱ میلادی رئیس ستاد ارتش عربستان و فرمانده نیروهای مشترک عربی شرکتکننده در این جنگ بود. بعد از امیر سلمان، از امیر خالد نیز به عنوان یکی از بختهای بر عهده گرفتن سمت وزارت دفاع نام برده میشود، زیرا وی هم اکنون معاون وزیر دفاع است.
محمد بن نایف، معاون وزیر داخلی
امیر محمد بن نایف در کنار پدرش
امیر محمد ۵۲ ساله معاون پدرش امیر نایف در وزارت داخلی است. او بر نیروهای ویژه وزارت داخلی مسلط است. پیشبینی میشود در صورت به پادشاهی رسیدن امیر نایف، قدرت و نفوذ فرزند وی محمد نیز بیشتر شود. امیر محمد از مسؤولان اصلی مبارزه با القاعده در حکومت آل سعود است.
- امیر مقرن، رئیس سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی
مقرن
مقرن ۶۶ ساله برادر پادشاه، امیر سابق منطقه مدینه و رئیس کنونی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی عربستان است. مقرن از شاهزادگان محبوب ملک عبدالله است. در مراسم ترحیم سلطان وی در کنار سلمان امیر منطقه ریاض و خالد حضوری پررنگ داشت.
- سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان
سعود الفیصل
سعود الفیصل۷۱ ساله قدیمیترین وزیر خارجه جهان (از ۱۹۷۵ به بعد) و نماد سیاست خارجی عربستان است. سعود الفیصل تاکنون با ۹ وزیر خارجه آمریکا (هنری کیسینجر، سایروس ونس، الکساندر هیگ، جیمز بیکر، وارن کریستوفر، مادلین آلبرایت، کالین پاول، کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون) و ۱۳ وزیر خارجه ایران (عباسعلی خلعتبری، خسرو افشار، احمد میرفندرسکی، کریم سنجابی، ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده، محمدکریم خداپناهی، میرحسین موسوی، علیاکبر ولایتی، کمال خرازی، منوچهر متکی و علیاکبر صالحی) همتا بوده است. سعود الفیصل، بیمار اما همچنان قدرتمند است.
غیر از ۱۰ شخصیت مزبور در خاندان سعودی تعدادی از پسران کهنسال و بیمار عبدالعزیز را ملاحظه میکنیم که در صف انتظار پادشاهی بسر میبرند. این درحالی است که تکیه زدن فردی کهنسال و بیمار بر مسند قدرت برای ثبات سیاسی کشور عربستان مخاطره آمیز بوده و در این میان منافع غرب را نیز به خطر میاندازد. به خصوص اینکه پادشاهان کنونی سواد آکادمیکی ندارند تا از آن در اداره کشور استفاده کنند.
انتخاب نایف به ولیعهدی در واقع تاکیدی بر این نکته بود که همه قدرت در دست فرزندان “حصة بنت احمد السدیری”، مادر نایف، سلمان، سلطان و فهد است و سدیریها همه کاره مملکت هستند و همین موضوع آتش درگیریها را داغتر کرده و برخی از شاهزادههای جوانتر که خود را در صف قدرت دیده و توان رسیدن به آن را ندارند، باد به آتش این اختلافات میدمند، به ویژه آنکه غرب نیم نگاهی به نوادگان عبد العزیز هم دارد که در میان آنها همانطور که اشاره شد، بندر از نفوذ بیشتری برخوردار است و حمایت غرب را هم دارد.
نایف و مبارک
بیماری ملک عبد الله؛ تشدید رقابت شاهزادگان
تشدید بیماری ملک عبد الله موجب شده، درگیریهای آل سعود یعنی نسل جدید به رهبری بندر بن سلطان و نسل قدیم “حاکمان فعلی” به رهبری عبدالله بن عبدالعزیز برای به دست گرفتن قدرت شدت یابد، اگرچه خاندان سعودی تلاش میکند، اوضاع داخلی عربستان را آرام نشان دهد، اما در واقع باید گفت، عربستان در آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد، به ویژه آنکه هر روز خبری از نارضایتی مردم از گوشه و کنار این کشور نیز به گوش میرسد.
ملک عبدالله
با بالا گرفتن جنگ قدرت در عربستان و ناآرامیهای داخلی، بحران به پشت دروازههای ریاض رسیده است. به گزارش منابع خبری، حتی هیئت آمریکایی که برای حل اختلاف و پایان دادن به جنگ قدرت به عربستان سفر کرده بود، بدون نتیجه به سفر خود پایان داد. علاوه بر این دخالت عربستان در ناآرامیهای سوریه و سرکوب مردم بحرین نیز به معضلی خارجی برای این کشور تبدیل شده که همراه با اعتراضات داخلی و اختلافات درون آل سعود، شرایط وخیمی را برای آینده این خاندان رقم خواهد زد.
همچنین سردرگمی آل سعود همچنین به علت ناکامی طرح آن برای تسلط بر بحرین و امارات از طریق پیگیری طرح ایجاد اتحاد بین کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
رسانه های وابسته به عربستان با تنشزایی در روابط با ایران تلاش میکنند به دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بقبولانند که به حمایت ریاض نیاز دارند و باید ایجاد اتحاد را بپذیرند. عربستان از سوی دیگر طرحی را برای تجزیه یمن دنبال می کند.
ناظران معتقدند سرگرم بودن واشنگتن به رقابتهای انتخاباتی و مذاکرات غرب با تهران در مورد برنامه هسته ای عواملی است که باعث شد عربستان به دنبال عملی کردن توطئه هایش در منطقه باشد تا برای خود در برابر تغییرات داخلی، مصونیت ایجاد کند.
کارشناسان معتقدند شرایط کنونی آل سعود را می توان سرآغاز پایان کار آن دانست.
ارسال نظر