وبلاگ "لحظه نماز لحظه وصال "نوشت: سکوت عجیبی بود... سـکــوت عجیبی بود، صدای هیچ کس و هیچ چیز در نمی آمد به راهم ادامه دادم سـکــوت عجیبی بود، صدای هیچ کس و هیچ چیز در نمی آمد به راهم ادامه دادم صدای ضعیفی به گوش میرسید! جلوتر رفتم مادری را دیدم که قرآن میخواند. قرآن | وبلاگ | نوشت | لحظه | نماز | آمد | سکوت | صدای | عجیبی | وصال |
ارسال نظر