بررسی فراز و فرودهای روابط ایران و آفریقا

سیاست اعلامی حداکثری و اعمالی حداقلی در قبال آفریقا اتخاذ شده است؛ به این معنا که از ابتدای انقلاب تاکنون 400 یادداشت تفاهم و موافقت­نامه میان ایران و کشورهای آفریقایی امضا شده که بسیاری از بندهای آن عملیاتی نشده است. رویکرد توجه به آفریقا و گسترش روابط با آفریقا که در دولت نهم و دهم تا حد زیادی پیش رفت متاسفانه در دولت یازدهم متوقف یا می توان گفت با سرعت بسیار کمی در حال حرکت است.

چرا دولت یازدهم به روابط با آفریقا بی اعتنایی می کند؟

به گزارش گلستان 24، روابط ایران و کشورهای آفریقایی هر چند ریشه در تاریخ ایران داشته است، اما در دهه­ های گذشته و با استقلال بیش­تر کشورهای این قاره ابعادی دیگرگونه یافته است. در این بین در یک دهه اخیر نیز توجه و تمایل کشورها و قدرت­ های در حال توسعه و بزرگ به کشورهای این قاره ابعادی نوین یافته است. در این میان با توجه به رویکردهای آفریقایی سیاست خارجی ایران در سال­ های گذشته، در این نوشتار سعی داریم ابتدا به بررسی اهمیت این قاره بپردازیم، سپس روابط ایران با این قاره پس از انقلاب بررسی می­ شود و در نهایت به نقاط ضعف این روابط اشاره می­ شود.

1- اهمیت قاره سیاه

آفریقا از منظر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مجموع سیاست خارجی که ما در جهان دنبال می­کنیم اهمیت بسیار زیادی دارد. از منظر سیاسی آفریقا در بردارنده 54 واحد سیاسی است که نیمی از کشورهای غیرمتعهد، نیمی از کشورهای سازمان همکاری اسلامی و تقریباً یک­ چهارم کل واحدهای سیاسی موجود جهان را به خود اختصاص می‌دهد. این کشورها در مجموعه ­های زیادی از سازمان ملل مانند انکتاد، گروه هفتاد و هفت و غیره حضور دارند. از سوی دیگر نیمی از اعضای غیر دائم شواری امنیت سازمان ملل و حداقل دو عضو آن آفریقایی است و کشوری مانند آفریقای جنوبی از اعضای دائمی شورای حکام آژانس بین­ المللی انرژی هسته ­ای است. در این حال به ­دلیل هم­گرایی بسیاری از کشورهای قاره سیاه با ایران و همراهی ایران با آنان همواره این کشورها در مجامع جهانی از یاران ما بوده ­اند، لذا با توجه به این­که ما در عرصه سیاسی که نیاز به عضوگیری داریم و جهان امروز هم جهان یارگیری است، برخی از این کشورها فداکاری­ های بسیاری را برای ما انجام داده­اند. چه این­که ما در بین ملت­ های آفریقایی محبوبیت زیادی داریم و حتی اتحادیه آفریقا ما را به­ عنوان شریک راهبردی خود شناخته و از ما به­ طور دائم در جلسات اتحادیه آفریقا دعوت می­ کند که این امر هم فرصتی برای کشور ما است.

علاوه بر این کشورهای آفریقایی عموماً در حال توسعه بوده و همین عامل باعث هم­گرایی ایدئولوژیکی و فرهنگی میان ما و کشورهای آفریقایی می‌گردد. از نظر اقتصادی هم این قاره می­تواند برآورنده بسیاری از نیازهای ما در عرصه ­های غذایی و معدنی باشد. هم­چنین در بخش­ های مهمی مانند کشتیرانی و غیره می­ تواند به ما کمک کنند. مثلاً حدود 80 درصد از زمین­ه ای کشت آفریقا هنوز کشت نشده و منابع آن­ها هم می ­تواند منابع بسیار خوبی برای ما باشد.(1)

ددولت یازدهم به روابط با آفریقا بی اعتنایی

عقبه فرهنگی و تاریخی ایران در آفریقا

متاسفانه نوع نگاه ما نسبت به آفریقا منفی است. ایران در قاره آفریقا عقبه فرهنگی و تاریخی دارد اما جایگاه کشورمان متناسب با این عقبه تاریخی نیست. وجود عقبه تاریخی غنی، اشتراک دین اسلام میان ایران و کشورهای آفریقایی و فقدان سابقه استعماری ایران در این قاره همگی بستر حضور ایران در قاره سیاه را فراهم کرده است. همین بسترها باعث شده که کشورهای آفریقایی برای پیشنهاد پروژه ­هایشان به ایران اولویت دهند. با این حال ارتباط ایران با کشورهای آفریقایی و حضور کشورمان در این قاره اندک است. استقلال ­طلبی کشورهای آفریقایی، مسلمان بودن آن­ها و پیگیری اهداف انقلاب اسلامی ایران در دیگر نقاط جهان زمینه­ های ارتباط ایران و آفریقا را فراهم کرد.

قرابت ­های مذهبی با آفریقا

هم در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و هم در بخش سیاست خارجی آن اولویت هایی تعیین شده است؛ اولویت اول کشورهای همسایه هستند چراکه عمق استراتژیک هر کشور، همسایگان آن هستند. اولویت دیگر ارتباط با کشورهای مسلمان است. نیمی از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی آفریقایی هستند. اولویت سوم ارتباط با کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه یا کشورهای جنوب است. کشورهای آفریقایی در این چارچوب می­گنجند. اولویت چهارم هم ارتباط­ گیری با کشورهایی است که به نحوی نیازهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران جمهوری اسلامی ایران را برآورده سازند. براساس این اولویت­ های مندرج در قانون اساسی کشور، ارتباط­ گیری با کشورهای قاره آفریقا کاملاً توجیه ­پذیر است. (2)

2- ارتباط پس از انقلاب

2-1- اوایل انقلاب

در ابتدای انقلاب نوع نگاه به آفریقا در برخی موارد شامل ارتباط­ گیری با جنبش­ های اسلامی بود. اولویت ایران ارتباط­ گیری با کشورهای خط مقدم شامل زامبیا، زیمباوه، آنگولا و تانزانیا بود که در مقابل آفریقای جنوبی و مخالف رژیم آپارتاید بودند. حتی دو بار رئیس­ جمهور وقت (آیت­ الله خامنه­ ای) به آفریقا سفر کردند و حمایت­ های مالی نیز انجام شد. علاوه بر این حمایت از جنبش پولی ساریو و دیگر جنبش­ های اسلامی را نباید از یاد برد.

در زمان جنگ هم ایران با کشورهای شمال آفریقا ارتباط­ هایی داشت تا از این کشورهای عربی در مقابل اعراب خلیج فارس که در جنگ عراق علیه ایران بودند، استفاده شود که نمونه بارز آن لیبی قابل ذکر است. اما به طور کلی پس از انقلاب نیز آفریقا جزء اولویت­ های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت. در واقع در این مقطع نگاه ایران به آفریقا جنبه حمایتی داشته است. در همین مقطع جهاد سازندگی در کشورهای آفریقایی فعال شد.

پایه ­ریزی زیرساخت ­های ارتباط با آفریقا

2-2- دوران سازندگی

با فروپاشی اتحاد شوروی کشورهای شمالی مستقل شکل گرفت و ارتباط با آن­ها برای ایران اهمیت یافت و هم ­زمان تلاش می­ شد نوعی تنش ­زدایی با کشورهای حوزه خلیج فارس پیگیری شود.

این سیاست منطقه­ ای شمالی و جنوبی را برای ایران شکل داد. در این میان آفریقا باز هم در اولویت­ های سیاست خارجی ایران جای نگرفت هر چند به این معنا نبود که اقداماتی در خصوص توسعه ارتباط با کشورهای آفریقایی انجام نگرفت. بسیاری از زیرساخت­ های ارتباط با قاره آفریقا در همین زمان پایه­ ریزی شد. حضور ایران در همین دوره در آفریقا نهادینه شد. فعالیت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در آفریقا و رایزنی­ های فرهنگی ایران و کشورهای آفریقایی از همین زمان آغاز شد. فعالیت هلال احمر، ایجاد کیلنیک ­های پزشکی و حضور صندوق توسعه صادرات در کشورهای آفریقایی در همین زمان (در دولت دوم هاشمی رفسنجانی) انجام شد. اما باید گفت که تمرکز دولت بر مسائل داخلی اجازه نداد که آفریقا در اولویت­ های سیاست خارجی ایران قرار گیرد. در همین زمان حتی تلاش می­ شود به نوعی سیاست تنش ­زدایی با غرب هم پیگیری شود. (3)

2-3- دوره اصلاحات و سید محمد خاتمی

متأسفانه دولت­ های ایران هیچ­ کدام به دستاوردهای دولت قبل از خود توجهی ندارند و این یک آسیب بزرگ برای منافع ملی ما می­ باشد. دولت آقای خاتمی رویکرد فرهنگی به مسائل را جایگزین نگاه اقتصادی دولت سازندگی کرد. در این میان باز هم قاره آفریقا جزء اولویت­ های سیاست خارجی ایران نیست.

با آمدن محمد خاتمی ذهنیت کارگزاران کشور از اقتصادی به فرهنگی تغییر می ­کند و در عین حال قیمت نفت به ­شدت کاهش می­یابد. در این شرایط ارتباط با غرب دنبال می ­شود. افزایش فشار اقتصادی دولت را متوجه داخل می ­کند و بسیاری از سفارت­خانه ­ها و نمایندگی ­ها در خارج از کشور در این مقطع بسته می­ شود که این موضوع شامل قاره آفریقا نیز می گردد.

توجه نسبتاً خوب به کشورهای آفریقایی

2-4- آغاز به کار محمود احمدی­ نژاد

در دولت­ های نهم و دهم عزم بیش­تری در مورد نگاه به آفریقا وجود داشته است و احمدی­ نژاد هم سفرهای متعددی به آفریقا داشت. در مقایسه با دولت­ های هاشمی و خاتمی، وی حتی در ابتدای ریاست جمهوری خود به آفریقا رفت اما هاشمی و خاتمی در پایان دوران هشت ساله خود سفرهایی به آفریقا داشتند و هر دو رئیس­ جمهور هم از این­که چرا در ابتدای ریاست­ جمهوری خود به ظرفیت­ های آفریقا توجه نکرده و دیپلماسی فعالی را در این قاره به کار نبسته­ اند تاسف خوردند. در دوران احمدی­ نژاد رویکرد اقتصادی در آفریقا تقویت و همکاری­ های اقتصادی با این قاره افزایش یافت. در این دوران تنش با غرب و افزایش قیمت نفت ایران را به همکاری­ های جنوب - جنوب و توسعه ارتباط با کشورهای آفریقایی سوق داد. روابط ایران با آفریقا بسیار توسعه یافت.

تعداد سفارت­خانه­ های ایران در آفریقا افزایش یافت. فعالیت کمیته امداد ایران در کشورهای آفریقایی از جمله کومور با موفقیت توسعه یافت. روابط ایران با گامبیا هم شکل می­ گیرد. آقای احمدی­ نژاد در سال اول ریاست جمهوری خود و به ­عنوان اولین سفر خارجی خود به آفریقا سفر می­ کند. رئیس ­جمهور برای شرکت در اجلاس اتحادیه آفریقا به گامبیا می ­رود. چند سفر بعد از آن نیز انجام می­ شود که بیش­تر به کشورهای غرب آفریقاست. علاوه بر این سفر به کشورهای سودان، کنیا، جیبوتی، کومور و الجزایر را باید به این لیست اضافه کرد.

پس از این دوره کاملاً مشخص می­ شود که سیاست­ های ایران در آفریقا اعلامی است نه اعمالی. روابط ایران و آفریقا در این دوره به لحاظ سفر مقامات و رفت ­و آمد هیأت­ ها بهبود یافت و یادداشت تفاهم ­هایی به امضا رسید.

دولت در عین حال به تمام نهادهایی که با قاره آفریقا همکاری داشتند اعلام کرد که سطح روابط خود را از وضعیت موجود یک درجه ارتقا دهند. به­ عنوان مثال در وزارت خارجه، اداره کل آفریقا به معاونت آفریقا تبدیل شد. اما به ­علت ذهنیت منفی نسبت به آفریقا در داخل ایران تنها ابراز علاقه برای توسعه همکاری ­ها با قاره آفریقا صرفاً در سطح رئیس­ جمهور و دولت باقی ماند. (4) گسترش روابط با کشورهای منطقه ، حوزه های آمریکای لاتین و آفریقا بی شک از سیاست های خوب و موفق احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوری وی بود. این موضوع که دنیا فقط چند کشور اروپایی و خصوصا 5+1 نیست بارها از سوی احمدی نژاد در جواب انتقادها به نبود رابطه مناسب با حوزه اروپا مطرح شده بود.

لزوم توجه بیشتر به کشورهای آفریقایی

2-5- دوره تدبیر و امید و سفر ظریف به آفریقا

در این مدتی که از عمر دولت تدبیر و امید می­­گذرد، علاقمندی نسبت به گسترش روابط با آفریقا از سوی رئیس ­جمهور اعلام شده است و نشست مشترک سفرا و روسای نمایندگی‌های کشورهای آفریقایی در تهران برگزار شد. هم­چنین آقای ظریف به کشورهای آفریقایی هم­چون اوگاندا و کنیا سفر کرد اما آن­ چنانی که انتظار می ­رود، نگاه به کشورهای آفریقایی در اولویت قرار نگرفته است.

انتظار می ­رود که دولت در کشورهای آفریقایی در کنار اجرایی کردن به وعده ­هایی که در توافقات قبلی انجام شده است، زیرساخت­ های لازم مثل ایجاد خطوط هوایی منظم، خطوط کشتی­رانی، پوشش بیمه­ ای و خدمات بانکی و غیره را به ­عنوان بخشی از اصول اولیه حضور اقتصادی ایران در این قاره فراهم کند؛ چرا که در غیر این صورت حتی با حضور تجار و برنده شدن در بسیاری از پروژه ­ها به ­دلیل عدم وجود زیرساخت­ها و عدم حمایت داخلی، موفقیتی در این قاره کسب نخواهد شد. امید است با تدوین یک استراتژی مدون، شاهد تعریف جایگاه و نقش این قاره در سیاست­گذاری و کانون توجه دولت­مردان باشیم و متناسب با درصد اهمیت برای آن برنامه­ریزی نماییم. این تأکید به این معنی نمی­ باشد که به دیگر مناطق توجه ننماییم بلکه اگر ما خواسته باشیم در راستای سیاست دیپلماسی فعال فعالیت نماییم، می­ بایست به تمام مناطق (با توجه به وزن و اهمیت) توجه داشته باشیم و نگاه به مناطق تحت تأثیر تغییر دولت­ ها قرار نگیرد.

اکنون دولت­ های آفریقایی در هزاره جدید و از سال 2000 به بعد توسعه همکاری­ها با قاره آفریقا را بر اساس طرح نپاد (مشارکت نوین برای توسعه آفریقا) و طرح توسعه هزاره پیش می­برند. در این شرایط کشورها با هم مقایسه می­ شوند و صحنه، صحنه حرف نیست بلکه عمل ملاک است.

هم­چنین شایسته است که حضور بخش خصوصی در تجارت خارجی به ­ویژه در کشورهای آفریقایی تقویت گردد؛ چرا که از علل ناتوانی ما در حوزه اقتصادی در آفریقا آن است که بخش خصوصی ما هنوز نتوانسته است در حوزه تجات خارجی به­ ویژه در کشورهای آفریقایی و کار در خارج انس بگیرد و با آن آشنا نیست. گذشته از این اگر رسانه­ های ما هم به­ رخوبی آفریقا را معرفی کرده بودند وضعیت به ­مراتب بهتر بود و این به مرحله ­ای برمی ­گردد که ما باید در این قاره طی کنیم. در این حال اقتصاد نفتی ما هم سبب نوعی از سستی در آفریقا شده است.

نفوذ گسترده غرب در آفریقا

3- نقاط ضعف در توسعه روابط

ما متأسفانه از ظرفیت­ ها و امتیازهای بسیار فراوان خود در آفریقا در مقایسه با کشورهای دیگر در سیاست خارجی­مان استفاده نکرده­ ایم و این از جمله مشکلات و نقاط ضعف سیاست خارجی ما در این قاره بوده است. در این بین این امر هم به قابلیت­ های کادر سفارت­خانه­ ای ما در آفریقا مرتبط است. یعنی ما دارای کادرهای ضعیف با عدم تجربه کافی و مدیریت ناسالم و ناکافی بوده ­ایم که این امر به کشور ضربه زده است. یکی دیگر از نقاطی که نتوانسته­ ایم به­ طور مناسب از آن بهره گیریم ظرفیت­ های فرهنگی بوده است که ما نتوانسته ­ایم از پیوندهای دوسویه به­ خوبی بهره گیریم. جدا از آن سازمان­ های ما در این قاره هماهنگ عمل نکرده ­اند.

لزوم استفاده از فرصت جنبش غیرمتعهدها

گذشته از این ما به­ خاطر نقش و جایگاه مهمی که در بین کشورهای غیرمتعهدها داریم می­ توانستیم در گفت­وگو ها و دیپلماسی بین کشورها و در ایجاد آرامش، نظم و از بین بردن زمینه ­های تنش و میانجی­گری بین کشورها عمل کرده و دیپلماسی فعالی را از خود (که مسلماً پرستیژ ویژه ­ای به ما می­ دهد) به اجرا گذاریم. در این حال دستگاه دیپلماسی ما به­ دلیل ضعف در کارکرد خود و عدم تخصص و شناخت کافی از این قاره نتوانسته از ظرفیت­ های بالای خود بهره برد.

نگاه منفی نسبت به آفریقا

هم­چنین از دیگر نقاط ضعف عبارت­ند از: ذهنیت منفی ایرانی­ ها نسبت به آفریقا، جایگاه اندک و منفی مسائل آفریقا در بخش رسانه­ ای ایران، تعاملات بسیار کم­رنگ ایران و کشورهای آفریقایی علی­رغم سابقه تاریخی ایران در این قاره، عدم تدوین استراتژی مشخص در مورد توسعه همکاری ­ها با آفریقا، عدم هماهنگی میان نهادهای مربوط به آفریقا در سیاست خارجی، فقدان زیرساخت­ های لازم برای حضور فعال و موثر در آفریقا، سیاست اعلامی حداکثری و اعمالی حداقلی به این معنا که از ابتدای انقلاب تاکنون 400 یادداشت تفاهم و موافقت­نامه میان ایران و کشورهای آفریقایی امضا شده که بسیاری از بندهای آن عملیاتی نشده است که این خود هم در حال حاضر و هم در آینده می­ تواند برای حضور ما در این قاره ایجاد مشکل نماید. اهمیت این موضوع در سال­ های اخیر به­ نحوی بوده است که در کمسیون­ های مشترک و یاداشت تفاهم­ ها یک بند برای اجرایی شدن قول­ ها و تعهدات قبلی آورده شده است. (5)

فرجام سخن

دیدبان معتقد است فقدان استراتژی همه­ جانبه و فراگیر در حوزه کشورهای آفریقایی باعث عدم کارایی کافی روابط ما در این قاره شده است. در واقع یکی از نخستین کارهای ضروری در حوزه آفریقا تدوین استراتژی کلی با بخش­های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی است که دارای درجه اولویت نیز باشد. در عین حال باید این استراتژی جدول زمان­بندی متناسب با اولویت­ های کشور و منافع ملی ما در این قاره داشته باشد تا با با توجه به مجموعه 54 کشور آفریقا اولویت ­های خود را در این قاره مشخص کنیم. در یک جمله باید گفت که سیاست اعلامی حداکثری و اعمالی حداقلی در قبال کشورهای آفریقایی اتخاذ شده است.

منابع:

(1)http://www.ghatreh.com/news/nn24831629

(2)http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900706000106

(3)http://www.khabaronline.ir/detail/121995/World/diplomacy

(4)http://www.afran.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1420

(5) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930619000607

 

ارسال نظر

آخرین اخبار