مروری بر فرمایشات مقام معظم رهبری در ایام گرامیداشت شهدای هفتم تیر
کف و سوت غرب برای مافیای منافقین در حذف «بهشتی»ها و «شهریاری»ها+تصاویر
در این گزارش به بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در ایام گرامیداشت شهدای هفتم تیر میپردازیم و گوشهای از استقبال گرم مدعیان حقوق بشر از فرقۀ تروریستی "رجوی" را بررسی میکنیم.
به گزارش گلستان 24، حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) روز شنبه ۶ تیرماه ۱۳۹۴ به مناسبت گرامیداشت شهدای هفتم تیر در جمع خانوادههای شهدای هفتم تیر بیاناتی ایراد فرمودند. در بخشی از این صحبتها آمده است:
"افشاشدن چهره واقعی قدرتهای استکباریِ مدعی حقوق بشر از جمله برکات خون شهدای هفتم تیر بود. همان کسانی که مرتکب جنایت هفتم تیر شدند، اکنون آزادانه در اروپا و آمریکا فعالیت و با مسئولان این کشورها دیدار میکنند و حتی برای آنها جلسات سخنرانی با موضوع حقوق بشر گذاشته میشود."
آغوش بازِ غرب به روی مافیای رجوی
گروهک منافقین با نام جعلی (مجاهدین خلق ) از سال ۱۹۹۷ در لیست سازمانهای تروریستی قرار داشت، اما علیرغم کشتار غیرنظامیان (اعم از سوءقصدهای کور نسبت به شخصیتهای خاص و یا بمباران و قتلعام هزاران شهروندان بیگناه) طی این سالها، نام این فرقۀ ترور با لابیهای صورت گرفته در انگلیس، از لیست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا خط خورد!!
از همان دوران تاکنون، مقامات اروپایی و آمریکایی برچسب سیاهِ حمایت از این فرقه را روی پیشانی خود نگه داشتهاند و مرتباً با سرکردگان این فرقۀ تروریستی، آزادانه و فعالانه جلسات ملاقات ترتیب میدهند.
مسعود رجوی به عنوان رأس در جمع تروریستهای منافقین و مؤسس این فرقه، کم کم بعد از حملۀ آمریکا به عراق از انظار عمومی ناپدید شد؛ به این معنی که هیچ صدا، تصویر یا ویدئوی جدیدی از آن زمان تاکنون از وی در رسانهها منتشر نشده و همین امر شاعبۀ به درک واصل شدن او را تقویت کرده است. مسعود رجوی اگر هنوز نمرده باشد، ۶۳ سال سن دارد و به جای او، مریم رجوی دیگر سرکردۀ منافقین، در جلسات و گردهماییها شرکت میکند.
رجوی ۲۲ مارس ۲۰۱۰ به مناسبت نوروز در گردهماییِ مُشتی عناصر فراری و ضدّانقلاب در برلین پایتخت آلمان حاضر شد. علاوه بر این، هر ساله گردهماییهای روتین این فرقه با پشتیبانی مالی اروپا در پاریس پایتخت فرانسه برگزار میشود.
این آغوش باز اروپا برای تروریستهایی که دستشان به خون هزاران بیگناه آلوده است و حتی حذف آنها از لیست سازمانهای ترور دنیا توانست به تعبیر رهبر معظم انقلاب چهره واقعی قدرتهای مدعی حقوق بشر را به خوبی افشا کند.
از میان کشورهای غربی، فرانسه در حمایت از گروهک منافقین همواره پیشتاز بوده و گوی سبقت را از همپیمانان خود به طور مثال آلمان، اتریش و ایتالیا ربوده است. مقرّ اروپایی این فرقۀ خطرناک، یعنی شهر "اوور سوراواز" در فرانسه واقع شده است.
گفته میشود سران اصلی این مافیای خونخوار در مرکز همین شهر سکونت دارند و فرمان خودکشی، خودسوزی، اعتصاب غذا، فرمان قتل مخالفان و اعضای جداشده، و بالاخره فرمان عملیاتهای تروریستی از این نقطۀ شوم در فرانسه صادر میشود.
همۀ دولتها و ارگانهای بینالمللی و حقوق بشری میدانند که قوانین یک اردوگاه، چه آوارهها و چه پناهجویان از طرف دولت میزبان تدوین و ابلاغ میشود، بنابراین دولتهای اروپایی به خوبی مستحضرند که این ارگانها و سیاستمداران دولت فرانسهاند که بستری مناسب برای فعالیتهای فرقۀ مافیایی رجوی فراهم میکنند.
ترورهای کورِ رجویها، نه از نظر زمانی به هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ محدود شد و نه از نظر هدف قرار دادنِ شخصیتها به شهید بهشتی و یارانشان ختم شد.
"موساد"؛ پای ثابت ترور
در سالهای بعد از حادثۀ تروریستی هفتم تیر، منافقین کوردل مسئولیت مستقیم کشتار و ناامنیها در شهرستانهای مهاباد، سیستان و بلوچستان، زاهدان و... را به عهده میگرفت.
در سالهای اخیر ترور دانشمندان هستهای کشورمان هم نشانۀ همکاری ها و تیر خصم همین تروریستها اینبار به سرکردگی اسراییل بودهاند. خبرگزاری آمریکایی NBC فوریه ۲۰۱۲ به نقل از یکی از فرماندهان ارتش آمریکا، به دست داشتن سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هستهای کشورمان اذعان کرد و نوشت:
"مأموران موساد، اعضای سازمان تروریستی (مجاهدین! ) (People’s Mujahedin of Iran) را برای ترور افراد مشخصی آموزش میدهند و واشنگتن به طور کامل در جریان عملیاتهای محرمانه قرار دارد."
رسانههای غربی حتی هیچ ابایی از افشای حمایتهای لجستیکی اسرائیل از منافقین ندارند.
خبرگزاری آلمانی اشپیگل سال ۲۰۱۱ به نقل از منابع آگاه فاش کرد، موتورسوارانی که به نوع کاملاً آشنا و شناختهشدهای از ترور، با چسباندن بمب مغناطیسی به اتومبیل افراد موردنظر (انفجار خودرو در لحظاتی پس از عبور موتورسوار) آنان را کشتهاند، همگی توسط نیروهای موساد تعلیم دیدهاند:
۲۰۱۰: شهید مسعود علی محمدی و شهید مجید شهریاری
۲۰۱۲: شهید مصطفی احمدی روشن
(درست همین روش پلیدانۀ ترور در مورد دکتر فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی کشورمان پیاده شده که خوشبختانه ناکام ماند)
تروریست بد یا تروریست خوب؟
یک بام و دو هوای غرب در برخورد با دولتها و جابجا کردن دائم آنها بین "دوست" و "دشمن" بر کسی پوشیده نیست و مثالهای متعدد و متنوعی هست که بر این سیاست صحه میگذارند:
ایالات متحده آمریکا تا روزی که میتوانست به نحوی با خیمهشب بازیِ "حسنی مبارک" در مصر یا "معمر قذافی" در لیبی منافع خود را تأمین کند، آنان را دوستان خود در منطقه میخواند، اما پس از آنکه همین دوستان برای منافعش ناکارآمد شدند، ورق برگشت و کاخ سفید آنان را "دیکتاتور" نامید.
یکی دیگر از مصادیقِ بارز این استراتژیِ اول "دوست" و بعد "دشمن" حکومت صدام در عراق بود:
همان "صدام"ی که بدون وعده و پشتیبانی تامّ غربیها در زمان جنگ تحمیلی، لحظهای به خود جسارت تعدّی به ایرانِ نوپای اسلامی را نمیداد، به یاری کمکهای مالی و نظامیِ نزدیک به ۳۰ کشور صنعتی بزرگ (مانند آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان،...) هشت سال تجاوزش علیه کشورمان را ادامه داد.
اما بعد از حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ صدام دیگر یک مهرۀ سوخته بیشتر نبود و به کار سیاستهای منطقهای آمریکا نمیآمد؛ لذا واشنگتن در سال ۲۰۰۳ به جرم ارتباط با "القاعده" و گسترش سلاحهای کشتارجمعی به این کشور لشکرکشی و وی را اعدام کرد.
در این میان منافقین، روابط مستحکمی با صدام داشتند و این همکاری در عملیات مرصاد که در پایان جنگ تحمیلی هشت ساله (۱۳۶۷) علیه کشورمان متشرکاً با رژیم بعث انجام شد، به اوج خود رسید.
بعد از حملۀ آمریکا به عراق و خروج نسبی نیروهای آمریکایی از این کشور دولت واشنگتن براساس قوانین نانوشته، موظف شد که یا قول حمایت بیچون و چرا از کمپ اشرف (پایگاه اصلی منافقین در ۵۰ کیلومتری شمال بغداد) را به منافقین بدهد و یا آنها را به شرط حفظ امنیتشان کشور دیگری منتقل کند.
رجوی از همان سال، مرکزیت استراتژیک خود را در پایگاههای عراق تقویت کرد تا همجواری با خاک ایران به نفوذ جاسوسها و به تبع آن، اقدامات تروریستیشان کمک کند.
به نظر میرسد دشمنان جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب، از همان سالهای ابتدایی کوشیدند تا با از میان برداشتن مهرههای کلیدی، زیرساختهای ملّی را ابتدا سست و سپس ویران سازند. این هدف گرفتنِ مهرههای کلیدی، گاهی درون زیرساختهای سیاسی است، مانند حادثه هفتم تیر و ش
هادت مظلومانۀ یاران گرانقدر و ارزشمند انقلاب، شهید آیتالله دکتر بهشتی؛ و گاهی درون زیرساختهای علمی است، مانند ترور دانشمندان و نخبگان هستهای.
غافل از اینکه به برکت خون ۱۷ هزار شهید ترور، نه تنها با حذف "بهشتی"ها و "شهریاری"ها نمیتوان مسیر پیشرفت و اقتدار کشور را مسدود کرد، بلکه برعکس، این ترورها به مثابۀ آیینههای شفافی هستند، رو به روی ادعای باطلِ کشورهایی که امروز در جهان از مبارزه با تروریسم سخن میگویند. / رجانیوز
ارسال نظر