وبلاگ " یزد امروز " نوشت :
آقای هاشمی! از تورم وحشتناک 50 درصدی چه خبر؟!
در ماجرای توزیع سبد کالا، کرامت انسانی دریافتکنندگان و بالاتر از آن، کرامت ملت ایران در جلوی دیدگان جهانیان زیر پا گذاشته شد.
از همان آغازین روزهای اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانهها که پرداخت نقدی یارانه هم بخشی از آن بود، انتقادهایی مطرح شد؛ انتقادهایی که بعضا علمی و دلسوزانه و بسیاریشان نیز سیاسی و کینهتوزانه بود. برخی جریانها و رسانههای سیاسی که در انتخابات 84 و 88 ناکام مانده بودند، انتقادهای شدیدی درباره اعطای یارانهها مطرح میکردند و میکوشیدند با ادبیات گزنده و تخریبی، آن را زیر سؤال برند. آنها بیاعتنا به نقاط مثبت طرح هدفمندی یارانهها، پرداخت یارانه به مردم را اقدامی پوپولیستی و غیرکارشناسانه قلمداد میکردند و میکوشیدند تا با فضاسازیهای غیرمنصفانه این اقدام را تحقیر کنند. در سالهای پرداخت یارانهها این بحث همواره وجود داشته است.
در یکی از آخرین موضعگیریهای دور از انصاف درباره پرداخت یارانهها، آقای هاشمی رفسنجانی دریافت یارانه را موجب مخدوششدن کرامت انسان برشمرده است. وی گفته است: «اگر دولت به زیربناها بپردازد، مردم در قالب بخش خصوصی برای رونق اقتصادی وارد میشوند و به جای دریافت یارانه که به نوعی کرامت انسان را مخدوش مینماید، براساس دسترنج خویش زندگی میکنند که در آن صورت هرکس کار بیشتری بکند، درآمد بیشتری خواهد داشت.»
ظاهر کلام آقای هاشمی دلنشین و جذاب است اما هم تمام آنچه وی به زبان آورده واقعیت نیست و هم همه واقعیت نیست. واقعیت این است که در دورانی که دولت سابق در اقدامی شجاعانه تصمیم به اجرای طرح هدفمندی یارانهها کرد، آن اقدام با توجه به شرایط در نوع خود در زمره بهترین تصمیمها بوده است؛ تصمیمی که البته دولت اصلاحات شجاعت اجرای آن را نداشت. عقل سلیم هم تایید میکند که کاش اوضاع اقتصادی و عدالت اجتماعی چنان بود که نیازی به پرداخت یارانهها نمیبود. اما نمیتوان بیاعتنا به واقعیتهای جامعه و در خلأ سخن راند و تصمیم گرفت.
آقای هاشمی رفسنجانی در حالی پرداخت همین مبلغ ناچیز 45 هزار تومانی را هم برنمیتابد، که در برابرافشای فیشهای نجومی همسویان با خود، سکوت پیشه کرده است و آن را منافی با کرامت ملت و اعتلای انقلاب ندانسته است! آقای هاشمی دریافت یارانه را در تضاد با کرامت انسانی میداند اما درباره فساد مالی نزدیکان خود نهتنها سکوت نمیکند که گاه برای دفاع از آنان، قامت استوار میکند. رئیس دولت کارگزاران شاید صلاح را در تغافل خود میداند اما مردم از یاد نبردهاند که در دوران هشت سال سازندگی، چگونه عزت نفس و کرامتشان در مواردی متعدد خدشهدار شد. تامل در سیاست تعدیل اقتصادی و پیامدهای آن، و نیز طرحهایی چون خودگردانی بیمارستانها که به تشدید فشارهای کمسابقه اقتصادی به بیماران تهیدست و خانوادههایشان انجامیده بود، میتواند جلوههایی عینی از مخدوش شدن کرامت ایرانیان را برای اقای هاشمی و همسویان با ایشان به نمایش بگذارد. کرامت انسانی مردم زمانی مخدوش شد که رئیس جمهور دوران سازندگی، در خطبههای نماز جمعه به طور رسمی از ضرورت مانور تجمل سخن میگفت و اشرافیگری دولتمردان در زمان ریاستش بر دولت، به اوج خود رسیده بود؛ آن هم در هنگامی که به واسطه سیاستهای اقتصادی دولت او، نرخ تورم به مرز 50 درصد هم رسیده بود و فشارهایی سنگین و ناجوانمردانه بر قشرهای تهیدست و حتی متوسط جامعه وارد میآمد. تشدید شکاف طبقاتی در دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی بود که کرامت مردم این دیار را به شدت خدشهدار کرده بود.
تامل در سخنان تخریبی برخی اصحاب تریبون و رسانه، نشان میدهد که یارانه و مسکن مهر و سهام عدالت و ... بهانهای بیش نیست؛ چه اینکه منتقدان از دولت و رئیس دولت قبلی بیزار هستند و به تبع، از همه نشانهها و یادگارهای آن از جمله یارانهها و مسکن مهر و ... هم بیزارند و از همین روست که چشمبسته بر همه تصمیمهای دولت پیشین از جمله یارانهها خرده میگیرند و آن را وارونه مینمایند. این سخن البته به معنای نادیده گرفتن انتقادها و دیدگاههای دلسوزانه کارشناسان متعهد در این باره نیست.
برای پیبردن به میزان صداقت و دلسوزی واقعی برخی منتقدان پرداخت نقدی یارانهها کافی است موضعشان درباره موارد مشابه یا بدتر از آن را مورد بررسی قرار داد. برای مثال کافی است واکنش آقای هاشمی رفسنجانی در ماجرای تاسفبار توزیع سبد کالا و حواشی شرمآور آن را با انتقادهای شدید و غلیظ وی از پرداخت یارانهها را باهم مقایسه کرد. در ماجرای توزیع سبد کالا، کرامت انسانی دریافتکنندگان و بالاتر از آن، کرامت ملت ایران در جلوی دیدگان جهانیان زیر پا گذاشته شد و نابسامانی چنان بود که تعدادی از هموطنان در ازدحام جمعیت حاصل از بیتدبیری متصدیان، جان خود را از دست دادند یا زخمی شدند! و صفهای طولانی توزیع سبد کالا که به واسطه سوءمدیریت و بیتدبیری متولیان شکل گرفته بود، چنان ناگوار و دردآور بود که مسئول برجسته یکی از کشورهای منطقه، با اشاره به آن به مردم کشورش گفته بود این صفها را ببینند و قدردان حکومتشان باشند! کاش آقای هاشمی آن روز هم از مخدوش شدن کرامت ایرانیان سخن میگفت!
ای کاش آقای هاشمی آن هنگام که در اثر سیاستهای اقتصادیاش، تورم را به مرز 50 درصد رساند و غرور مردان جامعهاش را شکست، از مخدوش شدن کرامت انسانی سخن میگفت.
کاش آن زمان که همسویان با وی در شهرداری تهران به جرم اختلاسهای آنچنانی دستگیر شده بودند، از مخدوش شدن کرامت انسانی به دست همفکرانش اظهار تالم میکرد.
کاش آن هنگام که نزدیکانش در ماجراهای تاسفانگیزی چون استاتاویل نقشآفرینی میکرند و در فتنه 88 به دشمن برای تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران گرا میدادند، کمی از مخدوششدن کرامت ایرانیان اظهار تاثر میکرد.
کاش آن هنگام که دولتمردان با دست خودشان در قلب رآکتور اراک بتن میریختند، از مخدوش شدن کرامت یک ملت انقلابی اظهار تاسف میکرد.
کاش آن هنگام که در دوران دولت سازندگی برخی تئوریسینهایش از لزوم لهشدن عدهای بینوا زیر چرخهای توسعه دم میزدند، از مخدوش شدن کرامت انسانی دادسخن میداد. و دهها و صدها ای کاش دیگر. این سخن بگذار تا وقت دگر!
نویسنده: فاطمه فائزی
ارسال نظر