گزارشی از بداخلاقی های سیاسی پس از توافق؛
از جام زهر تا تسویه حساب سیاسی پس از مذاکرات
حال و هوای فضای سیاسی کشور پس از اعلام پایان جمع بندی مذاکرات هسته ای در وین، در حال تغییر است و جریاناتی، بهره برداری سیاسی و مقطعی خود را از این فضا در دستور کار قرار داده اند.
به گزارش گلستان24، برخی از روزنامه های اصلاح طلب، توافق هسته ای را که کماکان منتظر تصویب در شورای عالی امنیت و مجلس است، فرصت مناسبی برای تسویه حساب های رسانه ای با دلواپسان دیده اند و سعی دارند اگر توافقی صورت گرفته، به نام جریان خود بزنند. خط خبری که توسط بیشتر رسانه های زنجیره ای در حال پیگیری است.
نکته جالب آنجاست که در تحلیل های خود هیچ اشاره ای به تلاش ها و دستاوردهای هسته ای در دوران قبل نمی کنند بلکه در صورت اشاره نیز، آن را مخرب و بیهوده ارزیابی می شود. این درحالی است که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه حسن روحانی، نکات برجسته ای را گوشزد کرده اند و ضمن تشکر از زحمات دولت در این خصوص، خواسته اند مراقب توطئه ها و بدعهدی دشمن باشند.
"...با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت." (پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه رئیس جمهور 23/ 4/94)
به نظر می رسد دولت روحانی سعی دارد پیش از بررسی متن جمع بندی مذاکرات توسط منتقدان و متخصصان، آن را به صورت یک جانبه و در فراری رو به جلو راه عدم تصویب آن را در مجلس یا شورای عالی امنیت ببندد. افزایش انتظارات مردمی، جشن های هسته ای که در فضایی صورت گرفته که مفاد جمع بندی همچنان روشن نیست و برجسته کردن موفقیت های پایان مذاکرات در مقابل کاستی های آن، نمونه روشن این سیاست است. شاید بهترین واکنش را به پایان مذاکرات هسته ای، بازار ارز و طلا در کشور نشان داد که به دور از ذوق زدگی و برحسب واقعیات موجود، نوسان چندانی نداشت.
افزایش هزینه مخالفت با توافق هسته ای احتمالی
درست ساعاتی پس از پایان مذاکرات هسته ا ی، حسن روحانی، رئیس جمهور کشور در مقابل دوربین ها ظاهر شد و ضمن دادن گزارشی از روند این پرونده آن را پیروزی بزرگ برای کشور و ملت دانست ولی نکته اصلی در سخنان وی تهدید منتقدان بود. هرچند وی اشاره کرده از نقد مشفقانه استقبال می کند اما این را نیز گوشزد کرد در مقابل کسانی که بخواهند کام مردم را تلخ کنند خواهد ایستاد.
طرف مقابل سخنان روحانی به طور واضحی مشخص است. در چند وقت اخیر، در ادبیات سیاسی کشور واژه "دلواپسان هسته ای" توسط روزنامه های اصلاح طلب جا افتاده است و همه کاستی ها مملکت را به پای این عده می نویسند. دلواپسانی که نقد مذاکرات، روش و شیوه آن را را در دستور کار خود قرار داده اند و با ارزیابی مفاد آن و مقایسه با خطوط قرمز نظام، چارچوب کلی آن را مورد بررسی و نقد قرار می دهند. حال در تعدادِ کمی از این نقدها توهین یا افترا مشاهده شده است، که خود آن نیز توسط هم قطاران مورد نهی قرار می گیرد. هر چند حسن روحانی خود به عنوان رئیس جمهور حدود 80 میلیون جمعیت کشور، به نیکی می داند در صورتی که بخواهد راه نقد و آزادی قلم را ببندد، متهم به ایجاد خفقان رسانه ای خواهد شد، اما مشخص نیست چرا در اولین سخنرانی پس از توافق، برخی از منتقدان هسته ای را تهدید کرده است.
به نظر می رسد از نگاه دولتمردان و رسانه های حامی آن، هیچ نقدی نباید نسبت به مذاکرات و نتیجه آن صورت گیرد، و دولت آن را خط قرمز خود در شرایط کنونی می داند، اما این امر شدنی نیست. در فضای کنونی سیاسی کشور که چند جناح یا جریان می توانند به صورت آزادانه حضور داشته باشند، صداهای مختلف و متفاوت بیشتر شنیده می شود. سطح تحلیل ها نیز به همان نسبت افزایش می یابد. افزایش برخورد و تناظر گفتمان ها، راه را برای بستن فضای نقد می بندد.
با فروکش کردن هیجانات هسته ای در چند روز آینده به همان نسبت نیز انتقادات شروع و افزایش خواهد یافت و دولت نمی تواند مانعی در این فضا ایجاد کند. حال در این میان کارشناسان خبره و آگاه با بررسی دقیق مفاد سند 159 صفحه ای وین، نقاط قوت و ضعف آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند داد تا واقعیات اصلی در آن مشخص شود و به دور از ذوق زدگی و جوگرفتن های بی مورد، راه کارها نیز روشن شوند.
در حالی در روز پس از جمع بندی مذاکرات هسته ای در کشور جشن های هسته ای به راه افتاد که تنها دولت و حامیان آن سخنگوی اصلی هسته ای شده اند و آن را با فتح خرمشهر و قطعنامه 598 مقایسه می کنند.
حال بماند چرا در آمریکا کسی به هیچ وجه پیگیر اخبار هسته ای کشورشان نیست و مردمش برای پایان مذاکرات هسته ای به خیابان ها نمی ریزند. متاسفانه فضای جامعه کشور، همواره مورد سواستفاده سیاسیون قرار گرفته و به بهانه های مختلف خواهان حضور مردم در خیابان ها هستند. یکی از بدترین معضل هایی که دامن گیر کشور شده و پیر و جوان را سیاسی کرده اند و نتیجه مشخص آن در صورت برآورده نشدن انتظارات، سیاست زدگی و کاهش مشارکت سیاسی در عرصه های انتخاباتی است. در فرهنگ سیاسی کشور جای آگاهی و شعور سیاسی بسیار پایین است و همین امر مورد سواستفاده فصلی برخی از دولت ها قرار می گیرد.
اگر کسی در جشن های هسته ای کشور شرکت می کرد و از برخی از جوانان درباره اینکه چرا در این جشن ها شرکت کرده اند سوالی می پرسد؛ جواب روشنی دریافت نمی کرد. حال بماند که حتی برخی نمی دانستند 1+5 چیست؟ تنها انگیزه این عده خالی کردن هیجان های فروخفته ای بود که مجالی یافته بودند تا در انظار عمومی نیز آن را به نمایش بگذارند.
فتح خرمشهر، قطعنامه 598 و توافق هسته ای
مقایسه این سه مورد توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت صورت گرفته است. وی که همانند سایر طرفداران تجدید نظر در سیاست خارجی و داخلی از خبر پایان مذاکرات هسته ای به وجد آمده بود در اولین اظهار نظر خود، خبر جمع بندی مذاکرات، او را به یاد فتح خرمشهر و قطعنامه 598 انداخت.
قطعنامه ای که امام راحل از آن به عنوان جام زهر یاد کردند و از قبول آن اظهار شرمساری فرمودند:
" در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند که اگر نبود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم...من باز مى گویم که قبول این مسئله براى من از زهر کشنده تر است، ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم."
هرچند نباید توافق هسته ای را با جام زهر مقایسه کرد اما عده ای قصد دارند تا این تحلیل را ارائه دهند با توجه به فشارهای اقتصادی به مردم به خاطر تحریم ها و نگرانی از شکاف اجتماعی و ناآرامی های سیاسی، نظام مجبور به پذیرش توافق هسته ای شده یا خواهد شد. که در این زمینه نکات حائز اهمیتی قابل طرح اند.
1- هرچند با خبر پایان مذاکرات 12 ساله هسته ای، موجی از شعف و شادی در میان دولتمردان، برخی از مجلسیون و عده ای از مردم به راه افتاد اما شادی برای چه؟ ایران در پایان مذاکرات هسته ای امتیازی به دست نیاورده است. به صورت واقع بینانه تری، تنها میزان کمی از حقوق هسته ای ایران به رسمیت شناخته شده و همین میزان کم نیز با محدودیت های گسترده ای همراه شده است. اینکه تحریم های ظالمانه به عقیده تمامی مسئولان و کارشناسان، در بخش های اقتصادی، بانکی و مالی تعلیق و آن هم به صورت مشروط خواهد بود، جای شادی ندارد بلکه جای بسی تامل دارد که چرا باید به خاطر اینکه تحریم های ظالمانه و تحمیلی بر کشور به صورت مشروط رفع می شود، جشن گرفت و آیا نباید استکبار جهانی را به خاطر ظلم صورت گرفته مورد شماتت و تنفر قرار داد؟ آنچه که ما از دست داده ایم و آنچه که دشمن به دست آورده، تفاوت ماهیتی و محتوایی از زمین تا آسمان دارد. ایران به عنوان عضوی از جامعه بین الملل، در چارچوب قوانین بین المللی، کار صنعت هسته ای خود را شروع کرد و آن را در سطحی بومی سازی نیز کرد، حال دشمن با توجه به کینه توزی همیشگی به انقلاب و نظام ایران، این برنامه را برنتابید و آن را تحت فشار و تحریم قرار داد. یعنی کشوری را از حقوق مسلم بین المللی و ملی خود محروم ساخت. از سوی دیگر، تحریم ها،تهدیدها و فشار ها افزایش یافت و ایران نیز در نهایت از حقوق خود کوتاه آمد تا فشار بیشتری را تحمل نکند، حال سوال اینجاست که آیا این کوتاه آمدن جشن و شادی دارد؟! در حالیکه قبل از انقلاب اسلامی، کلیه امکانات و تاسیسات هسته ای از سوی آمریکا، فرانسه و آلمان در اختیار ایران قرار گرفته بود و هیچ حساسیتی پیرامون فعالیت های هسته ای ایران وجود نداشت.
2- تعبیر و مقایسه جمع بندی مذاکرات هسته ای با پذیرش قطعنامه 598، جفا به کشور و نظام است. شرایط امروز ایران با شرایط دوران دفاع مقدس بسیار متفاوت است. در آن زمان ایران در ابتدای انقلاب خود با لشکرکشی عظیم صدام حسین مواجه شد و مجبور به دفاع از خود در مقابل دشمن گردید. این جنگ نظامی تمام عیار نه تنها با صدام بلکه با بیشتر کشورهای حامی صدام نیز بود. جنگ، منتهی به خسارت ها مالی و جانی بسیاری برای ایران شده بود. توان تهاجمی ایران نیز کاهش یافته بود و گزارش های نظامی نیز موید این بود. بنابراین هدفی را که ایران در ادامه جنگ در نظر گرفته بود، با توجه با افزایش هزینه ها، محقق شدنی نبود و بنابر مصلحت مجبور به پذیرش قطعنامه شد. از قضاء یکی از مذاکره کنندگان قطعنامه در سازمان ملل، محمدجواد ظریف بود. این درحالی است که ایران 94 با ایران 68 بسیار تفاوت دارد. از لحاظ اقتصادی، علمی، سیاسی و دفاعی، توان کشور چندین برابر شده است. ایران به عنوان تنها کشوری در منطقه شناخته می شود که از نفوذ و تاثیرگذاری فوق العاده ای برخوردار است و در بحران های منطقه دست بالا را دارد. امنیت داخلی ایران خار چشم دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای شده است و از این نمونه ها بسیار می توان برشمرد. در نتیجه ایران توانست با توجه به ظرفیت های فراوانی که دارد، قدرت و توانش را افزایش داده و با پشتوانه قویتری در پشت میز مذاکرات حاضر شود و در صورت شکست مذاکرات، مسیر پیشرفت کشور بسته نمی شد و همانگونه که در سال های اخیر نیز ثابت کرده با وجود تحریم ها و فشارها نیز می توان کشور را اداره و پیشرفت کرد.
3- دستاوردی که امروز حاصل شده است، هرچند، نمی توان آن را تاریخی خواند یا به آن بالید، محصول 12 سال مذاکره است و نه دو سال. در سال 82 که از قضاء حسن روحانی مسئول پرونده هسته ای بود، خود به نیکی آگاه است که برچیده شدن تمام پیچ و مهره های هسته ای خواسته دشمن بود و نه مطلوب آن. درحالیکه این آرزو در سال 92 به مطلوب و ترجیح دشمن تبدیل شده بود. خوب در اینجا سوال پیش می آید در 10 سال قبل از 92 چه اتفاقی افتاده است که آمریکا و غرب دست از خواست های تحمیلی و متجاوزانه خود کشیدند و راضی به ادامه غنی سازی در سطح کم، ادامه کار تاسیسات هسته ای به روش جدید شدند. به طور روشن مشخص است که سیاست های هسته ای در دولت قبل و تیم هسته ای در شورای عالی امنیت زیر نظر علی لاریجانی و سعید جلیلی، کار را به آنجا رساند. ایران با بی توجهی به خواست های نامعقول غرب و در چارچوب حقوق هسته ای خود، کار غنی سازی را گسترش داد، تاسیاست هسته ای را در سراسر کشور، ایجاد کرد و میزان اورانیوم غنی سازی شده را به هزاران کیلو رساند. تعداد سانتریفیوژهای فعال به 20 هزار رسید. حال کسی که در پشت میز مذاکره از سوی ایران قرار می گیرد نسبت به 12 سال قبل با دست بازتری می تواند چانه زنی کند. آن زمان باید بر روی سانتریفیوژها به میزان تعداد انگشتان دست مذاکره می شد در حالی که اینک، این تعداد به هزاران رسیده بود.
این در حالی است که جریانات اصلاح طلب و حامی دولت پس از جمع بندی مذاکرات که ماحصل تلاش تمامی دستگاه های اجرایی و قانونی کشور در سالیان گذشته نیز بوده است، سعی دارند اولا آن را در انحصار خود قرار دهند و ثانیا به تسویه حساب های جناحی بپردازند. جریانی که انتخابات مجلس 94 را محل آزمون این سیاست قرار داده و با ایجاد فضای دوقطبی تندرو و میانه رو، قصد دارد تا در افکار عمومی کشور این شائبه را ایجاد کند که توافق هسته ای محصول درایت میانه روهای دولت بود که مورد حمایت اصلاح طلبان نیز هستند و در دوران افراطیون کشور در لبه پرتگاه قرار گرفته بود که ناگهان حسن روحانی با حمایت اصلاح طلبان بر سرکار آمد و کشور را نجات داد. از تیترها و تصاویر منتشر شده پس از پایان مذاکرات که ظریف را به سان، مصدق و امیرکبیر جلوه کرده بودند کاملا مشخص بود که این سیاست در حال پیگیری است.
3- تعمیم جمع بندی مذاکرات هسته ای به خطوط قرمز نظام در راستای سیاست های اصلاح طلبان دنبال می شود. در فازهای بعدی این سیاست، پیش از پیگیری رابطه مستقیم با واشنگتن، مذاکره در بحران های منطقه ای با غرب و به ویژه آمریکا، گفتگو در چارچوب مبارزه با تروریسم و گروه هایی که غرب آنها را جزء تروریسم قرار داده به طور مشخص حزب الله لبنان، مذاکره پیرامون حقوق بشر با سازمان های بین المللی و همکاری با آنها در قالبی که غرب تعریف کرده است و در سیاست داخلی، آماده کردن افکار عمومی برایِ زمانِ برقراری روابط با آمریکا، همانگونه که زیباکلام نیز گفته شعار مرگ بر آمریکا دیگر نباید باشد، ایجاد دو قطبی در انتخابات مجلس و مهر زدن توافق هسته ای به نام خود، تلاش برای قبضه مجلس خبرگان رهبری و در نهایت توسعه سیاسی به سبک غربی که خواسته همیشگی اصلاح طلبان بوده است، از جمله منویات این دسته می باشد.
در پایان باید یادآور شد باتوجه به اینکه، مفاد جمع بندی مذاکرات تا زمان اجرایی شدن ماه ها فاصله دارد و در این فاصله امکان بدعهدی و تفسیرهای متفاوت و به مطلوب از آن توسط آمریکا و غرب بسیار است، کار کارشناسی دقیق و تفسیر دقیق و مبسوط آن توسط کارشناسان برای افکار عمومی کشور، بسیار لازم و ضروری است. اجرای مفاد توافقنامه نیز جنبه دیگری است که باید با ایجاد مکانیسم های قوی، در زمان اجرا، مانع از تاخیر یا بهانه تراشی های جدید شود.
همچنین از شتاب زدگی در ایجاد انتظارات خارج از توانایی دولت باید اجتناب شود. همانگونه که کارشناسان اقتصادی به آن اذعان دارند، رفع تحریم ها، معجزه ه ای به دنبال ندارد و تنها مسکنی بر درد اقتصاد بیمار کشور است که اسیر مدیریت دولتی حال و روز خوشی ندارد. از این رو مدیریت صحیح اقتصاد برای حضور در بازارهای جهانی و تقویت بخش خصوصی و تولیدی، اولویت اول حوزه اقتصاد است و دیگر مدیران دولتی بهانه ای به نام تحریم ها را نمی توانند بزک کنند و بی کفایتی خود را پای آن بنویسند.
اما آنچه در این میان بسیار خسارت بار و هزینه آور است، تلاش عده ای و جریاناتی برای تحقیر و تسویه حساب جریان مقابل است. تسویه حساب با کسانی که در سال های اخیر در مجلس و دولت و نهادهای دیگر حضور داشته و یا دارند و نام دلواپس یا تندرو و افراطی را بر آنها نهاده اند. این اقدامات پس از توافق هسته ای شتاب بیشتری گرفته که از یکسو قصد دارند با آب توافق خود را تطهیر کنند و از سوی دیگر، با چوب توافق بر سر مخالفان و منتقدان خود بکوبند. ایجاد فضای دوقطبی مخرب افراطیون - اعتدالیون و حرکت در سایه چنین دوقطبی به سوی مراکز قدرت در دولت و مجلس، برنامه کاری است که در افکار عمومی دنبال می شود.
ارسال نظر