وبلاگ انقلاب نوشت:
هم خوانی خواهران دانشجو معلم بین برادران دانشجو معلم!
این تذهبون!؟؟؟!!!!! از دیروز بچه ها میگفتن که فردا یه مراسم گرفتن برا بعضی از دانشجو ها
این تذهبون!؟؟؟!!!!!
از دیروز بچه ها میگفتن که فردا یه مراسم گرفتن برا بعضی از دانشجو ها
محل برگزاری مراسم هم پردیس خواهران بود.
یعنی چون اونجا سالن برگزاری مراسم داشت باید میرفتیم اونجا.
بعضی ها خیلی شوق داشتن چون داشتن میرفتن پردیس خواهران اونجا هم مراسم مختلط بود بود یعنی هم خانم ها بودن و هم آقایون.
به هر حال با سه مینی بوس راه افتادیم و رفتیم.
مینی بوس ما آخرین مینی بوس بود .وقتی رسیدیم تقریبا سالن پر شده بود یه طرف آقایون بودن یه طرف خانم ها.
جلوی در ورودی سالن چند تا از خانم های دانشجو بودن و به هر نفر بسته ی غذایی میدادن.
تا اینجاش وضع خوبه..
رفته رفته رییس واحد خواهران اومد و صحبت کردن و بعد یکی از معاونین آموزش و پرورش صحبت کرد
جالبه میگفتن شما امید نظام هستید؟!!؟؟؟
عجب بابا؟!!؟
پسری که چشمش مستقیم به مجری خانم هستش شده امید نظام!!؟؟
یا پسری که دایم داره سوت و کف میزنه شده امید شهدا و ادامه دهنده راهشون!؟؟؟
یا دختری که درسته چادریه ولی داره با صدای بلند میخنده!؟؟
رفته رفته با عرض معذرت ؛ داشت حالم به هم میخورد از حرفای کلیشه ای سخنرانان و جنابان!؟؟؟
رفته رفته داشت حرف های حاج سعید قاسمی که دیشب تو سخنرانیشون بودیم یادم میفتاد.
به هر حال سخنران دوم هم حرفاش تموم شد و دوباره مجری خانم یا دانشجو که بگذریم داشت عین مجری ها اخبار صحبت میکرد اومد پشت تریبون و اعلام کرد که ::(دعوت میکنیم از گروه سرود خواهران پردیس ع.ط.)
یا خدا !!!!!!؟؟؟
یعنی قراره خانم ها بیان و جلوی این همه نامحرم سرود بخونن!؟؟؟
بین و بین اللهی ما انقلاب کردیم تا زنان هم چنان سرود و آواز بخونن!؟؟؟
مگه چه فرقی با زمان شاه داره؟؟!؟
برا چی این همه شهید دادیم!؟؟؟
تنها فرقش اینه که قبل انقلاب بی حجاب آواز میخوندن حالا با چادر...!؟؟؟
پسرا هم که از خدا خواسته گوشی ها رو در آوردن و مشغول جمع آوری فیلم و عکس!؟؟؟
با رفیقم پاشدیم بریم بیرون که نگذاشتن..
تحملش سخت بود....
تحملش سخته وقتی ببینی تو این سرود این مراسم گناه آلود دارن از مهدی باکری حرف میزنن....
تحملش سخته وقتی ببینی رییس پردیس ها نشستن جلو و افتخار میکنن که ما داریم کار فرهنگی میکنیم...
تحملش سخته وقتی ببینی کسایی دارن از امام خامنه ای و عمل به بیانات ایشون دم میزنن که ایشون رو دانسته و ندانسته ناراحت میکنن...
تحملش سخته سخته وقتی ببینی یه عمامه به سر نشسته تو صف اول و هیچی نمیگه...!!؟؟
خدایا به تو پناه میبریم از جهالت....
دیگه حرفم تموم فقط میتونم این رو بگم که وقتی داشتیم بر میگشتیم یکی از دانشجو معلم ها گفت کاش کلاس ها مختلط بود!!!؟؟؟
ارسال نظر