پوشش کمرنگ پررنگ ترین خبر این روزها در رسانه های دولتی
چه کسانی شهدا را مصادره سیاسی می کنند؟
این روند در مابقی اینچنین رسانه هایی نیز به چشم میخورد، خبرنگاران و عکاسان این رسانه ها در مراسم حضور داشته اند ولی دستاوردشان آنچنان اهمیتی نداشته که عناوین اصلی را اشغال کند و فقط حاشیه نگاری هایشان به کام گردانندگان این رسانه ها خوش آمده و به آن پرداخته اند.
به گزارش گلستان 24، ساعت نزدیک چهار عصر روز بیست و ششم خرداد است و هوا بسیار گرم و مردم در همه جا کم کم در حال بازگشت به خانه های خود و گریز از گرمای بی امانند. اما میدان بهارستان گویی به گونه دیگر است لحظه به لحظه بر موج جمعیت اضافه می شود و میدان بهارستان در برابر عظمت جمعیت حقیر مینماید، خیابانهای منتهی به میدان همه در حال پر شدن از مردمی هستند که آمده اند تا در آخرین وداع با فرزندان گمنامشان همراهی کنند.
فرزندان گمنامی که پس از سالها دوری بازگشته اند و آمده اند تا همه درد و محنتی که کشیدند را با خواهران و برادرانشان به بغض بنشینند. بغض سنگینی که چهره های همه را میفشرد و همگان منتظرند تا آرام و روان در زیر سایه تابوتهای برادرانشان به زمزمه این بغض را بشکنند. بله عظمتی داشت این بدرقه و حادثه ای بود در دل حادثه و دریایی بود از مردمی داغدار و دل خسته.
حضور گسترده مردم مثال زدنی بود و حماسه وار اما بعضی میل در ندیدن آن و معمولی و ساده گرفتن آن داشته و دارند.
در حالی که بسیاری رسانه های ارزشی به صورت گسترده به پوشش این اجتماع منحصر به فرد پرداختند، این رویداد در میان رسانه های مدعی اصلاح طلبی آنچنان رنگی نداشت و اهمیتش آنقدر ها نبود که به شکل گسترده به پوشش آن بپردازند. جستجو در میان انبوه عناوین خبری و موضوعات پرداخته شده به آنها در این رسانه ها کمتر نشانی از این رویداد منحصر به فرد دارد.
پوشش خبری کم و در حد یک همایش معمولی در قسمت های فرعی این رسانه ها نهایت توجه آنها به این مساله است.
برای مثال خبرگزاری ایلنا که داعیه قشر مستضعف و کارگر را دارد- قشری که بیشتر این شهدا فرزندان آنانند- یکی از عناوین اصلی خود را به پرداختن به "جای جلیل شهناز، عشق آفرین صدای شجریان خالی است" اختصاص داده است و عشق آفرینی و عشق بازی مردم با فرزندان خود را نادیده گرفته و فقط در قسمتهای فرعی خروجی خود به آن پرداخته و نهایتا به گلایه از مردم به خاطر حرف و حدیثهایشان درباب نگرانیشان از مسایل جاری کشور واکنش نشان داده و آن را سوء استفاده جریانهای سیاسی خاص از بدرقه شهدا و مصادره شهدا توسط یک جریان خاص دانسته است.
این روند در مابقی اینچنین رسانه هایی نیز به چشم میخورد، خبرنگاران و عکاسان این رسانه ها در مراسم حضور داشته اند ولی دستاوردشان آنچنان اهمیتی نداشته که عناوین اصلی را اشغال کند و فقط حاشیه نگاری هایشان به کام گردانندگان این رسانه ها خوش آمده و به آن پرداخته اند.
خبر آنلاین و خبرگزاری ایرنا یادداشت پرویز اسماعیلی-معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رییس جمهور- در مذمت مصادره شهدا را منتشر کرده، یادداشتی که فقط به استناد قرار گرفتن دوربین روی یک پلاکارد اعتراضی به محمد جواد ظریف، و در اصل به خاطر آزردگی خاطر از تذکرات تند و تیز مردم به دولت کل ماجرا را به بهره برداری سیاسی از شهدا ختم میکند.
این در حالی است که ایسنا این یادداشت را جزء تیترهای اصلی و تاپ سایت خود قرار داده است. جالب اینجاست که اکثر این رسانه ها خبرنگار و عکاس در این مراسم داشته اند و اگر در حقیقت اینچنین بوده باشد قطعا از دید دوربین های آنها دور نمی مانده است و نیازی به پرداختن به یک یادداشت که تمام مستنداتش هم یک تصویر تلویزیونی است وجود نمی داشت. در اصل بهره برداری سیاسی کاریست که این رسانه ها انجام می دهند و آدرس غلطشان نیز آنجاست که اصولا مردم را ساکت و بدون نظر میپسندند و می دانند و لذا هر جا همین مردم صدایی به اعتراض و یا حتی تذکر و نقد بلند کنند لاجرم بهره برداری سیاسی یک جناح خاص خواهد بود.
ارسال نظر