باشگاه وبلاگنویسان اردبیل "وبلر" نوشت:
مدافعان حریم زندگی
من شرمنده ام ازینکه وقتی تو جان دادی لااقل فضای مجازیمان را پر از عکس و نامت نکردیم و پروفایلمان برایت عوض نشد که هیچ مظلومیتت را هم اینجا دیدم که مقصر شهادت آتش نشانان غیور هم شدی!! و ما جماعت روشنفکر اگر هم از خانه هایمان بیرون آمدیم فقط جماعت سلفی بگیر شدیم اما باز منتقد!!
در تب و تاب این روزهای نه چندان شیرین، شنیدن خبر فاجعه ساختمان پلاسکو سر از بغض هایمان گشود و دلهایمان را مجروح کرد.
اما چیزی که بر عمق این جراحت افزود جدای از غصه ی قصه شهادت هموطنانمان موج سواری دوباره عده ای معلوم الحال روی احساسات پاکمان بود.
گاهی آدم میخواهد فریاد بزند از اینهمه سادگیمان! نمی دانم تا کی اجازه خواهیم داد از پاکیمان سواستفاده کنند و به ریشمان بخندند! امروز باز از دست خودمان عصبانی شدم و حرص خوردم از اینکه چرا هرگاه که احساسات خالصانه مان بروز می کند اجازه میدهیم از آن بهره برداری شود و وقت و بی وقت عده ای نامعلوم(معلوم) و مشکوک سوار بر هیجانمان شوند.
امروز بی مورد و بی دلیل به بهانه پلاسکو به کسانی تاختیم که هزاران کیلومتر دورتر از خانه و خانواده مظلومانه در راه ناموس و وطن با حیوانات داعشی مبارزه میکنند و خونشان بر زمین میریزد.
باز هم نوک پیکان غلیان و هیجانمان را به سوی آنان سوق دادند و ما آنان را مقصر هر گرفتاری دانستیم، چرایش را نمی دانم! تعارف را کنار بگذاریم، ما گاهی بد نامرد می شویم، گاه و بی گاه با کوچکترین پستی و بلندی ناجوانمردانه آنان را محکوم کردیم و گفتیم اصلا ما در سوریه چه کار داریم؟!
من عادت ندارم که حرص هایم را قلم بزنم اما نتوانستم دیگر بلع کنم که این همه جور را بر آنان ببینم و رفتار ظالمانه تر را سکوت بر این دیدم. خواستم به حضرات روشنفکر و ایدئولوگ های پنهان شده پشت موبایل ها که طوطی وار و بی تحلیل هر حرفی را نشخوار می کنند بگویم اگر راست میگویید شما هم برای این وطن دلسوزی مجازی نکنید و باری هم که شده از جای گرم و نرمتان خارج شده و نه در سوریه که در مرزهای کشور خودتان نگهبان نوامیس این مردم باشید اگر اسمتان مرد است این صفت نامردی را کنار نهاده از لانه هایتان خارج شوید. بس است دیگر!
اگر مدافع حرمی که تو زیر سوالش میبری نبود پلاسکو که سهل است ایرانی نبود و تویی نبودی تا تز و آنتی تز تولید نمایی و الان نه پلاسکو که ایرانمان در آتش می سوخت!
همه اتفاقات دیروز پلاسکو ختم شد به مدافعان حرم و ما باز بی تفاوت نوشتیم و خواندیم و ادامه دادیم!
برای من مشکوک بود که چه کسی از کجای سرزمین پهناور فضای مجازی رفت و یک کامنت آن وهابی ملعون را کشف کرد و توانست در این وسعت و مقیاس نشر دهد که نوشته بود الحمدلله! می دانستم قضیه را می خواهند عرب و ایرانی کنند و بعد سوریه ی عرب و باز مدافعان حرم! برای من معلوم بود که وقتی در این حجم مشکوک پستهای این حادثه، آتش نشانان را مدافعان وطن نامگذاری می کنند.
اراده ای می خواد آنان را رو در روی مدافعان حرم قرار دهد اما مگر آن شهید مظلوم مدافع حرم که بخاطر ما خانه و اهل و عیال را رها کرده و در غربت خونش ریخته می شود از وطن دفاع نمی کند؟!
یاد کلام مولای کلام علیه السلام افتادم که فرمود ذلیل شد هر ملتی که در خانه اش با دشمنش جنگید.
والله که سر این کلاف دراز به دشمنی ختم می شود که نه برای من ایرانی دل میسوزاند و نه برای عرب و عجم! تقصیر خودمان است بارها به او نشان داده ایم که وقتی احساساتی شویم مانند زمینی مستعد و آماده ایم که درونمان باد بکارند و طوفان درو کنند.
ما شهدای مدافع حرم را آنگاه مظلوم کردیم که مسبب شهادت آتش نشانان را هم آنان دانستیم! من یکی اصلا جا نخوردم وقتی دیدم یکهو پلاسکو تبدیل شد به حرف از چرایی جنگمان در سوریه و عده ای نوک دماغ بین گفتند اصلا به ما چه داعش با سوریه در جنگ است؟! یا چرا اینهمه پول به مدافعان حرم می دهند و...
اشک من آن جا در آمد که کسانی نوشته بودند یک بسیجی برای عربها جانش را فدا می کند و آتش نشانی برای مردم سرزمینش..! خودمان را نفریبیم، ما ساده ایم و مقهور و مسحور رسانه! ما فقط خودمان پنداشته ایم که خیلی میفهمیم! خواستم از خون جوانان دور از وطن معذرت بخواهم و بگویم راست است که ما گاهی بی مروت میشویم اما میدانیم اگر نبودید ما نیز به این راحتی نمی توانستیم لم داده و شماها را زیر سوال ببریم.
من شرمنده ام ازینکه وقتی تو جان دادی لااقل فضای مجازیمان را پر از عکس و نامت نکردیم و پروفایلمان برایت عوض نشد که هیچ مظلومیتت را هم اینجا دیدم که مقصر شهادت آتش نشانان غیور هم شدی!! و ما جماعت روشنفکر اگر هم از خانه هایمان بیرون آمدیم فقط جماعت سلفی بگیر شدیم اما باز منتقد!!
شرمنده ام که ما برای شما صدها شهید مدافع حرم دادمان به هوا نرفت و شما در خاموشی و به دور از وطن و در غربت جان دادید و ما باز عین خیالمان نشد. شرمنده ام که گویی مقصر هر اتفاقی از کم بودن محصول کشاورزی تا دیر آمدن معلمی بر سر کلاس و تا خورده شدن گوسفندان آن چوپان در آن کوره دهات دور افتاده شما بودید! فقط میدانم شما و آتش نشانهای شهید هر دو یکی هستید، مدافع حریم. حریم زندگی ما...
ارسال نظر