باشگاه وبلاگ نویسان اردبیل "وبلر" نوشت:

تعلیم و تربیت باید به توسعۀ شخصیت انسان و تقویت و احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودّت را بین کلیه ملل و دسته‌های نژادی و مذهبی به وجود آورد و موجب پیشرفت فعالیت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح شود.

تعلیم و تربیت باید به توسعۀ شخصیت انسان منجر شود

 

از زمانی‌ که سنگ‌ بنای آموزش ­و­پرورش نوین بنا نهاده شد، همواره یکی از هدف‌های آن پرورش اخلاقی دانش‌آموزان بوده است.

از سال 1345 در پی دگرگونی‌های اقتصادی و اجتماعی که به بروز دگرگونی‌هایی در جامعه منجر شد هدف‌گذاری در آموزش ­و­پرورش پیگیری و قانونی گردید، به‌طوری‌که بر آموزش اجباری ابتدایی بویژه در روستاها، پرورش نیروی انسانی ماهر، پرورش ذوق هنری و تربیت بدنی و پرورش اخلاقی و...، تأکید شد.

مرادی در کتاب آسیب‌شناسی تربیت دینی، نوشته است که آموزش‌و‌پرورش پیش از انقلاب بر مفهوم Education (تعلیم‌و‌تربیت) استوار گشته‌ که برخاسته از اخلاق ارسطویی بود.

این اخلاق منبعث از جامعة نخبه‌سالاری اشرافی بود که هیچ‌گونه سازگاری با اخلاق اسلامی ندارد. پس از انقلاب بدون توجه به تفاوت‌های ماهوی مفهوم تربیتِ مستتر در Education با مفهوم تزکیه، امور تربیتی که مبتنی بر اصل خدامحوری بود، برای پرکردن خلأهای نظام آموزشی تأسیس شد.

این نهاد با کل نظام آموزش‌و‌پرورش وقت، ازنظر مبنایی متفاوت و در عمل هماهنگی نداشت (مرادی، ‎1382). اهداف اخلاقی، از جمله مهم‌ترین اهداف تعلیم و تربیت به شمار می‌آیند. توجه به اهداف اخلاقی در تعلیم و تربیت، از مهم‌ترین توصیه‌ها و دغدغه‌های جهانی است.

سازمان ملل متحد در بند2 از مادۀ 26 اطلاعیه جهانی حقوق بشر، مقرر داشته است که تعلیم و تربیت باید به توسعۀ شخصیت انسان و تقویت و احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودّت را بین کلیه ملل و دسته‌های نژادی و مذهبی به وجود آورد و موجب پیشرفت فعالیت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح شود . بنابراین معلمان تنها در صورتی قادر به انجام وظیفۀ خود در تربیت اخلاقی دانش‌آموزان خواهند بود که تصویر روشنی از اخلاقیات داشته باشند.

مدرسه نهادی اجتماعی و نمایانگر فرهنگ جامعه است و به کودک جهان بینی و عادات و رسوم و مهارت­ ها و باورها و علوم خاصی را منتقل می­کند. نفوذی که مدرسه در اجتماعی کردن افراد دارد، هم به جهت معلمان و هم به جهت روش­های آموزشی و تربیتی است. حال آنکه تربیت در روش­های جاری و معمول در حد کلام و آموزش­های ذهنی باقی می­ماند و آنچه غالباً در مدارس از کتاب­های درسی به ویژه درس دینی انتظار می­رود، در همان سطوح اولیه یعنی دانستن و حفظ کردن متوقف می­شود و به سطوح عمیق­ تر، یعنی فهمیدن، به کار بستن، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی ارتقاء نمی­ یابد.

چه بسا آموزش­های دینی که با روش­های سطحی، با انبوهی از مطالب صرفاً نظری، بدون آمادگی­های عاطفی و روانی به دانش­ آموزان ارائه می­شود، گاه سد بزرگی در برابر انگیزه های دین­ یابی و دین ورزی ایجاد می­کند.

در واقع آموزش دینی به این شیوه مانع پرورش دینی می­شود. در روش­های آموزش و پرورش کنونی، آن جا که تعلیم و تربیت دینی محور قرار گیرد، باید بررسی شود که تا چه اندازه به این رهیافت­های درونی توجه شده و معلمان و مربیان در برنامه ریزی تربیت دینی به چه میزان از روش­های نوین و خلاق که منجر به پرورش حس دینی و عشق به ارزش­های معنوی می­شود، استفاده می­نمایند.

نعمت نوبخت خانقاه/ کارشناسی آموزش ابتدایی

 

ارسال نظر

آخرین اخبار