وبلاگ "اجتماعیجات" نوشت:

حافظ ناظری... خواننده ای که در برنامه تلویزیون ایران حضور یافت و این خبر: حاشیه‌های کنسرت شهرام ناظری در شهرستان تفت

لغو کنسرت؛ تقابلی که گران تمام شد

حافظ ناظری... خواننده ای که در برنامه تلویزیون ایران حضور یافت و این خبر:

حاشیه‌های کنسرت شهرام ناظری در شهرستان تفت  

 

بدون شک یکی از بهترین راه ها برای ضربه زدن به نظام و ساختار سیاسی کشور توسط دشمن قرار دادن یا قرار گرفتن مردم در مقابل مسئولین است. بهتر از این راه، قرار دادن یا قرار گرفتن بخشی از مردم در مقابل بخشی دیگر به شکلی است که تزاحمات و تنازعات جلوه بیرونی پیدا کند. اگر چه همه مردم اعتقادات و رفتارهای مشترک و یکسانی ندارند و در بسیاری از موضوعات تضاد عقیدتی و رفتاری در جامعه وجود دارد، اما باید مواظب بود که این امر دستمایه ای برای تقابل آشکار نشود. هر چند که به جد و جهد باید با مظاهر هنجار شکنانه و غیرقانونی و غیر شرعی برخورد کرد. مجددا تاکید بر این گزاره لازم است که برخورد با ناهنجاری ها و رفتارهای غیراخلاقی نباید به شکلی صورت پذیرد که بخشی از مردم در مقابل بخشی دیگر از مردم یا مقابل حکومت قرار داده شوند.

چند روزی هست که سوژه داغ روزنامه ها، سایت ها و رسانه های مختلف، بیانات امام جمعه مشهد در خصوص نهی از برگزاری کنسرت در مشهد شده است. آنچه که در این یادداشت به آن پرداخته می شود، برداشت شخصی نگارنده و تنها مبتنی بر یک زاویه خاص به این موضوع است. بدیهی است تحلیل موضوع از ابعاد و زوایای دیگر، ممکن است نتیجه ای غیر از آنچه که به آن خواهیم رسید را نمایان کند

خنداونه و دورهمی را می توان از برنامه های پرطرفدار سرگرمی رسانه ملی دانست. هر دو برنامه به نظر موفق و موثر در پرداختن به موضوعات اجتماعی در شکلی جذاب و سرگرم کننده برای مخاطب عمل می کنند. مسائل اجتماعی و فرهنگی مختلفی به صورت جذاب و بعضا با زبان طنز به تصویر کشیده می شود و این برای مخاطبی که شاید از امر و نهی های ارشادی و مبتنی بر نگاه از بالا به پایین خسته شده است، بسیار دلپذیر باشد. حضور مخاطبان با سلایق و از قشرهای مختلف در این دو برنامه هم بسیار جالب است. حضور افراد چادری سفت و سخت تا خانم هایی با مانتوهای رنگی در کنار آقایان با تیپ های ظاهری مختلف. حتی در برنامه ای روحانی با لباس تبلیغ (آگاهانه یا ناآگاهانه) دقیقا در پشت میز مجری، جایی که او در کادر تصویر بسته ای که از مجری در طول برنامه گرفته می شود، قرار داده می شود.

مهمانان این برنامه ها هم طیف های مختلفی را شامل می شود که یکی از مهم ترین آنها خواننده ها هستند! حتی خواننده هایی که کنسرت های آنها لغو شده است! گفتگوی مجری برنامه با مهمان و پرسیدن کارهایی که دارد انجام می دهد و کنسرت هایی که در دست اجرا دارد یا اجرا کرده است هم باید در گوشه ذهن داشت.

برنامه کوک شب، برنامه ای که چند وقت پیش از شبکه نسیم پخش می شد و در آن شرکت کنندگان در حوزه خوانندگی با هم رقابت می کردند. تا آنجایی که شنیده ام یکی از برنامه های پر مخاطب سیما بود.

این نمونه ها از این باب گفت شد که بالاخره مشخص شود نسبت جمهوری اسلامی با موسیقی چند به چند است؟ آیا جریان مخالف برگزاری کنسرت، سلیقه ای عمل می کنند تا نظرشان مبتنی بر مقام رسمی که دارند، هست؟

نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، توجه نگارنده به فرق میان کنسرت و موسیقی است.  یکی از دوستان نظرم را در مورد کنسرت پرسید. به ایشان گفتم تا حالا کنسرت نرفتم. باید حداقل یک بار بروم بعد بتوانم نظر بدهم. اما موسیقی نه فقط سنتی بلکه پاپ گوش می کنم. فکر می کنم مشکل و مسئله اصل موسیقی نبوده است و محل اشکال مکانی که در آن موسیقی به اجرا گذاشته می شود، بوده است. این که گفته شده است: «موسیقی، مطرب بازی است و چون تمام شهر مشهد حرم امام رضا (ع) است لذا برگزاری کنسرت در مشهد، مطرب بازی در حرم آن حضرت است.  این که می گویم در مشهد کنسرت برگزار نشود از باب اعمال قدرت و دستور نیست بلکه حرف طلبگی من است چون ما با موسیقی مساله ای نداریم و در این زمینه هم هر کس پیرو مرجع تقلید خود است، اما کنسرت، مطرب بازی است.« به نظر می رسد این سخن باید مبتنی بر شواهد و تجربیاتی باشد که کنسرت ها، مطرب بازی باشند وگرنه حرف قابل قبولی نیست.

 

 حسین عیلزاده یکی دیگر از خواننده های ایرانی در تالار وحدت روی صحنه حاضر شد و به بداهه نوازی پرداخت، در رابطه با فشار برای لغو کنسرت‌ها عنوان کرد:«موسیقی شغل ما نیست، عشق ماست... اگر موسیقی را از ملت بگیرید دل آنها را گرفته‌اید. موسیقی را از من و امثال من نمی‌توانند بگیرند.اگر موسیقی بخواهد شهید داشته باشد من در صف اول آن ایستاده‌ام.« لطفا کمی در معنای این حرف تامل کنید. 

برخی از ائمه جمعه نیز خواستارعدم برگزاری کنسرت در شهرهای خود شدند. بعضی ها هم نسبت به مواضع امام جمعه مشهد واکنش نشان دادند. حتی رئیس دولت نیز نتوانست ساکت در مقابل این ماجرا باشد. 

اما حرف آخر...

حقیقت امر این است که یک مسئله به نظر نگارنده ساده، کم کم دارد تبدیل می شود به یک مسئله پیچیده که اثرات و تبعات آن تا کنون صدماتی به تصویر عمومی مردم و همبستگی ملی زده است. از یک طرف فردی خود را آماده شهادت معرفی می کند و از سوی دیگر تیکه پراکنی های مسئولین دولتی و ائمه جمعه نمایان می شود. شبکه های بیگانه هم به خوبی از فرصت پیش آمده استفاده کرده و تصویر حکومت دینی و شرعیت مقدس را تا جایی که بتوانند در ذهن مخاطبان خود مخدوش می کنند. تحلیل های خودشان را هم بر حرف های کذب و بی پایه استوار نمی کنند، بلکه بر بیانات مسئولین رسمی کشور و برخوردها و واکنش های صورت تحلیل های خود را ارائه می کنند. از سوی دیگر مسائلی چون فسادهای دولتی و فیش های حقوقی و مسائل اقتصادی در مقابل چشم مردم است.

در شرایط حاضر که حمایت مردمی از ساختار سیاسی و حکومت دینی برای پشت سر گذاشتن مشکلات و رفع مسائل بسیار حیاتی است، بهتر نیست به جای طرح مباحث به شکلی که سوء استفاده های مکرری از آن می شود و همدلی مردم را کاهش داده و حتی مردم را در مقابل مردم قرار می دهد، بر حمایت همه دلسوزانه مردم از حکومت و انقلاب تاکید شود؟

این نحوه برخورد با مردم که اگر کنسرت می خواهی از فلان شهر برو جای دیگری زندگی کن، آیا نگاه تحکمی و مخرب اعتماد مردم به حکومت دینی نیست؟ آیا ناکارآمدی این روش ها در تبلیغ و ارشاد دینی مردم هنوز بر مبلغین دینی مبهم و پوشیده است؟ آیا وقت آن نرسیده است دستگاه های تبلیغی کشور روش خردمندانه تری برای مواجهه با مردم اتخاذ کند و مردم را مردم این کشور بداند نه چیز دیگر...

۹۵/۰۶/۰۶موافقین
سعید مسعودی پور

 

 

انتهای پیام/

 

ارسال نظر

آخرین اخبار