سایت وبلاگی "یزد تو" نوشت:
آیا ترامپ گره از کار اصلاحطلبان میگشاید؟!
روحیه عقبنشینی و التماس، دشمنان را جریتر و انگیزهشان برای باجخواهی را مضاعف میکند.
رسانههای طیف مدعی اصلاحطلبی و اعتدال، به گونهای خاص از ناکامی هیلاری کلینتون در انتخابات ریاستجمهوری امریکا اظهار تلخکامی میکنند و بر طبل وحشت از دونالد ترامپ میکوبند. اگرچه ترامپ بر حسب ظاهر عقلستیزتر از کلینتون به نظر میرسد اما تامل در رویکرد چند دهه گذشته دولتهای جمهوریخواه و دموکرات مستقر در آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران بر این واقعیت مهر تایید میزند که جمهوریخواهان و دموکراتها در اصل دشمنی با نظام جمهوری اسلامی و به تبع انبوه مردم حقجو و استقلالطلب ایران با یکدیگر اتفاق نظر دارند و تنها تفاوت آنان در راههای ضربهزدن بیشتر به نظام و ملت ایران و آسیبپذیری کمتر آمریکائیان است؛ یکی تحقق هدف را در قالب مذاکره و برجام کذایی دنبال میکند و آن دیگری دمیدن در کوس تهدید و جنگ و به زعم خود ترساندن ایرانیان را راه مناسبتری میپندارد.
اما به راستی چرا رسانههای خاص اینگونه به بزرگنمایی غیرمتعارف از چهره خشن رئیسجمهور برگزیده آمریکا پرداختهاند و از ناکامی کلینتون اظهار ناراحتی میکنند؟ مگر اوبامای دموکرات چه نفعی برای ملت ایران داشته است که اصلاحطلبان از ناکامی یک دموکرات دیگر به خود میپیچند و از روی کار آمدن یک جمهوریخواه اظهار فزع میکنند؟ واقعیت این است که بسیاری از رسانههای مدعی، مستقیم و غیرمستقیم این فضاسازیها را با اهدافی انتخاباتی پی میگیرند و آن چیزی نیست جز موجسازی رسانهای برای جبران ریزش سرمایه اجتماعی رئیس جمهور و دولت یازدهم.
توضیح بیشتر اینکه شعارهای جذاب گشایش اقتصادی جامعه و بهبود وضع معیشتی مردم بود که دکتر روحانی را علیرغم فقدان تجربه کار اجرایی قابلتوجه به کرسی ریاست جمهوری رساند اما وی نتوانسته در این مدت(افزون بر سه سال) تحولی چشمگیر و متناسب با شعارهای خود و انتظارات ملت ایجاد کند. به عبارتی روشنتر، اگرچه دکتر روحانی تمام توان خود را معطوف به مذاکرات هستهای کرد و بسیاری از هموطنان را به آیندههای درخشان در دوران پسامذاکره امیدوار نمود اما علیرغم نهاییشدن توافق هستهای موسوم به برجام و سپری شدن ماههایی فراوان پس از آن، هیچ تحول ملموس و قابل اعتنایی در زندگی اقتصادی و معیشتی مردم قابل احصا نیست. در شعارها، از آفتاب تابان برجام و تسلیمشدن ابرقدرتها در برابر ایران و معجزه قرن و ... سخن میگویند ولی در عمل، نشانی از تحقق آنها به چشم نمیخورد. به عبارتی با گذشت زمان، کوه برجام موش زایید و حتی مدافعان درجه یک برجام هم ناخواسته زبان به تایید ادعاهای منتقدان پرداختند.
در این باره میتوان به جمله شهرت یافته ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی اشاره کرد که در آمریکا تصریح کرده بود عایدی ایران از برجام «تقریبا هیچ» است. به راستی آیا از نظر رئیسجمهور، دولتمردی در تراز رئیس کل بانک مرکزی هم به سان همان کودکانی است که «به درب باغ آمده و میگویند سیب و گلابی کجاست که میخواهیم میل کنیم»؟!
همچنین علیاکبر صالحی مذاکرهکننده ارشد و رئیس سازمان انرژی هستهای، تصریح کرده بود که «ایران به تعهدات خود پایبند بوده است، اما طرف مقابل واقعا وعدههایش را اجرا نکرده؛ اینکه تحریمها را بردارند و مبادلات بانکی به حالت عادی بازگردد، اینکه مبادلات تسریع شده و روابط اقتصادی گسترش یابد. اینها در آن حدی که انتظار داشتیم محقق نشدهاند.» به راستی آیا از دید جناب روحانی، دکتر صالحی هم چونان کودک عجولی است که «به درب باغ آمده و میگوید سیب و گلابی کجاست که میخواهیم میل کنیم»؟!
بالاتر و تأملبرانگیزتر از همه اذعان تلخ دکتر ظریف به عنوان بالاترین مقام در دستگاه دیپلماسی ایران است که اخیرا تصریح کرده بود «آمریکا هیچ تلاشی برای اجرای تعهدات برجام نداشته است.»
و اینها چند نمونه از انتقادها و به تعبیری اعترافهای تلخ دولتمردان ارشد درباره ناکامیهای عبرتانگیز برجامی است؛ واقعیتهای دردناکی که بسیاری از آگاهان ژرفنگر حتی قبل از آغاز مذاکرات هستهای با آمریکا آنها را پیشبینی کرده و درباره فریبکاری آمریکائیان هشدار داده بودند؛ اما دولتمردان بخصوص شخص رئیسجمهور بر توافق هستهای به هر قیمت مصر بودند و در نتیجه شد آنچه نباید میشد!
ناکامیهای فاحش دولت در عرصه برجام و به تبع آن، ناکامی در عرصههای اقتصادی و معیشتی و تداوم رکود سنگین اقتصادی که پیامدهای ویرانگر آن در ابعاد گوناگون بینیاز از واگویی است، موجب ریزش شدید سرمایه اجتماعی دولت و شخص رئیسجمهورشده است و اتاق فکر رسانههای همسو را به راهاندازی جنگ روانی جدیدی سوق داده است. اینکه رئیسجمهور منتخب آمریکا دیوانهای خردستیز است و دستیازیدن به اقداماتی چون حمله نظامی به ایران از وی دور از انتظار نیست. پس برای استمرار آرامش و امنیت کنونی و دور نگهداشتن سایه جنگ از کشور، باید شخصیتی معتدل چون روحانی همچنان زمامدار قوه مجریه باشد؛ چه اینکه اگر درانتخابات ریاستجمهوری سال آینده، شخصی تندرو- بخوانید انقلابی و باجنده- کرسی ریاستجمهوری را تصاحب کند، خطر بروز جنگ بین ایران و آمریکا به سرکردگی ترامپ، کشور و ملتمان را تهدید میکند!
این همه در حالی است که ملت در طول سالهای پس از انقلاب بهویژه در سالهای اخیر به این واقعیت پی برده است که بر خلاف القائات برخی رسانههای مدعی اصلاحطلبی و اعتدالگرایی، این روحیه جهادی و انقلابی است که میتواند لرزه بر اندام دشمنان قسمخوردهای چون آمریکا واذناب منطقهای و فرامنطقهایاش بیندازد و بهعکس، روحیه عقبنشینی و التماسهای اتوکشیده دشمنان را جریتر و انگیزهشان برای هجمه و باجخواهی را مضاعف میکند. بیگمان قرارگرفتن فردی انقلابی و جهادی در جایگاه ریاستجمهوری، به سهم خود بسیار تاثیرگذارتر از گزینههای دیگر میتواند سایه جنگ احتمالی را از سر کشور دور سازد.
نویسنده: فائزه شورکی
ارسال نظر