وبلاگ "شبکه های اجتماعی" نوشت :
مخمصهای که اصلاحطلبان در آن گیر کردهاند!
از سوی دیگر اصلاحطلبان اگر بخواهند به هویت اصلاحطلبی خود پایبند باشند باید کاندیدایی از جریان خود در انتخابات ارائه کنند که این مسئله نیز برای آنها کار سادهای نیست.
ناکارآمدی دولت اصلاحات و خیانتهای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و به طور کلی تندرویهای این جریان در آن سالها، شرایطی را به وجود آورد که آنها از سال 81 به بعد همهی انتخاباتهای کشور را به رقیب واگذار کردند. از انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم گرفته تا انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم و مجلس نهم که در همگی آنها جریان اصلاحات مغلوب شد.
«نه» بزرگ ملت در انتخاباتهای پی در پی به آنها به قدری برای شان سخت بود که در فتنهی سال 88 برای انتقام از ملت با دشمنان قسم خورده مردم همنوا شدند و هزینههای هنگفتی را به کشور تحمیل کردند.
همین امر موجب شد تا بعد از آن اوضاع آنها سختتر شود و در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در اقدامی عجیب تنها کاندیدای اصلاح طلب یعنی معاون اول دولت اصلاحات را با فشار از صحنه انتخابات بیرون کردند تا جایی که این مسئله دلخوری او را به همراه داشت و حتی تا الان هم این دلخوری و گلایههای عارف از اصلاح طلبان در مصاحبهها و سخنرانیهای او هویدا است.
پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی لیست امید در تهران در انتخابات مجلس شورای اسلامی هرچند در ابتدای امر برای اصلاحطلبان خوشایند بود اما هیچ کس نمیتواند انکار کند که این مسئله به قیمتی گزاف برای آنها به سرانجام رسید و هزینههایی فراوان را بر این جریان تحمیل کرد. هزینههایی که هم محمدرضا عارف بر آن اذعان کرد و هم چند روز پیش محمدرضا تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات و یکی از محوریترین تئورسینهای اصلاحطلب بر آن صحه گذاشت.
در واقع هزینه اصلی که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم و حتی انتخابات مجلس خبرگان پرداخت کردند، از دست دادن و در واقع به تاراج گذاشتن هویت خود بود. آنها در شرایطی که در دوران دوم خرداد از عبور از حاکمیت سخن میگفتند و به دنبال گرفتن امتیازهای حداکثری از حاکمیت بودند؛ حالا در شرایطی قرار گرفتهاند که مجبور شدند از حسن روحانی که متعلق به جریان راست سنتی است و در 23 تیرماه سال 78 سخنران راهپیمایی تاریخی آن روز بوده حمایت کنند و در انتخابات مجلس نیز زیر بلیط کارگزاران و دولتیها با عدول از مطالبات خود وارد عرصه شوند و در نهایت نیز مجبور شوند به ریاست مجلس توسط علی لاریجانی تن دهند!
در انتخابات پیش رو نیز جریان اصلاحات در شرایط بسیار سختی قرار دارد. اگر بخواهد از حسن روحانی در انتخابات حمایت کند(که شواهد و قرائن نشان میدهد تصمیم این جریان همین است)، باز هم از هویت خود عدول کرده و فردی را مورد حمایت قرار داده که در عالم واقعیت نسبت زیادی با جریان اصلاحات ندارد. در واقع حمایت اصلاحطلبان از روحانی حتی اگر با پیروزی او در انتخابات هم همراه باشد، برای اصلاحطلبان به معنای واقعی پیروزی محسوب نمیشود و چه بسا در آینده حتی موجب سرخوردگی بدنهی این جریان هم بشود.
علاوه بر این، حمایت از روحانی یعنی شریک شدن در ناکامیها و ناکارآمدیهای دولت. ناکارآمدیهایی که حتی خود اصلاحطلبان هم به آن اذعان دارند و یقینا دولت دوم روحانی (در صورت پیروزی در انتخابات) شرایطی به مراتب بدتر از امروز خواهد داشت.
از سوی دیگر اصلاحطلبان اگر بخواهند به هویت اصلاحطلبی خود پایبند باشند باید کاندیدایی از جریان خود در انتخابات ارائه کنند که این مسئله نیز برای آنها کار سادهای نیست؛ چرا که اولا چنین فردی را به راحتی نمیتوان در این جریان یافت که بتواند حداقل قابل توجهی از آراء را به خود اختصاص دهد و دوم اینکه رقابت اصلاحطلبان با روحانی و جدا کردن مسیر خودشان از او برای آنها کار ساده ای نیست.
حمیدرضا زارع
ارسال نظر