وبگاه "تنها نوشته" نوشت:
رنجنامه یک دانشجوی ساکن کوی
برگزاری مجلس گناه، به بهانه جشن هشتاد سالگی دانشگاه تهران، در حالی که دانشجویان مهیّای برگزاری روضه غربت مادرشان میشدند قلب فرزندانشان را شکست.
بسم رب المنتقم
این کلمات که خواننده گرامی از پی نظر می گذراند هیچ مخاطب و مرجعی ندارد.سرفه هایی هستند که در هوای آلوده فرهنگ از دل سوخته بر می آیند و اختیاری برای کنترلشان نیست وگرنه خاطر خواننده ای که نمی شناسیمش را به تلخی کلاممان تلخ نمی نمودیم. قصه پر غصه ما از آن جا شروع شد که با پیشنهاد بعضی ها، برای برخی جایگاه ها تنمان لرزید. به حرف آن بزرگوار عمل نموده به جهنم رفتیم و دم از دل پر غممان برنیاوردیم. گفتند که ما آمده ایم تا هیچ کس را به زور بهشت نبریم گفتیم خدا را شکر همین که برای جهنم رفتن باقی مردم جبری نیست اجر مسئولین جمهوری اسلامی با خدا!اما ...
اما آن قدر عرصه را بر ما تنگ نمودند که نفس هایمان در سینه حبس شد و بالا نیامد. برگزاری جشن هشتادمین سالگرد تصویب قانون تأسیس دانشگاه تهران را بهانه کردند برای برگزاری مجلسی که قلم از آنچه باید بنگارد شرمگین است و نگارندگان نامه از آنچه دیدند شرمگین تر. برگزاری مجلس گناه، درحالی که دانشجویان مهیای برگزاری روضه غربت مادرشان می شدند قلب فرزندانشان را شکست. غم تنهایی مادر را در کوچه های مدینه یکباره تکاندند روی تن فرزندانشان در کوی دانشگاه اولِ ام القرای جهان اسلام. دانشگاهی که نماد آموزش عالی است. دانشگاهی که ...
دانشگاهی که امام می گفت برای اصلاح مملکت باید در اصلاح آن کوشید مرکزی شده است برای کوشش برخی در اضلال بچه هایی که از اقصی نقاط کشور به امانت حکومت اسلامی سپرده شدند! شعار های توفنده برخی در باز کردن فضای دانشگاه تن ما را به لرزه انداخت که سابقه شان به باز کردن فضای سیاسی نمی خورد و لاحقه شان ید طولایی در باز کردن فضای ضد فرهنگی داشت. آن ها که تصور می کردند ما مادرزاد ترسان و لرزان آفریده شده ایم نبودند تا لرزش آن ها را که عرصه مقدس دانشگاه را با میدان رقص اشتباه گرفته بودند ببینند اما رفقایشان و همراه و همپیمانشان در رقابت های انتخاباتی بودند و دیدند و ای کاش برایشان تعریف کرده باشند از حرمتی که در فضای علمی دانشگاه شکسته شد و شأن مدرسه علم و حکمت با مجالس لهو و لعب اشتباه گرفته شد و شد آن چه شد. ...
و شد آنچه می خواستند و ما نمی خواستیم. یادشان رفته بود که چند هفته نمی گذرد از تجمع دانشجویان برای پیگیری مشکلات عدیده شان در خوابگاه. حضرات صلاح دیدند عوض حل مشکلات دانشجویان، خواسته های خودشان را پیگیری کنند و برای کاندیداهای انتخاباتیشان کف بزنند نه مفاخر علمی دانشگاه و قص علی هذا. ما که با هیچ کس مشکلی نداریم اما آن آقای محترم که دورخیز ناموفقی برای نردبان سیاست کرده بداند مردم ایران از مسلمان و غیر مسلمان با عشق مولا و حیا و غیرت زندگی می کنند و آن ها که شما را در توهینشان به مقدسات جلو انداخته اند درپی گوشت قربانی برای مجلس بزم خودشان هستند و شما با طنابی به این گود می روید که یک بار از سستی آن به زمین خورده اید. چه عجب! ...
عجب از مسئولیست که هنوز جوهر مهر، بر حکم ریاستش ننشسته در صف اول مجلسی می نشیند که به هیچ روی نتواند انکار کند آنچه در آن مجلس برنامه ریختند و چه زشت بود آنچه برنامه ریختند و چه زشت تر آنچه اتفاق افتاد. روی صحبت ما با ایشان هم نیست که رفتنی هستند وگرنه به ایشان می گفتیم دنیایی که حاصل نشد ارزش تباهی آخرتتان را نداشت.
این نامه خطابش به هیچ کس نیست. صحبت دانشجویانیست که امیدی به نقد و گلایه از برخی اطرافیان رئیس جمهور ندارند. آماده اند برای تخریب. اصلا آمده اند به دنیا تا خراب کنند هر بنایی را بر خرابی اعتقاداتشان بنا می شود.
و العاقبة للمتقین
انتهای پیام
ارسال نظر