یادی از قیام 5 آذر سال 57 گرگان
مردم مسلمان گرگان كه از حمله مأموران رژيم به حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) بسيار متاسف بودند با شنيدن پيام امام ، براي اعتراض به اين جنايت بزرگ طاغوت مهيا شدند. با وجود جوّ خفقان و پليسي حاكم بر جامعه، اين پيام ظرف كمتر از 48 ساعت از پاريس به گرگان رسيد و درياي بيكران انسانهاي آگاه و عاشق اسلام را به تلاطم در آورد.
از خراسان تا گلستان
مأموران رژیم شاه در تاریخ 29 آبان ماه سال 1357 با حمله به حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد عده اي از مردم انقلابي آنجا را شهيد و مجروح نمودند که از جمله شهادت يك دانشجوي سرخنكلايي به نام محمد مقصودلوراد بود . به دنبال این جنایت حضرت امام خميني رهبر كبير انقلاب اسلامي طي پيامي كه در تاريخ دوم آذرماه آن سال صادر فرمود، روز يك شنبه پنجم آذر سال 1357 را- که مصادف با هفتمین روز واقعه مشهد بود - عزاي عمومي اعلام نموده و از مردم خواست تا با هر وسيله ممكن براي سقوط حکومت جبار شاهنشاهی پهلوی قيام كنند.
به گزارش گلستان 24 : مردم مسلمان گرگان كه از حمله مأموران رژيم به حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) بسيار متاسف بودند با شنيدن پيام امام ، براي اعتراض به اين جنايت بزرگ طاغوت مهيا شدند. با وجود جوّ خفقان و پليسي حاكم بر جامعه، اين پيام ظرف كمتر از 48 ساعت از پاريس به گرگان رسيد و درياي بيكران انسانهاي آگاه و عاشق اسلام را به تلاطم در آورد. روحانيان و انقلابيون مبارز در مساجد اعلام كردند كه امام خميني در روز يكشنبه پنجم آذر را به مناسبت واقعه دلخراش مشهد عزاي عمومي اعلام نمودهاست. اين خبر دهان به دهان به گوش امت مسلمان در شهرها و روستاهاي اطراف رسيد كه صبح روز پنجم آذر از محل امام زاده عبدالله گرگان راهپيمايي اعتراضآميزي انجام ميشود .
در میدان شهدا چه گذشت؟
بالاخره روز پنجم آذر فرا مي رسد. مردم گرگان و روستاهاي منطقه و حتی شهرهای اطراف مثل کردکو ، بندر گز ، فاضل آباد و علی آباد کتول آن روز صبح در جوار مرقد مطهر امامزاده عبدالله – آن فرزند پاك امام موسيبنجعفر(ع) – و دور فلکه امام زاده (شهدای فعلی) گرد آمدند. در ميان جمعيت از همه طبقات ديده ميشدند : روحاني، فرهنگي، كارگر، كشاورز، محصل، دانشجو، بازاري، راننده، كاسب، كارمند، زن، مرد، پير ، جوان، كودك .
مردم صلوات میفرستادند و الله اکبر می گفتند و شعار می دادند: مرگ بر شاه - درود برخمینی ، قبر امام هشتم گلوله باران شده- روز و شب شیعیان شام غریبان شده ... و لحظاتي بعد طنين رگبار گلولهها با گاز و دود و خون و فرياد، تصويري از جنگ نابرابر حق و باطل به نمايش در آورد. جنگي كه يك سوي آن لشكر تا دندان مسلح طاغوت و در سوي ديگر آن عدهاي از مردم بيدفاع قرار داشتند. انبوه نيروهاي مسلح و مجهز رژيم هر بينندهاي را به شگفتي وا ميداشت. دهها ماشین پر از ماموران مسلح آماده کشتار و سرکوب مردم مسلمان بودند. حتي دوتا از كاميونهاي ماموران مجهز به تيربار بودند. جمعيت تظاهر كننده به حدود 30 هزار نفر ميرسيد . عدهاي داخل محوطه امامزاده و عدهاي نيز در داخل و اطراف فلكه شهدا ايستاده بودند. برخي از تظاهركنندگان هم عکس امام و پلاكارتهايي مبني بر محكوميت رژيم شاه در دست داشتند. ماموران با بلندگو به مردم اخطار ميكرد كه متفرق شوند ، ولي مردم نه تنها اعتنايي نميكردند بلكه حتي عدهاي از جوانان شجاع در جلوي جمعيت و مقابل نيروهاي مسلح رژيم صف بسته بودند. ناگهان شليك گلوله هاي آتشين دژخيمان به سوي جمعيت آغاز شد. در اولين دقايق تعدادي از عزيزان به خون غلتيدند و چون برگهاي خزان به زمين افتادند و روح پاكشان به ابديت پيوست و عده زیادی هم مجروح شدند.
مأموران رژيم كه از شجاعت و ايثار مردم به وحشت افتاده بودند، سوار بر كاميونها فلكه را دور زده و به طرف مركز شهر به راه افتادند. در نتيجه مردم به خشم آمده بسوي پاركينگ شهرباني كه در ضلع غربي فلكه شهدا قرار داشت، حملهور شدند. و آنجا را با كليه وسايل و ماشين آلات آن به آتش كشيدند، انقلابيون به سربازان و درجهداران نگهبان آنجا كه حتي يك تير هم به سمت مردم شليك نكرده بودند، گفتند گلولههايشان را به هوا شليك نمايند و سپس آنها را با لباس شخصي فراري دادند. که این نشانگر کمالات اخلاقی مردم مسلمان و فداکار در آن لحظات خون و آتش بود.
وقتی بیمارستان به خون نشست!
مأموران شاه در كوچهها و خيابانهاي شهر هر كجا مردم بيدفاع را مييافتند به گلوله ميبستند حتی افرادی که ارتباطی با مراسم آن روز نداشتند را اگر می دیدند می کشتند. مقاومت و سرسختي انقلابيون در فضايي از آتش و خون ادامه داشت . مردم قهرمان آن روز شجاعانه به هر طريق ممكن در مسير تردد مأموران شاه مانع و مشكل ايجاد ميكردند . به این منظور مردم خشمگين گرگان حتی دو ماشين آتشنشاني را در چهار راه ميدان عباسعلي به آتش كشيدند كه منجر به مسدود شدن راه عبور و مرور مأموران شد. آن روز سينههاي انقلابيون آماج تيرهاي دژخيمان بود كه عاشقانه و بيمحابا گلولههاي آتشين را چون گلهاي شقايق در آغوش ميگرفتند و لحظاتي بعد در خون پاک خود غوطه ور می شدند.
آري مأموران شهرباني و هنگ ژاندارمري به کمک ماموران مخفی ساواک همچنان مشغول گشتزني و سركوب و كشتار مردم بيدفاع و مسلمان بودند. مأموران حتي به آمبولانسها حمله می كردند تا از انتقال مجروحين به بیمارستان جلوگيري نمايند . آنها همچنین به سوي مغازههاي انقلابيون شهر نيز تيراندازي مي نمودند . بويژه مغازههايي كه تصوير حضرت امام خميني را نصب كرده بودند. ضمنا غالب مغازهای گرگان آن روز بخاطر اعتراض به جنایت رژیم شاه در حرم مطهر امام رضا(ع)، تعطیل و در اعتصاب بودند.
چنانكه گفتيم صبح روز 5 آذر در اولين دقايق پس از تيراندازي، تعدادي از تظاهركنندگان شهيد و مجروح شدند . لذا عدهاي از مردم با هر وسيله ممكن مجروحين و شهدا را به بيمارستان انتقال دادندكه بيشتر مصدومين به بيمارستان پهلوي سابق (پنجمآذر فعلي) انتقال يافتند. حجم زخمی ها و مجروحين به حدي بود كه از عهده كادر درماني پر تلاش و ايثارگر بيمارستان خارج بود . به همين علت مردم داوطلبانه و مشتاقانه به ياري آنها شتاقتند.
مأموران همچنان مشغول گشتزني بودند ، تا اينكه حدودا ساعت يك يا يك و نيم بعدازظهر به خيابان مولنروژ (پنجم آذر فعلی) رسيدند و انبوه جمعيتي را كه جهت كمك به مجروحين و اهداي خون به آنجا آمده بودند به گلوله بستند . در نتيجه در آنجا جواني به نام آقاي سید نظامالدين نبوي مورد اصابت گلوله مأموران قرار گرفت و مغزش متلاشي شد. در حالي كه حمله به بيمارستان و آمبولانسها از نظر همه قوانين بينالمللي ممنوع ميباشد.
آري آن روز روز خون باري براي مردم استان گلستان بويژه شهر گرگان بود ، هر كس را ماموران در خيابان ها مي ديدند به گلوله مي بستند . به طوري كه با حمله های مأموران بسوي مردم مسلمان و انقلابي در روز پنجم آذ ر، بیش از 100 نفر زخمي شدند و 14 نفر نيز شربت شهادت نوشيدند ، كه از اين تعداد برخي در دم و بعضي هم در روزهاي بعد بر اثر شدت جراحات به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.
اسامي شهداي آن واقعه تاريخي به ترتيب الفبا به اين شرح مي باشد: 1- حسين(چنگیز) امير لطيفي 2- صديقه پروانه 3- سيد اسماعيل حسيني 4- عباس خالداران 5- احمد سبطي 6- حجتالله عباسي 7- ابوالقاسم(جعفر) علاءالدين 8- نرگس قصابان 9- غلامحسين محبيراد 10- حسين مقصودلو 11- سيد نظامالدين نبوي 12- حسينعلي نصيري 13- فرامرز ويزواري 14- ابوالحسن هادي
ضمنا برای اطلاع کاملتر در باره این واقعه تاریخی به « کتاب حماسه پنجم آذر سال 57 گرگان- تالیف غلامرضا خارکوهی- نشر بنیاد شهید و امور ایثارگران» مراجعه فرمائید.
البته تا کنون دو نامه برای مقام معظم رهبری و رئیس محترم جمهور و سایر مقامات کشور و استان گلستان در باره اهمیت این رویداد بزرگ مردم گرگان فرستاده شده ، تا این واقعه هم در تقویم رسمی کشور و هم در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها ثبت و درج شود و در اذهان نسلهای این مرز و بوم باقی بماند. بی شک بزرگداشت روز 5 آذر سال 57 گرگان بزرگداشت کسانی است که در روزهای سیاه طاغوت، برای استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی به میدان آمدند ولی توسط ماموران شاه به خاک و خون کشیده شدند. ما باید قدر حماسه آفرینان این روز را بدانیم و به آرمانها و شعارهایشان پایبند باشیم . چه خوب است که این روز بعنوان بزرگترین روز تاریخی گرگان معرفی و ثبت و ضبط شود.
زنده و جاوید باد یاد و راه امام و شهیدان ما
[کتاب حماسه پنجم آذر سال 57 گرگان - تالیف : غلامرضا خارکوهی]
جالب بود
تا حالا اینها رو نمیدونستم
بازم از شهدای 5 اذر بنویسید
روحشان شاد و یادشان گرامی