سرهایمان را زیر برف نکنیم!
مگر پسرها کجایند که دختران باید صبح به این زودی سرِ کار حاضر شوند؟ درست حدس زدید. پسرها خوابند. راستی آقای مغازه دار، چرا شما پسرهای بیکار را استخدام نمی کنی؟
به گزارش گلستان 24 وبلاگ روزهای جانبازی نوشت:
ساعت 8 صبح، در خیابان های سطح شهر، دختران جوانی را می بینی که با زحمت زیاد کرکرۀ کشویی درب مغازه ها را باز می کنند. دخترکانی که با حقوقی بسیار کم به عنوان فروشنده یا دفتردار در استخدام صاحب مغازه اند. دخترانی که با لبخند بر لب و روابط عمومی بالایشان برای صاحب مغازه مشتری جلب می کنند.
مگر پسرها کجایند که دختران باید صبح به این زودی سرِ کار حاضر شوند؟ درست حدس زدید. پسرها خوابند. پسرهایی که به خاطر بیکاری تا ساعاتی بعد از نصف شب دنبال خوشگذرانی های مشروع یا غیرمشروع خود بوده اند، مجبورند بخوابند تا کسر خوابشان تأمین شود.
راستی آقای مغازه دار، چرا شما پسرهای بیکار را استخدام نمی کنی؟
جواب: «پسرها توقع شون بالاست. مبلغ زیادی را به عنوان دستمزد طلب می کنند. دخترا قانع اند، همین که پول تو جبیبی شون تامین بشه خدا را شکر می کنند.» این یکی از جوابهای مغازه دار است که البته تا حدّی هم منطقی به نظر میرسد؛ اما تمام جواب نیست، چون می دانیم تمام آنچه را در سر می پروراند، به زبان نمی آورد. او نیک می داند که با چشم و ابرو و لبخندهای دخترکان جوان بهتر می تواند مشتری جذب کند.
عاقلان می دانند، کار کردن یک دختر جوان در یک محیط مردانه می تواند معضلات فراوانی را به بار بیاورد. در این مورد فقط به کلام مقام معظم رهبری اکتفا می کنم که فرمودند: «جاذبه جنسی یکی از بزرگترین دامهاست؛ مراقب باشید!»
هدفم از طرح این مبحث خدای ناکرده تهمت زدن به خانمهایی که بیرون از منزل کار میکنند یا صاحبان مغازه ها و شرکتها، نیست. خوشبختانه در شهر ما هنوز هم حریم ها حفظ می شود. قصد من آسیب شناسی مسئله است که باید متفکران و دلسوزان جامعه فکری برای آن بکنند. این یک واقعیت است که هرچه روزبهروز بر تعداد مستخدمین دختر اضافه شود، به همان میزان بر تعداد پسرها و مردهای بیکار و فاقد شغل جامعه که باید نان آور خانواده باشند، افزوده می شود. چرا باید پسرهای ما بیکار باشند و دختران در مغازه ها، شرکت ها و حتی کارخانه ها به کارهای سخت تن دهند؟
می دانم که این دستنوشتۀ من هیچ کاسب و مدیر شرکتی را ترغیب نمی کند که وقتی نیروی کار ارزانی وجود دارد، سراغ نیروی کار گرانتر برود. شاید این تذکر من فقط آب در هاون کوبیدن باشد؛ اما باید همۀ ما این واقعیت را بپذیریم که داریم به خاطر منافع شخصی خودمان چشمانمان را روی بسیاری از واقعیت ها که در رأس آن بیکاری جوانان است، می بندیم. اصلاً فکر این را هم نمی کنیم که زیادتر شدن سرمایۀ مغازه یا شرکت ما به چه قیمتی تمام می شود. متأسفانه امروزه حتی بعضی از متشرعین جامعه هم فقط به خاطر اینکه پول کمتری به عنوان دستمزد بدهند، سرشان را زیر برف می کنند و از استخدام مردها سرباز می زنند!
وقتی جوانی بیکار شد، سراغ کارهای خلاف شرع می رود.
به ما چه؟
سن ازدواج روزبهروز بالا می رود.
به ما چه؟
جوانان بیکار دچار افسرگی و سرخوردگی می شوند.
به ما چه؟ ...
دقت کرده اید، در همین دو سه ماه گذشته چند بار چاقوکشیِ منجر به قتل در شهر ما رخ داده است؟ شما فکر می کنید افرادی که الآن پشت میله های زندان در انتظار اعدام هستند، افرادی جانی و از خدا بیخبر و لامذهب بوده اند؟ اینطور نیست. بیشتر آنها به خاطر افسردگی و فشارهای روحی ناشی از بیکاری، تجرد و ...، یک لحظه از خود بیخود و دست به چاقو شدهاند. اگر جوان ما شاغل و سرگرم کار و زندگی بود، آیا دست به جنایت می زد؟
متأسفانه این روزها بیشتر دختران جامعۀ ما به خاطر حس استقلال طلبی و ... دنبال کار می روند و رسالت اصلی خود را که ارائۀ نقش همسری، مادری و ادارۀ یک زندگی است، فراموش کرده اند. به فرمودۀ نبی مکرم اسلام دختر ریحانه است. بسیاری از کارهایی که زنان و دختران ما امروزه به آن مشغولند در شأن یک زن مسلمان نیست. قداست یک دختر جوان بالاتر از این است که بخواهد از صبح تا شب برای یک حقوق اندک جلوی صدها نامحرم تعظیم کند و لبخند بزند.
من با کار کردن زنان بیرون از منزل مخالف نیستم. من برای همۀ خانمهایی که با حجاب اسلامی بیرون از منزل کار میکنند احترام قائلم. بسیاری از کارهای فرهنگی که خانمها در جامعه انجام میدهند، از نظر اینجانب قابل ستایش و تقدیر است. من با این که دختر جوانی با پوششی غیرمتعارف و جِلف در میان تعداد زیادی نامحرم کار کند، مخالفم. کار کردن یک زن یا دختر در یک محیط کاملاً زنانه هیچ ایرادی ندارد؛ اما سوء استفاده از شکل و قیافۀ ظاهری یک زن برای جذب مشتری خلاف شرع است. در بسیاری از ادارات ما تعداد زیادی خانم در یک اتاق به کارهای محولۀ خود مشغولند و کارشان را هم به نحو احسن انجام می دهند. هیچ ایرادی برای اینجور کار کردن نیست. ما نباید سرمان را زیر برف کنیم و به بهانۀ ایجاد شغل برای خانمها محرمات الهی را زیر پا بگذاریم.
دوستی می گفت: «چند روز پیش دختری را دیدم که در مغازۀ تعویض روغنی در اصفهان کار می کرد!» به نظر شما کار کردن یک دختر در یک مغازۀ تعویض روغنی که فقط با روغن و گریس و... سر و کار دارد، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟! شما قضاوت کنید.
ارسال نظر