بررسی محتوایی روزنامه های سه شنبه:
کاروان طلاق توافقی در خیابان های تهران/ روایتی تکان دهنده برای دهه شصتی ها/ جای خالی هفته حقوقبشر آمریکایی!
در گرماگرم مذاکرات هسته ای در وین، اخبار به صورت لحظه ای روی خروجی ها قرار می گیرد، روزنامه های صبح سه شنبه نیز از این قافله عقب نمانده اند و صفحه نخست این روزنامه ها به این موضوع اختصاص یافته است.
به گزارش گلستان 24، روزنامه های صبح کشور، تیر نخست خود را به مذاکرات هسته ای میان ایران و 1+5 اختصاص داده اند و این امر ناشی از ساعت های پایانی ضرب العجل توافق هسته ای تا 10 تیر است. بدهی های مالی یونان سایه تهدید را بار دیگر بر سر اتحادیه اروپا گستراند و اقتصاد ورشکسته یونان، در روزنامه های ایران نیز خیرساز شده است.
مزایده هزار میلیارد تومانی/ کاروان طلاق توافقی در خیابانهای پایتخت
روزنامه اصلاح طلب قانون، در گزارشی خبر مزایده ساختمان های کمیته امداد در شمال شهر تهران را در تیتر اصلی خود جای داده است. "مزایده 1000 میلیارد تومانی" عنوان این گزارش خبری است. براساس این گزارش قرار است ساختمان کمیته در سوهانک به فروش برسد و مبلغ آن نیز به مستمری بگیران این سازمان اختصاص یابد: خبر انتقال دفاتر کمیته امداد از شمال تهران به نقاط جنوبی شهردر ابتدا تنها وعدهها و شنیدههایی بود که در روز تودیع رئیس جدید کمیته امداد رسانهای شد. سید پرویز فتاح، رئیس جدید کمیته امداد امام خمینی(ره) در روز معارفه خود از صرفهجویی در هزینههای مازاد سخن گفته بود و از پیشنهاد فروش املاک و زمین بزرگ سوهانک به هیات امنای کمیته امداد خبر داد.کمی بعد خبر رسید که اعضای هیات امنا از وی خواسته اند تا جوانب امر را دقیق بررسی کند و پس از آن تصمیم گیری شود.سرانجام در روزهای اخیر خبرقطعی فروش این املاک منتشر شد. ساختمانی با 1200 کارمند که شامل بخش هایی چون ساختمان اداری، نمازخانه، ساختمانهای دانشگاه، مجتمع اقتصادی و باشگاه می شود.این زمین 100 هزار متری که به همراه ساختمان اصلی آن از سوی برخی به عنوان کاخ کمیته امداد لقب داده شده است، زمینه انتقاد نسبت به این نهاد که با منظور کمک به محرومان تاسیس شد رافراهم کرده بود. سوهانک دهکده و همچنین محلهای است در شمال شرقی تهران که از جنوب به جاده مینیسیتی- لشکرک و از شمال به دامنه جنوبی البرز و از سوی غرب به گردنه قوچک منتهی میشود. دهکده سوهانک 1800 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: گفته می شود 6 میلیون نفر تحت پوشش این کمیته قرار دارند که مستمری این افراد ماهانه بین 50 تا 100هزار تومان است. دریافتی اندک این افراد نشان می دهد که کمیته امداد وظیفه سنگینی در پوشش هزینه خانوار نیازمند دارد.مسئولان سابق کمیته امداد هر بار در رابطه با انتقادات مربوط به این زمین و ساختمان های آن گفته اند که زمین 10 هکتاری در سوهانک اهدایی است و تنهاهزینه ساخت آن از سوی این نهاد پرداخت شده است اماهیچگاه آتش انتقاد از این موضوع خاموش نشد تا اینکه فتاح بار دیگر موضوع این زمین قیمتی را پیش کشید.رئیس جدید کمیته امداد اعلام کرده قیمت کارشناسی هنوز استخراج نشده اما به دلیل قیمت بالای این زمین هر مجموعهای توان خرید آن را ندارد به همین دلیل با برخی مجموعه های دولتی و خصوصی در این زمینه مذاکره شده است.این زمین که پس از انقلاب مصادره شده و به کمیته امداد اهدا شده حالا به عنوان یک سرمایه بزرگ برای این نهاد قرار است اندوخته مالی جدیدی به کمیته تزریق کند.هر چند تا کنون برای قیمت این زمین برآوردی انجام نشده است اما در تماس با مشاورین املاک منطقه سوهانک تنها و تنها برای هر متر مربع زمین بدون ساختمان قیمتی بین 6 تا 8 میلیون تومان برآورد شده است که با احتساب ساختمان این رقم می تواند به 3 تا 5 برابر آن تبدیل شود. با رقم های اعلام شده دیگر عجیب نخواهد بود اگر موضوع ساختمان سوهانک به یکی از اصلی ترین بحثها تبدیل شود.
"کاروان طلاق توافقی در خیابانهای پایتخت"، عنوان گزارش اجتماعی قانون از افزایش آمار طلاق توافقی در تهران است: همین تازگیها بود که ثبتاحوال کشور اعلام کرد در هر ساعت 19 طلاق اتفاق میافتد. در جای دیگری اعلام کردهاند به ازای هر ازدواج، یک طلاق در کشور ثبت میشود. اما صحبت کردن از طلاق و اینکه چرا اینقدر در این سالهای اخیر میزان طلاق زیاد شده است، حرف جدیدی نیست. خیلیها دربارهاش صحبت میکنند و نهادهای زیادی درگیر رفع این مسئله هستند. اما انگار گره طلاق کورتر از آن است که بشود حتی با دندان آن را باز کرد. دوباره آمار تازهتری از طلاق منتشر شده. اینکه فقط در تهران بیش از 27 هزار مورد طلاق توافقی رخ میدهد که بیشترین آمار طلاق را به خود اختصاص داده. بعد از طلاق عاطفی، حالا طلاق توافقی است که در دادگاهها جولان میدهد. این آمار گرچه مسئولان مربوطه را نمیگزد اما زنگ خطری است برای خود مردم که به فکر خودشان باشند!طلاقهای توافقی زیر پوست شهرها ریشه میدوانند و هیچ مرجعی در این باره پاسخگو نیست. نه تنها پای پیشگیری میلنگد، بلکه حتی آمار دقیقی نیز از تعداد این طلاقها در دست نیست تا بتوان برای بررسی عوامل و ارائه راهکار دربارهاش اقدام کرد. آخرین بار در سال 85، معاون وقت قوه قضاییه اعلام کرد که 82 درصد طلاقها را طلاقهای توافقی تشکیل میدهند. در پایتخت از هر چهار ازدواج یکی به طلاق میانجامد و در سایر شهرهای کشور، به طور میانگین از هر دو ازدواج یکی در بن بست طلاق گیر میافتد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: اما در این میان هیچکس از زوجهایی که برای طلاق توافقی آمدهاند، نمیپرسد چرا؟ و در هیچ سندی، دلیل اصلی نارضایتی این زوجها ثبت نمیشود. آنها بیسر و صدا طلاق میگیرند بیآنکه از سوی دادگاه به مشاوری ارجاع شوند. همین که تصور کنی 82 درصد از 140 هزار طلاق ثبت شده به صورت توافقی بوده، گردابی را میبینی که زوجهای ایرانی در آن دست و پا میزنند. نتیجه این است که هر روز صبح، صدها زوج جوان قید زندگی مشترکشان را می زنند و بی آنکه خود را درگیر موافقت خانوادهها کنند، با مراجعه به دادگاه خانواده دادخواست طلاق توافقی می دهند. با این همه مسئولان هنوز درگیر کشمکشهای مدیریتی هستند. طی ماههای نخست امسال دو رقم متفاوت برای نرخ رشد طلاق در کشور اعلام شد. دکتر احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و معاون قوه قضاییه ضمن متولی خواندن این سازمان در زمینه ارائه آمار ازدواج و طلاق، طلاقهای صورت گرفته در سال گذشته را 139963 مورد اعلام کرد که رشدی حدود 7 درصد را نسبت به سال 89 داشته است. اما علیاکبر محزون، مدیرکل آمار وجمعیت ثبت احوال کشور آمار طلاق ثبتشده را 142 هزار و 841 مورد اعلام کرد و رشد طلاق را 1/4 درصد دانست اما این آمارها مربوط به دو سال گذشته است.
"ساز ناکوک دو وزیر در کنسرتها"، عنوان گزارشی از قانون درباره اختلاف نظر وزارت کشور و وزارت فرهنگ درباره لغو کنسرت های موسیقی در کشور است که رحمانی فضلی عنوان داشته که لغو کنسرت ها درصد بسیار اندکی را به خود اختصاص داده و در مجموع بیشتر کنسرت ها برگزار می شوند: اظهار نظر وزیر کشور درباره لغو کنسرتها که طی روزهای اخیر در رسانه ها منتشر شده،جای بحث و اظهارنظرهای بسیاری را برای اهالی رسانه و فعالان عرصه موسیقی باز کرده است.جالب آنکه این اظهار نظر جناب وزیر کشور بیش از پیش خوراک رسانهها یی قرار گرفته که برخی از آنها خود طلایه دار مخالفت با موسیقی و برگزاری کنسرت هستند و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به این هنر والا دریغ نکرده اند.از این منظر واکاوی و تحلیل این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. چراکه کاهش اعتماد عمومی هنرمندان به دولت و نارضایتی مردمی که با شوق فراوان به سیاستهای دولتی در قبال کنسرتها چشمدوختهاند، مهمترین آسیبی است که به بدنه اجتماعی و فرهنگی کشور وارد میشود. در این گزارش تلاش داریم تا وزیر محترم کشور و همفکران شان را به نکات مغفول مانده در این قضیه آشنا کنیم.هر چند ایشان پیشتر نیز نشان داده اند که به «گریز زدن میان مه » علاقهمندند و در آخر همه تقصیرات را گردن رسانه ها می اندازند.
در ادامه این گزارش انتقادی می خوانیم: عبدالرضا رحمانی فضلی درصفحه اینستاگرامش نوشت«:امروز در نشست مشترک وزارت کشور با احزاب سیاسی به تشریح سیاستهای انتخاباتی دولت پرداختم که برای پرهیز از برداشتهای سلیقه ای و جناحی احتمالی کلید واژههایی را با مردم نجیب و فهیم در میان میگذارم».وزیر کشور در همین صفحه در مورد نقش رسانه ها در صیانت از اعتماد شهروندان نیز مطلبی نوشته که به این شرح است«:انتشار اخبار اغراق آمیز درباره لغو کنسرت ها در کشور از مصادیق بد اخلاقی اجتماعی است. حجم خبرها به گونهای است که حکایت از لغو50 درصدی کنسرتها دارد این درحالیاست که بر اساس آمار سه ماهه اول امسال از 312 کنسرت دارای مجوز تنها 9 کنسرت برگزار نشده که 3 مورد آن از طرف برگزار کنندگان و یک مورد به دلیل اشکال محتوایی از سوی وزارت ارشاد لغو شده است. امید است همگی با تن دادن به قواعد شهروندی شاهد لغو هیچ کنسرتی نباشیم.»همان طور که می بینید جناب وزیر کشور در این اعلام نظر کمتر توجهی به چرایی،چیستی و چگونگی لغو کنسرتها داشته و پای خود را در مقام مسئول پس کشیده است.حال آن که وزارت ارشاد در این مدت با برنامه ریزی مناسب ، مجوز های بسیاری را برای اجرای کنسرت در کشور ارائه کرده است .
دروازه فروپاشی یورو/ چرا توافق خوب ممکن نیست؟/ دکل رستم روی میز بیژن
روزنامه وطن امروز، در گزارشی تحت عنوان "دروازه فروپاشی یورو"، به موضوع بدهی های میلیاردی یونان به تروئیکای اروپایی اشاره کرده که این کشور قادر به بازدپرداخت وام های خود نیست و این امر منجر به تعطیلی بانک ها و قرار گرفتن اقتصاد یونان در آستانه فروپاشی شده است: مردم یونان صبح دیروز دوشنبه متوجه شدند حسابهای بانکی آنها مسدود شده و بانکها برای یک هفته تعطیل خواهند بود. این تحولات پس از نشست سرنوشتساز روز شنبه وزرای دارایی حوزه یورو در بروکسل انجام شد. دولت یونان یکشنبه شب متوجه شد هیچ چاره دیگری جز تعطیل کردن بانکها ندارد. تصمیم آتن یک روز پس از آن انجام شد که بانک مرکزی اروپا نقدینگی یونان را بلوکه کرد. این نقدینگی به دولت یونان اجازه داده است تا 6 ماه با استفاده از سپردهها گذران امور کند. بازار بورس آتن هم تعطیل خواهد بود. هفته گذشته پس از آنکه الکسیس سیپراس، نخستوزیر یونان به این درک رسید که نمیتواند پیشنهاد رهبران اروپایی و وامدهندگان را مبنی بر اعمال ریاضت اقتصادی بیشتر، بپذیرد درخواست برگزاری رفراندوم در پنجم ژوئیه را مطرح کرد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: پس از آن تصمیم روز شنبه وزرای دارایی حوزه یورو رسماً به وام 5ساله صندوق بینالمللی پول، بانک مرکزی اروپا و کمیسیون اروپا خاتمه داد. سیپراس در سخنرانی تلویزیونی خود بستانکاران خارجی را مقصر دانست. با این حال وی نگفت که بانکها تا چه زمانی بسته خواهند بود یا اینکه در زمان فعالیتهای مجدد آنها اشخاص یا شرکتها چقدر میتوانند پول برداشت کنند. حکم سیپراس با عنوان «تعطیلی بانکها» به امضای نخستوزیر و پروکوپسین پاولوولوس، رئیسجمهوری یونان رسیده است. براساس این حکم فعالیتهای بانکها تا پس از پنجم ژوئیه متوقف میشود و مردم تنها میتوانند از عابر بانکها 60 یورو پول بگیرند. دولت آتن باید تا روز سهشنبه (30 ژوئن) مبلغ 6/1 میلیارد یورو به صندوق بینالمللی پول بازپرداخت کند. اینگونه به نظر میرسد آنها برخلاف وعدههای پیشین قادر به بازپرداخت وام خود نیستند و لذا یک قدم به حضور در پرداخت بدهی و خروج از اتحادیه اروپایی نزدیک میشوند. امروز سهشنبه مهلت بازپرداخت وام 2میلیاردی یونان سر میرسد و وزرای دارایی حوزه یورو هم درخواست دولت آتن برای تمدید این مهلت را رد کرده بودند. در چنین شرایطی و پس از ناکامی مذاکرات روز جمعه بروکسل میان آلکسیس تسیپراس، نخستوزیر یونان و مقامات عالی اتحادیه اروپا از جمله مرکل و اولاند بر سر اعطای بسته نجات اقتصادی به یونان، اگر تعطیلی بانکها و اهرم کنترل مالی انجام نمیگرفت، آتن به فروپاشی کامل اقتصادی دچار میشد.
رضا شکیبی در یادداشت روز وطن با عنوان "چرا توافق خوب ممکن نیست؟"، به موضوع عدم دستیابی به توافق خوب در مذاکرات هسته ای پرداخته است: هرچه به ساعات پایانی ضربالاجل مذاکرات نزدیکتر میشویم افق رسیدن به توافق کمرنگتر میشود و حصول یک «توافق خوب» دستنیافتنیتر و باز هم احتمال تمدید مذاکرات محتملترین گزینه به نظر میرسد. پرسش درباره چرایی رسیدن به چنین نقطهای در مذاکرات مهمترین سوال این روزهای محافل سیاسی است. چرا در حالی که همه میدانیم آمریکاییها به این توافق در 2 سطح جهانی و داخلی نیازمندند و طرف ایرانی نرمش کافی را برای رسیدن به توافق در چندین مرحله از خود نشان داده، شاهد مانعتراشیهای عجیب و غریب هستیم؟ آمریکاییها بارها اعلام کردهاند که در این مذاکرات به دنبال یک توافق خوبند اما این توافق خوب از منظر آنها ویژگیهایی دارد که به طور طبیعی کار مذاکرات را با گره کور مواجه کرده است. دسترسیهای نظامی، عقبگرد و انجماد «طولانی مدت» برنامه هستهای، محدودیت در تحقیق و توسعه، و در نهایت عدم «لغو» تحریمها و برگشتپذیر کردن آنها مسائلی است که هر عقل سلیمی را به این نتیجه میرساند که دیپلماسی برد ـ برد هرچند بارها از زبان دولتمردان ما تکرار شد اما جایگاهی در سیاست آمریکاییها در این مذاکرات ندارد.
در پایان این یادداشت می خوانیم: هرچند جمعبندیها نشان میدهد در صورت عدم توافق، افکار عمومی جهان، ایران را مقصر نخواهد دانست و شاید بتوان این را یکی از دستاوردهای این مذاکرات دانست که در آینده میتواند مبنای فروپاشی ساز و کارهای اعمال تحریمها شود اما این جمعبندی جهانی بیش از آنکه حاصل تلاش هدفمند و جهتدهی شده ما باشد، حاصل نرمشهای مکرر ایران در مذاکرات است. قطعاً هرچه امروز دولت و تیم مذاکرهکننده در جهت خنثیسازی پروژه موازی آمریکاییها (مقصر جلوه دادن ایران در عدم توافق) حرکت کند، در آینده میوه آن را در تمرد کشورها از اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران خواهد چید. وضعیت امروز آمریکا در جهان یک وضعیت بشدت شکننده است و روند نافرمانی از آمریکا به وضوح حتی در میان متحدانش نیز دیده میشود؛ این وضعیت یک فرصت برای سیاست خارجی ایران خواهد بود. آمریکا امروز پس از عدم توانایی تمامکنندگی در مسائل مختلف جهانی و عقبماندگی در منطقه به راهبرد ایجاد هرج و مرج جهانی روی آورده است که نمونه آن پدیده داعش در خاورمیانه و ویکیلیکس در حوزه اطلاعات است. ابرقدرتی که برای حفظ هژمونی خود، به چنین رویکردی برسد، پایههای سلطهاش در حال ویرانی است. «فروپاشی» هیچگاه از «در» وارد نشده است؛ در طول تاریخ سقوط امپراتوریها غالباً ناباورانه بوده است.
"دکل رستم روی میز بیژن"، عنوان گزارش وطن از دکل نفتی گم شده ایران است که رستم قاسمی وزیر سابق نفت در اظهارنظری گفته که این دکل ربطی به وزارت نفت نداشته است: بیژن زنگنه باز هم جنجالساز شد! مهره نفتی دولت ژنرالها این بار ادعایی مطرح کرد به بزرگی و گرانقیمتی یک دکل نفتی! او در اظهارنظری جنجالساز مدعی شد یک دکل نفتی در دولت سابق مفقود شده است! تا با این ادعا یک موج تبلیغاتی علیه مدیران سابق نفتی ایجاد کند! با این حال اما روز گذشته وزیر سابق نفت و مدیرعامل سابق تاسیسات دریایی ضمن ابراز تعجب از این اظهارات وزیر نفت، ادعای او را نه تنها تکذیب کردند بلکه مورد تمسخر قرار داده و توضیح دادند که اساسا دکلی وارد کشور نشده که اکنون غیب شده باشد. آنها توضیح دادند ماجرا مربوط به یک قرارداد خرید دکل است که در همان مراحل ابتدایی خرید، به دلیل نبود منابع مالی انجام نشده است. به گزارش «وطن امروز»، ادعای دروغ گم شدن دکل نفتی اولینبار در مجلس شورای اسلامی مطرح شد. نادر قاضیپور، نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی خبر داد علی لاریجانی، رئیس مجلس طی دستوری به رئیس کمیسیون انرژی، خواستار رسیدگی به موضوع مفقود شدن یک دکل نفتی ۷۸ میلیون دلاری شده است! پس از طرح موضوع، این بار زنگنه خود به میدان آمد و موضوع را تایید کرد و گفت دکل نفتی گم شده است.
در ادامه این گزارش آمده است: وزیر نفت در یکی از برنامههای خبری خود در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه آیا خبر مفقود شدن یک دکل نفتی ایرانی در زمان فعالیت دولت گذشته صحت دارد؟ گفت: موضوع مفقود شدن دکل نفتی متعلق به ایران واقعیت دارد و با پیگیری و شکایت ما پروندهای در این باره تشکیل شده است. اگرچه اصل این ادعا یعنی «گم شدن یک دکل نفتی» در حالت طبیعی و در عالم واقع، امری بعید به نظر میرسید اما رسانههای حامی دولت و نیز شبکههای ضد انقلاب تا توانستند با استناد به این اظهارات، تلاش کردند این «ادعای بزرگ» را بزرگتر کنند. همین موضوع وزیر سابق نفت و مدیرعامل سابق تاسیسات دریایی را بر آن داشت تا با حالت تمسخر به ادعای زنگنه واکنش نشان دهند.پس از توضیحات رستم قاسمی، مدیرعامل سابق تأسیسات دریایی نیز درباره اختلاف پیش آمده در خرید دکل نفتی توضیح داد و البته تصریح کرد بهرغم تلاش برای تشکیل کمیته فنی و حقوقی برای حل کردن این اختلاف، دولت تاکنون این جلسه را تشکیل نداده است. علی طاهریمطلق که قرارداد خرید این دکل در زمان مدیریت وی امضا شده بود، درباره دلیل خریداری این دکل گفت: با توجه به شرایط تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان و حتی شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی، شرکتهای حفاری و صاحبان دکلهای دریایی خارجی تهدید به خروج از آبهای ایران میکردند به همین دلیل تأمین دکلهای مالکیتی برای حفاری میدانهای نفتی و گازی بویژه میدان مشترک پارس جنوبی جزو ضروریات کشور بود. شاید هیچ کاری به اندازه تامین دکل در آن زمان ضرورت نداشت، زیرا اگر پالایشگاهها ساخته و همه چیز آماده شود ولی حفاری چاهها انجام نگیرد نتیجهای به دست نخواهد آمد. در این شرایط شرکت تأسیسات دریایی اقدام به خرید یک دستگاه دکل حفاری به نام «فورچونا» از شرکت جیاسپی رومانی کرد تا دکل یادشده پس از بازسازی کامل با همه متعلقات، تجهیزات و مطابق استانداردهای عملیات حفاری به ایران حمل شود. قرارداد خرید دکل پس از کارشناسی مفصل و تهیه گزارش فنی و طی مراحل قانونی در شرکت منعقد شد.
روایت تکاندهنده از زندگی امروز دهه شصتیها/ ایران و ١+٥ در دوئل پایانی/ هفتصد اصلاحطلب در میهمانی عارف
روزنامه اصلاح طلب اعتماد با تیتر "روایت تکاندهنده از زندگی امروز دهه شصتیها"، به تهیه گزارشی از اظهارات دکتر مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور پرداخته است. بدون تردید آنچه مدنظر این روزنامه اصلاح طلب در پرداختن به اظهارات نیلی است، نقد سیاست های اقتصادی دولت نهم و دهم است تا نشان دهد آنچه باعث بدبختی دهه شصتی ها شده است، مربوط به دولت سابق است اما همانگونه که خود تئوریسین های اقتصادی و اجتماعی نیز از آن آگاهند، اقدامات یک دولت تنها بخشی از پازل تغییرات نسلی است و مجموعه ای از سیاست ها و راهبردها از اوان تولد یک نسل تا زمان جوانی آن می تواند به رفاه و آسایش این نسل یا ایجاد معظلات اقتصادی و اجتماعی برای آنها شود. برنامه ریزی برای بهبود کیفیت زندگی یک نسل مربوط به سیاست های دولت ها می باشد هر چند ممکن است گناه یک دولت نسبت به دیگری بیشتر یا کمتر باشد: سخنان مشاور اقتصادی رییسجمهور درباره عملکرد اقتصادی دولت نهم و دهم بیشباهت به مرثیهای برای متولدین دهه شصت نیست. مسعود نیلی که به مناسبت دومین سالروز انتخاب دولت تدبیر و امید سخن میگفت، وقتی خواست عملکرد اقتصادی دولت سابق را به تصویر بکشد پای متولدین دهه ٦٠را وسط کشید تا نشان دهد فرصت سوزیها بیش از همه سرنوشت کدام نسل ایران را تغییر داد. او با طرح این سوال که متولدین دهه ٦٠ به کجا رفتند؟ به درآمد ارزی ٩٥٠ میلیارد دلاری دولت نهم و دهم اشاره کرد و گفت: با این درآمد میشد برای اینهایی که دهه ٦٠ متولد شده بودند زندگی بهتری ساخت اما از میان آنها یک عده مایوسشدگان بودند که اصلا وارد بازار کار نشده و افسرده شدند و نابسامانی اجتماعی مثل اعتیاد به دنبالشان آمد و یک تعداد کثیری با توسعه آموزش عالی دانشجو شدند. او ادامه داد: نتیجه این شد که تعداد دانشجو به نسبت ١٠٠ هزار نفر جمعیت کشور حتی از کشورهایی نظیر انگلستان و فرانسه البته به غیر از امریکا بیشتر است. وی با تاکید بر اینکه صرفا برای ضربهگیری بازار کار آموزش عالی را توسعه دادیم، تصریح کرد: هماکنون سه میلیون و ٥٠٠ هزار نفر بیکار در کشور وجود دارد اما همزمان واردکننده نیروی کار از کشور افغانستان هستیم چراکه جوان ما حاضر به انجام کاری نیست که کارگر افغانی انجام میدهد و میخواهد در دستگاههای دولتی وارد شود و این در حالی است که دولت به لحاظ محدودیت منابع مالی به صورت مستقیم امکان ایجاد شغل ندارد و تنها بخش خصوصی است که میتواند اشتغالزایی کند.
در ادامه این گزارش می خوانیم : نیلی بیان کرد: امروز با انبوهی از جوانان دهه ٦٠ به اضافه آنهایی که بعدا به جمعیت کشور اضافه شدند، مواجهیم که نگران تامین شغل برای آنها هستیم چراکه در غیر این صورت معضل اقتصادی میتواند به مساله اجتماعی و... تبدیل شود بنابراین اشتغال به عنوان نگرانی اصلی ما مطرح است. او به پنج میلیون دختر مجرد ازدواج نکرده اشاره کرد و ادامه داد: اگر بخواهیم به داستان پدیده ٥ میلیون دختر بازمانده از ازدواج را جامعتر نگاه کنیم باید به سالهای اول دهه ٦٠ بازگردیم که کشور با یک شوک بزرگ جمعیتی مواجه شد درست برعکس پدیدهای که هماکنون با آن مواجهیم. وی ادامه داد: از آن زمان شکل هرم سنی جمعیت کشور دارای برآمدگی بزرگی بود به طوری که ظرف پنج سال حدود هشت میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شد و این جمعیت در لایههای سنی به سمت سنین بالاتر حرکت میکرد که آن موقع پیشبینی میکردیم که این جمعیت کثیر در نیمه دوم دهه ٨٠ به سن کار، ازدواج و مسکن برسند. نیلی با بیان اینکه این مساله مورد توجه برنامهریزان کشور بود به طوری که برنامه سوم توسعه برای آماده کردن شرایط ایجاد شغل برای جوانان تدوین شد، تصریح کرد: برای تحقق این امر نخستین مساله منابع بود و اینکه چطور میتوان برای این جمعیت کثیر منابعی فراهم و شغل ایجاد کرد؟وی اضافه کرد: به یکباره در سالهای نیمه دوم دهه ٨٠ اقتصاد کشور همراه با اقتصاد دیگر صادرکنندگان نفت با موهبت مواجه و حجم عظیمی از درآمد حاصل از فروش نفت عاید کشور شد. نیلی خاطرنشان کرد: سال ١٣٧٧ حدود یک میلیون و ٨٠٠ هزار بشکه نفت با قیمت ١٠٤ دلار صادر میشد و کمترین رکود قیمت نفت در طول دوره بلندمدت تا قبل از دهه ٥٠ بود، اما در سال ١٣٨٤ به یکباره رکورد درآمد ٧٠ میلیارد دلاری ثبت شد و حجم عظیمی از درآمد حاصل از فروش نفت نصیب کشور شد و همین روند درآمدهای ارزی کشور تا سال ١٣٩٠ ادامه داشت که درآمد حاصل از فروش نفت به ١٥٣ میلیارد دلار رسید. او سپس چنین نتیجه گرفت که با درآمد دولت وقت میشد برای متولدین دهه ٦٠ زندگی، شغل و مسکن مهیا کرد و باید توجه داشت ما در این سالها هم به لحاظ جمعیت جوان کشور و هم به لحاظ منابع در دوره استثنایی به سر میبردیم و نمیتوان پیشبینی کرد که مجددا چه زمانی به این منابع دست خواهیم یافت که بتوان کار کرد. او گفت: ٢٠ میلیون و ٣٠٠ هزار نفر شاغل موجود در کشور در سال ١٣٨٤ در سال ١٣٩١ ثابت مانده و در واقع صفر خالص اشتغال کشور بود.
"ایران و ١+٥ در دوئل پایانی"، عنوان گزارش اعتماد از ساعت های پایانی مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های جهانی در وین است: سرانجام ٣٠ ژوئن از راه رسید؛ ضربالاجلی که از نوامبر ٢٠١٤ همگان انتظار آن را میکشیدند؛ تاریخی که با عبور امروز و آرام از کنار آن دیگر هیچ معنای خاصی در تقویم مذاکراتی ایران و ١+٥ نخواهد داشت. امروز محمدجواد ظریف از تهران به وین بازمیگردد؛ بازگشتی پس از ٢٤ ساعت و البته با حاشیهها و گمانهزنیهای خبری متفاوت. برخی پرواز ظریف به تهران را برای رایزنیهای داخلی میدانند و عدهای نزدیکتر به تیم مذاکرهکننده ترجیح میدهند آن را روالی عادی بخوانند. ظریف اینبار با علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی و حسین فریدون، مشاور ویژه رییسجمهور به وین بازمیگردد. روسای دستگاههای دیپلماسی ایران و ١+٥ قریب به دو سال است که در بازههای زمانی بسیار نزدیک به هم مذاکرات فشرده حقوقی، سیاسی و فنی را پیش میبرند؛ مذاکراتی که قرار بود امروز در وین نتیجه آن اعلام تفاهمی میان ایران و ٦ کشور مقابل آن در مذاکرات باشد و در سایه آن به ١٢ سال مذاکرات میان ایران و غرب با محوریت پرونده هستهای پایان داده شود. با این همه ٣٠ ژوئن یا ١٠ تیر از دست رفت اما مذاکرات در کوبرگ ادامه دارد.
در ادامه این گزارش آمده است: فضاسازیهای رسانهای آغاز شده است. به نظر میرسد برخی کشورهای حاضر در مذاکرات بخشهایی از درخواستهای خود را از طریق بازوهای رسانهای خود و خارج از اتاق مذاکرات دنبال میکنند. بلومبرگ در تازهترین گزارش خود که از سوی هیچ منبع موثق حاضر در مذاکرات هم تایید نشده است ادعا میکند که ایران موافقت کرده است تحریمها پس از تایید اجرای تعهدات تهران از سوی آژانس، برداشته شود. در این گزارش با اشاره به اظهارات فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که دیروز گفت مذاکرات پیشرفت داشته، آمده است: «دو دیپلمات از شش کشور مذاکرهکننده با ایران با تاکید بر این پیشرفت، گفتند که این کشور موافقت کرده است تا زمانی که بازرسان سازمان ملل اعمال محدودیتها (بر برنامه هستهای ایران) را تایید کنند، برای کاهش تحریمها منتظر بماند. قرار است جزییات نهایی در ارزیابی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ابعاد احتمالی نظامی فعالیتهای هستهای گذشته ایران، مشخص شود.» این پایگاه بر اساس همین ادعای مطرحشده از سوی دیپلماتهای بینام، نوشته است که با این حساب یکی از موانع که همان خواسته تهران برای لغو فوری تحریمها همزمان با امضای توافق بود، از میان برداشته شده است. در بخش دیگری هم از این گزارش در مورد تحریمها آمده است: «به گفته چند دیپلمات از دو هیات، تحریمها علیه ایران، از جمله محدودیتها بر بخش نفت و بانکداری، متناسب با اجرای توافق از سوی ایران، فازبندی میشوند. به گفته آنها، مذاکرات بر سر ترتیب دقیق کاهش تحریمها و همچنین زمان صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق را تایید کرده و راه را برای کاهش تحریمها باز میکند، در حال مذاکره است. «این ادعا در حالی مطرح میشود که پیش از این تهران به صراحت مخالفت خود را با منوط کردن تعهدات طرف مقابل به تایید اقدامات ایران از سوی آژانس، ابراز کرده است.
"مذاکره جناحها برای منافع ملی؛ بازی با حاصل جمع غیر صفر"، عنوان گزارش اعتماد از طرح آشتی ملی است که توسط کرباسچی بار دیگر در این مقطع مطرح شده و اعتماد در همین زمینه با چهار فعال سیاسی مصاحبه و نظرخواهی کرده است:یکی از مهمترین ضرورتهایی که امروز و با گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت اعتدال فقدانش در جامعه سیاسی ایران احساس میشود اتحاد و آشتی ملی است؛ طرحی که در سالهای گذشته بارها از سوی برخی شخصیتهای بلندپایه نظام مطرح شد اما به سرانجامی هم نرسید. آشتی ملی و آشتی جناحها در راستای منافع ملی موضوعی است که از ناطق نوری و علی لاریجانی تا هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی بارها درباره عملیاتی کردن آن سخن گفتهاند. به اعتقاد اینان برای عبور از بحرانهایی که گریبان منافع ملی را گرفته، همه احزاب و گروهها باید به تعامل و رویکرد مشترک دست یابند و بدبینیها و اختلافات حزبی و سیاسی را برای تحقق این مهم در کنج گنجهای پنهان کنند. در همین راستا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران در ضیافت افطاری حسن روحانی با نمایندگان احزاب و گروههای سیاسی پیشنهاد مذاکره ملی برای منافع ملی را مطرح کرد؛ پیشنهادی که با استقبال اهالی سیاست مواجه شده است. پیشنهادی که ماحصلش بازی با حاصل جمع صفر یا به شکست کشاندن و حذف رقیب نخواهد بود. این پیشنهاد بهدنبال آن است تا همه جناحها و احزاب برای عبور از بحرانها به جای آنکه تیغ تیز را برای حذف رقیب در دست بگیرند، بیایند و دست یکدیگر را برای افزایش تحقق منافع ملی و بهتبع آن اقتدار ملی بگیرند. اما اجرایی شدن این پیشنهاد بیتردید نیازمند پیشزمینههایی و تحقق شرایطی است. از همین رو گروه احزاب چهار پرسش را از چهار فعال سیاسی در همین رابطه در میان گذاشته است. نکته قابل تامل جایی است که این چهرههای سیاسی که متعلق به دو جناح شناسنامهدار کشور هستند وقتی پای منافع ملی به میان میآید مشابه هم سخن میگویند.
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود به تهیه گزارشی از مهمانی افطار محمدرضا عارف و حواشی آن پرداخته است: تا اینجا که ١٢ روز از ماه صیام گذشته در میان ضیافتهای دوستانه علیاکبر ناطقنوری، احمد پورنجاتی و محمدرضا عارف میزبانی دوستان و همکاران قدیمی خود را عهدهدار شدهاند. از میان مسوولان نیز هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی در میهمانیهای جداگانهای میزبان گروهها و اصناف مختلف بودهاند. رسم افطاری دادن چهرههای سیاسی حالا چند سالی است که در روزهای کمخبری سیاست داخلی بستر اتفاقاتی است که دامنه اثرگذاریاش گاهی تا جایی پیش رفته که تشکلی مانند شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات هم از دل آن بیرون میآید. همین چند سال پیش غروب یکی از روزهای ماه رمضان بود که جمع کوچکی از اصلاحطلبان افطار را میهمان رییس دولت اصلاحات بودند. فضای سخت سالهای ٨٨ به بعد برای اصلاحطلبان به گونهای بود که میهمانان میدانستند دید و بازدید با میزبان بیهزینه نخواهد بود اما رفتند. در همان جلسه هسته اولیه شورای مشورتی شکل گرفت؛ شورایی که یک سال و نیم بعد در انتخابات ٩٢ بار اصلی را به دوش کشید و در اجماع اصلاحطلبان نقش کمنظیری ایفا کرد.محمدرضا عارف بانی مراسم افطاری بود که از اعضای کابینه دولت روحانی تا رییس دولت اصلاحات و ملی- مذهبیها تمامی اصلاحطلبان را پوشش میداد. آنها که غروب یکشنبه دعوت عارف را پاسخ دادند خوب به خاطر دارند که ماه رمضان سالهای سخت ٨٨ تا ٩٢ هرگز نمیتوانستند چنین جمعی را دور هم ببینند اما اینبار معاون اول رییس دولت اصلاحات همه را دعوت کرد بدون خطکشی و مرزبندیهای تحمیلی و رایج. عارف در طول دو سالی که از انتخابات ریاستجمهوری گذشته روزبهروز منزلت خود را در میان اصلاحطلبان ارتقا داده است.
حاشیه های این مراسم به نقل از اعتماد: تعداد میهمانان دعوت شده از سوی عارف حدودا ٤٥٠ نفر بودند اما او در عین شگفتی میزبان بیش از ٧٠٠ نفر بود. سید محمود دعایی، به محض ورود سراغ نخستین میز خالی رفت و در جمع تعدادی از جوانان اصلاحطلب نشست. تکتک میهمانان با استقبال شخص عارف وارد مجلس شدند. حضور اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و اعضای شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات در کنار یکدیگر و برخورد صمیمانه آنها برای عدهای از خبرنگاران اصولگرا موجب شگفتی شده بود. پیش از صرف افطار نماز مغرب و عشا به امامت رییس دولت اصلاحات ادا شد. ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه دولت مهندس بازرگان و محمد توسلی نخستین شهردار تهران پس از انقلاب به اتفاق یکدیگر وارد شدند و مورد استقبال گرم عارف قرار گرفتند. سیدشهابالدین طباطبایی عضو شورای مرکزی حزب ندا نیز در این میهمانی حضور داشت. عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و مجید انصاری، معاون پارلمانی رییسجمهور برای دقایقی به گفتوگوی دو نفره پرداختند. حضور نعیمه و زهرا اشراقی جای اعضای بیت حضرت امام را در ضیافت افطاری پر کرد. الیاس حضرتی و سید محمود دعایی دو چهره سیاسی - رسانهای حاضر در مراسم بودند. مرتضی حاجی، جعفر توفیقی، محسن مهرعلیزاده، حمید میرزاده رییس دانشگاه آزاد اسلامی، ابوالحسن مختاباد عضو شورای شهر تهران، الهه کولایی، احمد معتمدی، وزیر سابق ارتباطات، فاطمه دانشور، عضو شورای شهر و فیضالله عربسرخی از دیگر حاضران این میهمانی بودند.
عمله های بزک کار همچنان مشغول کارند/ آمانو هم بزک میکند
روزنامه سیاست روز در شماره امروز خود با توجه به بیانات مقام معظم رهبری درباره بزک کردن چهره آمریکا در کشور، با عنوان "عمله های بزک کار همچنان مشغول کارند"، به این موضوع پرداخته است: «یک عده سعی نکنند چهرهی آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتیها و وحشتآفرینیها و خشونتها را از چهرهی آمریکا بزدایند در مقابل ملت ما، بهعنوان یک دولت علاقهمند، انسانْدوست معرفی کنند؛ اگر سعی هم بکنند، سعیشان بیفایده است» اینها بخشی از سخنان رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان است که در آخرین روزهای بهمن سال ۹۲ بیان شد. این جملات درست در زمانی بر زبان مقام معظم رهبری جاری شد که دولتمردان امریکایی تلاش میکردند، با تاکتیکی خاص لحن خود را در مقابل ایران کمی نرم نشان دهند و به نوعی مشتاق مذاکره و حل مشکلات با ایران معرفی کنند. البته در داخل نیز برخی از جریانات سیاسی و رسانههای حامی همان جریانها، تمام تلاششان را میکردند تا بر روی تهدیدات تمام نشدنی و ادبیات گستاخانه برخی مسئولان امریکایی رنگ بپاشند و در عوض با نگاهی خوشخیالانه کوچکترین نرمش در سخنان آنان را تعبیر و تفسیر کنند و در بین جامعه اینگونه جا بیندازند که «امریکا آدم شده است» و باید بر گذشته صلواتی بفرستیم و دیوار بلند بیاعتمادی ملت ایران در برابر امریکاییها را خراب کنیم.
در ادامه می خوانیم: طی دو سال گذشته و با روی کار آمدن دولت یازدهم برای برخیها امر مشتبه شد که گویی میتوان به یکباره دست دوستی به سمت دشمن دراز کرد. از اعلام آمادگی برای عذرخواهی بابت تسخیر لانه جاسوسی گرفته تا نامه سخیف ۳۱ حزب اصلاحطلب به اوباما همه نشان از این میداد که نان و نام عدهای به پاک کردن چهره امریکا در فضای داخلی بسته است. همانها که در مجلس ششم میخواستند جام زهری دوباره را به کام رهبر انقلاب اسلامی بنوشانند. این اتفاق در سخنان برخیها که اتفاقا خود را جزو «السابقون انقلاب» هم میدانند، به وضوح قابل ملاحظه بود. موضوعگیریها درخصوص بحران سوریه و یا تعدیل و جعل نظر امام درخصوص بحث رابطه با امریکا تنها گوشههایی از اقداماتی بود که عدهای طی این مدت به کار گرفتند تا به زعم خود به حل مشکل ایران و امریکا کمک کنند. در فضای رسانهای هم عدهای از حامیان و همطیفان همین جریان سیاسی تلاش کردند تا چهره امریکا را به تعبیر رهبر انقلاب بزک کنند. این روند هنوز و همچنان نیز ادامه دارد. جایی که قرار باشد به گریم چهره واقعی امریکا کمک کند و خونها را از چهره کریه دولت زیر سایه لابی صهیونیست بشوید، همه نوع ابزار را به کار میبندند، اما در راستای منافع ملی و تقویت جبهه مقاومت، نه تنها کمک نمیکنند که چوب هم لای چرخ آن میگذارند. آخرین نمونه آن را میتوان به تشییع باشکوه شهدا اشاره داشت که یا موضع انفعالی گرفتند و یا نخواستند بپذیرند که این شهدا از سوی حضرت حق پیامی آوردهاند تا بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل کنند و غبارها را بزدایند.
"آمانو هم بزک میکند" ، عنوان سرمقاله امرزو سیاست است که به موضوع سیاست های طرف غربی در مذاکرات هسته ای برای به شکست کشاندن آن و مقصر جلوه دادن ایران است: مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ در حالی از امروز با بازگشت دکتر ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به محل مذاکرات ابعاد جدیدتری میگیرد که رفتار غربیها بیانگر طراحی آنها برای پنهانسازی نقش مخرب خود در به نتیجه نرسیدن مذاکرات و متهم جلوه دادن ایران است. چنانکه آنها در فضای رسانهای با ایجاد ابهامات و چارچوبهای منفی و غیرمنطقی برآنند تا خود را پیرو مذاکره و ایران را ناقض و برهمزننده معرفی نمایند. این در حالی است که بررسی دقیق آنچه پشت میز مذاکره میگذرد بیانگر دبه کردنهای مکرر و عدم پایبندی طرف غربی به اصول مذاکره است که شرایط ابهامی را در مذاکرات ایجاد کرده است. در کنار آنچه در مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ میگذرد اقدامات آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی امری قابل توجه است. آقای آمانو برای نخستینبار در محل برگزاری مذاکرات برای دو روز متمادی حاضر میگردد و دیروز نیز با جانکری وزیر امور خارجه آمریکا دیدار میکند. حال این سوال مطرح است که چرا آمانو این تحرکات را صورت داده و چه اهدافی در ورای آن نهفته است؟ برای پاسخ به این پرسش بررسی نقش و جایگاه آژانس در مذاکرات امری قابل توجه است. آژانس به عنوان ساختاری فنی و نه سیاسی نهادی بینالمللی برای کمک به کشورها در دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای و مقابله با تکثیر و گسترش سلاحهای هستهای و در نهایت اقدام برای انهدام این تسلیحات است.
در ادامه می خوانیم: آژانس اگر واقعا به دنبال جبران اشتباهات گذشته و نشان دادن صداقت رفتاری است باید براساس همکاری ۱۲ ساله ایران و شفافیتهای گستردهای که در این عرصه داشته همین حالا باید بر کتمان ماهیت صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران پایان داده و ضمن تاکید بر حقوق هستهای ایران در برخورداری از تمام حقوق هستهای براساس انپیتی - از غنیسازی گرفته تا هرگونه استفاده صلحآمیز از دانش هستهای -، مختومه شدن پرونده ایران را اعلام دارد. آمریکا نیز به جای این اقدامات ظاهری و فریبکارانه باید دست از زیاده خواهی برداشته و ضمن پذیرش تمام حقوق هستهای ایران، لغو تمام تحریمها در زمان امضای توافق و کنار نهادن زیادهخواهیهایی مانند دستدرازی به مراکز نظامی ایران، برای اثبات تغییر رفتار خود اقدام عملی صورت دهد. آمانو و آمریکا باید بداند با این رفتارهای ظاهرسازانه نمیتوانند چهره خود را بزک و ایران را به پذیرش زیادهخواهی غرب که در لوای نام آژانس صورت میگیرد، سوق دهند. ایران صرفا براساس خطوط قرمز خود مذاکره میکند و چنانکه اعضای تیم هستهای بارها تاکید کردهاند هرگز از این اصول عقبنشینی نخواهد کرد و این طرف مقابل است که باید از زیادهخواهی دست برداشته و پذیرنده منطق ایرانی باشد. منطقی که تنها راه به نتیجه رسیدن مذاکرات است.
ساعت صفر هسته ای/ بازگشت به دقایق سازنده٧٦/ دوقلوی سیاست داخلی ایران
"ساعت صفر هسته ای" عنوان گزارش روزنامه اصلاح طلب شرق از روند آخرین ساعت های مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های جهانی است. به نظر می رسد کار تدوین توافق به روزها بعدی موکول شده است: دوشنبه؛ روز آرامش قبل از توفان. مذاکرهکنندگان ارشد، وین را ترک کردهاند و جان کری تنها وزیر خارجه باقیمانده در این شهر است. خبرنگاران هنوز دنبال چرایی بازگشت محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، به تهران هستند. بازگشتی که منابع آمریکایی گفتهاند بعد از دیدار دوم، یعنی عصر شنبه از آن مطلع شدهاند. براساس برنامه اعلامشده، محمدجواد ظریف امروز در وین به سایر مذاکرهکنندگان میپیوندد. گمانهزنیها بر این است که او به تهران بازگشت تا آخرین چیزی را که روی میز مذاکرات آمده، به اطلاع مقامات بلندپایه کشور برساند. آنچه در نوامبر (آذر ماه) در وین گفت، اما نشد. وین ٨ بود که وزیر خارجه ایران اعلام کرد برای مطلعکردن مقامات بالای کشور از آنچه روی میز مذاکره میگذرد، به تهران خواهد رفت، اما آن سفر هیچگاه محقق نشد، همانگونه که توافق جامع در آن تاریخ محقق نشد و امروز ضربالاجل سومین دور از مذاکراتی که تمدیدشده به سر آمد.
در ادامه می خوانیم: وین وارد ساعات آغازین ٣٠ ژوئن شد، زمانی که تاریخ مقدس نبود و تیمهای مذاکراتی با زیرکی توانستند از آن رد شوند. اگرچه حالا صحبت بر سر این است که گذشتن از این تاریخ چند روزه باشد یا چند ماهه. به نظر میرسد احتمال چند روز تمدید مذاکره، قویتر از چند ماه آن باشد، اگرچه پیچیدگی مذاکرات است که مدتزمان تمدید را تعیین میکند. مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران، سیزدهمین سال خود را طی میکند، اما مذاکرات در دولت حسن روحانی با شتاب بیشتری دنبال شده است. وزیر خارجه فرانسه اینبار عزم خود را جزم کرده نقش منفی را یک تنه برعهده بگیرد، اگرچه از برخی پیشرفتها در مذاکرات سخن گفته، اما اضافه کرده: «توافق با ایران باید برای پیشگیری از دستیابی این کشور یا سایر کشورهای منطقه به سلاح هستهای، توافقی محکم و استوار باشد». فابیوس که در جریان مذاکرات ژنو نیز نقشی منفی ایفا کرده بود، اینبار ابتدای ورود به وین نیز با مشت پر و سه شرط جدی به محل مذاکرات آمده است. فرانسه ارتباطات زیادی با عربستان و اسرائیل دارد و مشخص است که آنها تمایلی به نهاییشدن این توافق ندارند.
روزنامه شرق در شماره امروز خود به مصاحبه با دکتر محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب پرداخته و درباره ایجاد شعارهای جدید برای اردوگاه اصلاح طلبان به بحث نشسته اند. وی درباره تدوین کتابی برای مانیفست جدید اصلاحات در ایران پرده برداشته که با مشورت رئیس دولت اصلاحات، سعید حجاریان و برخی دیگر از اصلاح طلبان نگارش یافته است. تاجیک پروژه اصلاحات را در ایران ناتمام دانسته و بر این نظر است که می توان با به روزرسانی شعارها نسل های جدید را جذب آن کرد: با این رویکرد که در فقدان این مسئله عمومی که میتواند درد مشترک جامعه توده و نخبه باشد، چگونه میتوان بدنه اجتماعی را مانند آنچه در سال ٧٦ رخ داد، گرد یک محور عمومی جمع کرد و جنبشی بهواقع اصلاحطلبانه ایجاد کرد که پاسخگوی میانههای راه دهه ٩٠ باشد؛ دههای که نسلهای سه و چهار آن به اندازه چندین نسل با گذشته خود فاصله گرفتهاند. با دکتر تاجیک به تفصیل دراینباره گفتوگو کردیم. او معتقد است همانطورکه مفهوم آزادی توانست محور عمومی جنبش اصلاحی در سال ٧٦ تلقی شود، اما به مثابه مسئلهای که هنوز برطرف نشده کماکان میتواند مسئله عمومی باشد. به اعتقاد تاجیک اصلاحات پروژهای ناتمام است که با قابلفهمکردن و بهروزکردن آن برای نسل جدید میتوان از آن تعبیر به نواصلاحگرایی کرد. نظریهای که شاید بهجرئت بتوان گفت در حال تبدیلشدن به یک ایدئولوژی است و تاجیک مانیفست آن را تدوین کرده و بهزودی در قالب کتاب منتشر خواهد شد، ایدئولوژی بهمثابه تئوری راهنمای عمل نه برای تاریخ، بلکه برای تاریخها. او در این مسیر با رئیس دولت اصلاحات، سعید حجاریان، عارف و دیگر نظریهپردازان هم مشورت کرده است.
در بخشی از این مصاحبه آمده است: گاهی مردمی داریم که تقاضای اول آنها آزادی است. بنابراین مفاهیم [در این مقطع] انتزاعی هستند و به یک معنا، خواسته آنها دموکراسی است. ولی در بعضی مواقع - که به نظر من این دهه اینگونه بوده است و ما به این سو رفتهایم- مفاهیم انضمامی، جایگزین مفاهیم انتزاعی میشوند. در این مقطع مفاهیمی مانند امنیت، معیشت و تأمین زندگی برجسته شدهاند. یک نیروی اجتماعی و سیاسی برای اینکه بتواند فراگیر و هژمونیک شود، ناچار است به این مفاهیم توجه کند. اما معنای این سخن این نیست که نیروی اجتماعی و سیاسی از خواستههای اصیل خود عبور کند، اما باید بتواند با جامعه و خواستههای آن رابطه برقرار کند. [نیروهای سیاسی] میتوانند با نیروهای اجتماعی و سیاسی دیگری که برای آنها مطالبات دیگری در یک مقطع خاص تاریخی برجسته شده یا در مانیفست خود، تقاضای دیگری دارند، یک جغرافیای مشترک ایجاد کنند. این جغرافیای مشترک، زمانی میتواند حاصل شود که [نیروی سیاسی] بتواند مفاهیم و کانونی طرح کند که تمام نیروهای اجتماعی و سیاسی در آن کانون، تقاضاها و خواستههای خود را بازتابیافته ببینند. بنابر آنچه گفته شد، در یک مقطع خاص تاریخی -مثلا سال ٧٦ -من هم معتقدم، اینگونه مفاهیم که در یک معنا انتزاعی و نظری بوده یا بیشتر فرهنگی و معرفتی بودند، نیروهای اجتماعی را بیشتر به خود مشغول میکرد، ولی در شرایط کنونی به نظر میآید ما با یک «شیفت» مواجه و درحال عبور از آن مرحله هستیمنواصلاحطلبی یک نوع مانیفست و گفتمان هژمونیک برای یک کنشگر جمعی است که این کنشگر جمعی بهصورت حرفهای و نیمهحرفهای در عرصه سیاست و اجتماع درحال بازیگری است. به این معنا من یک مانیفست برای مردم ایجاد نمیکنم که همهفهم باشد. اما کاری که من میکنم این است که این کنشگر چگونه میتواند ارتباطش را با مردم ترمیم کند؟ پلی بین جریان خود و کنشگران اجتماعی که بهصورت حرفهای و نیمهحرفهای کار میکنند، بزند. میخواهم این پل را ایجاد کنم. این به معنای یکیبودن مانیفست نیست. به این معنا نیست که گفتمانی که من دارم ایجاد میکنم تمام مردم را ذیل خود قرار دهد و پوشش دهد و آنها را بهصورت حامل و عامل خود درآورد. حاملان و عاملان این [گفتمان]، کنشگران اجتماعی و سیاسی خودآگاهی هستند که میدانند باید چگونه حرکت کنند چگونه با مردم در شرایط خاص تاریخی رابطه برقرار کنند. دو نکته میگویم تا این بحث را روشنتر کنم. مرحوم شریعتی میگوید که جلال آل احمد را دیدم که خیلی تروتمیز و آرایشکرده، ریشزده، موها را بالازده و کت و شلوار و کراوات پوشیده و پالتو هم روی دستش است! گفتم کجا داری میروی؟ گفت کارخانهها دارند تعطیل میشوند و کارگرها به قهوهخانهها میآیند و من میخواهم بروم بنشینم آنها را هدایت کنم.
"دوقلوی سیاست داخلی ایران"، عنوان سرمقاله شرق به قلم احمد غلامی سردبیر روزنامه است که به جایگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان در فضای جدید سیاسی ایران پس از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است: شاید این ارزیابی، شتابزده باشد که بگوییم اصلاحطلبان و اصولگرایان هژمونی خود را در فضای سیاسی جامعه از دست دادهاند. این دو جناح زمانی قادر بودند گفتمان سیاسی خود را هژمونیک کنند و جامعه را دوقطبی سازند، اما پس از انتخابات بیستوچهارم خرداد ١٣٩٢،کاشف به عمل آمد که آنها دیگر نمیتوانند در قالب قبلی خود بمانند و باید قبای دیگری فراهم آورند. همدلی و اتحاد اصلاحطلبان باعث شد تا روحانی پیروز میدان انتخابات باشد، اما پیدا بود که از فردای انتخابات، سیاستی دیگر رقم خواهد خورد و شاید این اتحاد و انسجام اصلاحطلبان، آخرین تیر ترکش آنها بود، زیرا بعد از پیروزی حسن روحانی، ماندن در وضعیتِ گذشته، بیدلیل و عبور به آینده، سخت ناممکن بود. وضعیت اصولگرایان کاملا متفاوت است. اگرچه دیگر کارآمدی ندارند، هرگز هم به دنبال ساختن افکار عمومی از طریق نهادهای مدنی نیستند و دغدغه آن را هم ندارند. آنها بهدنبال نفوذ در مراکز و نهادهای مؤثر قدرت و اقتصاد هستند تا از آنجا اعمال نفوذ کنند و اثرگذار باشند. اما اصلاحطلبان که بیشتر دغدغه آرا و افکار عمومی را دارند، مسیری سخت و دگرگونه پیشرو دارند و شاید وضعیت کنونیشان که گفتمانی هژمونیک ندارند، آنها را نگران و مضطرب کند. پیروزی حسن روحانی دوسویه داشت: الف) حفظ وضعیت حداقلی اصلاحطلبان. ب) رنگباختن تدریجی گفتمان اصلاحطلبی در سایه دولت اعتدال و تدبیر.
غلامی اوضاع کارگزارن سازندگی را نسبت به دیگر جریان های سیاسی در دولت بسیار بهتر ارزیابی کرده و در ادامه آورده است: و حزب «کارگزاران سازندگی» تلاش میکند تا لیدر محافظهکاران سنتی شود و از هر کسی که زیر این سقف بگنجد استقبال میکند و بهنظر فضای بسیار مناسبی هم پیشرو دارد. بهخصوص که دولت حسن روحانی نیز اگرچه از این گفتمان بهصراحت حمایت نمیکند، در نهان مایل به قدرتگیری این جریان است. در قیاس با دیگر شاخههای اصلاح طلبان، کارگزارانیها در بدنه دولت حضور پررنگتری دارند. از این منظر کار برای احزاب دیگر سخت میشود. آنها که پتانسیل و بهتر بگوییم ارادهای برای تحولخواهی ندارند به ناگزیر باید گفتمانی را هژمونیک کنند که از کارگزاران فاصله داشته باشد و درعینحال خطرات تحولخواهی اصلاحطلبانه را هم نداشته باشد. آیا این احزاب میتوانند گفتمانی خلق کنند یا در دل گفتمانی بزرگتر که بسترهایش فراهم است به مصالحه خواهند رسید؟ هرچه باشد، دوقلوی نومحافظهکاری و تحولخواهی سیاست داخلی آینده ایران را رقم خواهند زد و بعید به نظر میرسد احزاب تحولخواه به این زودی متولد شوند و جای بسی خرسندی است که جعل این تحولخواهی، هرقدر هم هنرمندانه صورت گیرد به ثمر نخواهد نشست چون قطب روبهرو؛ نومحافظهکار اهتمام جدی و شفاف دارد.
جای خالی هفته حقوقبشر آمریکایی!/ دو سوی نقشه راه/ معمای آیتالله خامنهای برای آمریکا ؛ خیال میکردیم ایران عقب مینشیند!
روزنامه کیهان در شماره امروز خود با توجه به بیانات مقام معظم رهبری درباره جنایت های ضد بشری آمریکا، پیگیری پیشنهاد "هفته حقوق بشری آمریکا" را امری بسیار مطلوب در نظر گرفته است: پیگیری پیشنهاد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در نامگذاری هفته دوم تیرماه تحت عنوان «هفته حقوق بشر آمریکایی» توسط سازمانهای ذیربط میتواند مقدمهای باشد بر نمادسازی سیاستها و اقدامات ضدحقوق بشری آمریکا در جهان.با توجه به حمایت تمام قد نظام سلطه از رژیم پهلوی، پیروزی انقلاب اسلامی برای بسیاری از سیاسیون غربی کاملا غیرمنتظره بود. بهعنوان مثال، جیمی کارتر رئیسجمهور وقت ایالات متحده در خاطرات خود مینویسد: «من از رئیس وقت سازمان سیا که به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی از کار برکنار شد پرسیدم: یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟ او در پاسخ گفت: آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند! از همین روی، نظام جمهوری اسلامی ایران از روزهای آغازین شکلگیری مورد هجمه ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت. یکی از راههایی که در طول عمر انقلاب اسلامی همواره توسط دشمنان داخلی و خارجی به سرکردگی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت، ترور بود. پرونده این اقدامات تروریستی قطورتر از آن است که در یک گزارش به آن پرداخته شود اما به نظر میرسد مقطع ششم تا 12 تیر را میتوان هفتهای ویژه در این میان به شمار آورد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: حال بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب این هفته چه پیامدهایی دارد؟ با توجه به رویارویی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بر سر میز مذاکرات هستهای نباید فراموش کنیم که با چه کسانی سر میز مذاکرهایم. آمریکا همچنان رفتارهای ضدبشری را با ابزارهای متفاوت ادامه میدهد. تحریم و تهدید دو نمونه از ابزارهای فعلی آمریکا در مواجهه با ملت ایران است. در حال حاضر رژیم غاصب صهیونیستى به پشتوانه آمریکا به جنایات گستردهای دست زده است. علاوه بر این، زندان گوانتانامو و ابوغریب،حمله به مردم بیگناه توسط هواپیماهاى بىسرنشین در افغانستان و پاکستان و تجهیز گروهکهای تروریستی در غرب آسیا و حمایت همهجانبه از جنایات این گروهکها نیز از جمله اقدامات ضدبشری آمریکا میباشد. این امر برکسی پوشیده نیست و حقیقت بسیار روشن و آشکاری است که ایالات متحده به دلیل دخالتهای خود در امور مناطق دیگر و عدم رعایت حریم ملی و تجاوز به حقوق آنها به عنوان بزرگترین کشور ناقض حقوق بشر در جهان شناخته شده است. این کشور استعمارگر که همواره خود را به عنوان پایهگذار حقوق بشر و ناجی کشورهای جهان معرفی میکند، حتی در خاک خود نیز به اقدامات ضدبشری دست میزند. نژادپرستی در ایالتهای مختلف آمریکا اکنون به مصداقی روشن از نقض حقوق بشر تبدیل شده است و سیاهپوستان تنها به دلیل رنگ پوستشان توسط پلیس این کشور مورد حمله قرار گرفته و به قتل میرسند و حتی دادگاه نیز قاتلان را تبرئه میکند!
حسین شریعتمداری، در یادداشت روز کیهان با عنوان "دو سوی نقشه راه"، به موضوع توافق خوب از منظر ایران و آمریکا پرداخته است: در چالش هستهای پیشروی که 12 سال به درازا کشیده است، ما و حریف هردو در پی «توافق خوب» هستیم و هر دو طرف نیز «توافق نکردن» را به «توافقبد» ترجیح میدهیم. اختلافنظر در تعریف «توافق خوب» است. توافق خوب از نگاه ما، توافقی است که در آن صنعت هستهای کشورمان پا بر جا بماند، اگرچه در جریان بده و بستان مذاکرات، ملزم به پذیرش برخی از هزینهها باشیم و به قول رهبر معظمانقلاب در دیدار اخیر مسئولان نظام؛ «ما از ابتداء گفتهایم میخواهیم تحریمهای ظالمانه برداشته شود که البته در مقابل آن، حاضریم یک چیزهایی بدهیم، به شرط این که صنعت هستهای متوقف نشود و لطمه نخورد». این تعریف از توافق خوب، یک تعریف قانونی و منصفانه است چرا که موضوع - کف- مذاکرات، «صنعتهستهای ایران» است و دستور کار مذاکرات، یافتن راه کاری است -سقف- که حفظ صنعت هستهای کشورمان را با اطمینان از غیرنظامی بودن آن تضمین کند. بنابراین اگر نتیجه نهایی و خروجی مذاکرات، لغو همه تحریمها و پا بر جا ماندن صنعت هستهای ایران نباشد، مذاکرات از «کف» عبور کرده و مفهوم و معنای حقوقی- و حتی سیاسی- خود را از دست میدهد.طرف مقابل اما، از «توافق خوب» تعریف دیگری دارد که با نگاه و تعریف مورد نظر ما، نه فقط متفاوت، بلکه کاملا متضاد است. از نگاه آمریکا و متحدانش، توافق خوب، توافقی است که نتیجه آن برچیده شدن کامل صنعت هستهای کشورمان باشد و یا، نابودی نهایی آن را در یک سند بدون بازگشت- نظیر توافقهای ژنو ولوزان- تضمین کند. از این روی به آسانی میتوان نتیجه گرفت مادام که صورت واقعی مسئله چنین است - که هست- رسیدن به توافق ناممکن و محال خواهد بود.
در ادامه شریعتمداری افزوده: در پی بیانات اخیر حضرت آقا و حمایت کمنظیر ایشان از تیم هستهای کشورمان، برخی از تحلیلگران داخلی بر این گزاره و تحلیل تاکید میکردند- و شاید هنوز هم میکنند- که وقتی رهبر معظم انقلاب تیم مذاکرهکننده را امانتدار، مومن، غیرتمند و شجاع میدانند، میتوان نتیجه گرفت توافقی که مورد تائید این تیم با این ویژگیها باشد، همان «توافق خوب» است. در این برداشت اگرچه بر سلامت و ایمان و شجاعت تیم مذاکرهکننده تاکید شده است ولی باید توجه داشت که بیاناتحضرتآقا نیمه دیگری نیز دارد و آن، این که، سلامت تیم هستهای تنها معیار و میزان برای ارزیابی یک «توافق» خوب نیست بلکه رهبر معظم انقلاب با برشمردن خطوط قرمز هستهای، «توافق خوب» را توافقی میدانند که در آن از خطوط قرمز یاد شده عبور نشده باشد. به بیان دیگر معیار و میزان برای ارزیابی یک «توافقخوب» و تشخیص آن از «توافق بد»، همان خطوط قرمز ترسیم شده در بیانات رهبر معظم انقلاب است و دراینباره اشاره به نکتهای ضروری به نظر میرسد.
"معمای آیتالله خامنهای برای آمریکا / خیال میکردیم ایران عقب مینشیند!" عنوان یکی از اخبار ویژه کیهان است که به موضوع مذاکرات هسته ای و عدم عقب نشینی ایران از مواضع خود پرداخته است: یک روزنامه آمریکایی میگوید غرب توقع داشت ایران در مذاکرات از جوش و خروش بیفتد و عقبنشینی کند اما این طور نشد. روزنامه لسآنجلس تایمز در تحلیلی به آخرین موضعگیری صریح رهبر معظم انقلاب درباره خطوط قرمز هستهای پرداخت و نوشت: رهبر عالی ایران اعلام کرد هرگز اجازه دسترسی بازرسان به سایتها و پایگاههای نظامی را نمیدهد. لسآنجلس تایمز در ادامه مینویسد: بسیاری بر این باورند که نیت اصلی رهبر عالی ایران از طرح این مواضع سرسختانه در آستانه سررسید مهلت 30 ژوئن (9 تیر) برای حصول توافق، امتیاز گرفتن است. در هفتههای اخیر در واشنگتن و برخی پایتختهای اروپایی نگرانیها تشدید شده است. در باب این موضوع؛ ریچارد نفیو از اعضای اسبق تیم مذاکرهکننده آمریکا معتقد است «انتظاری که همگان از رفتارهای ایران دارند این است که همواره در ابتدا با تندروی پیش میتازند و پس از آن از جوش و خروش میافتد اما این بار این طور نشد. ایرانیها هر چه مذاکرات رو به جلو میرود بر اصول و مواضعشان مصرترند و بیشتر پافشاری میکنند.» به نوشته پل ریشتر، بسیاری از تحلیلگران سیاسی مواضع سرسختانه رهبر ایران را نوعی تاکتیک در مذاکره ارزیابی میکنند. اما به هر تقدیر، هر یک از طرفین بنا به منافع استراتژیک خود، خواهان توافق است. طرفهای مذاکره با تهران خواستار تعویق تهدید برنامه هستهای ایران برای دست کم 10 تا 15 سال هستند؛ اما این کشور خواهان حذف تحریمهاست./فرهنگ نیوز
ارسال نظر