همزمان با تحولات یمن
ایمان، تنها سلاح ماست
«همانطور که سید عبدالملک فرمودند اسلحه ایمانی تنها سلاحی است که دشمنان ما آن را ندارند و ما بوسیلۀ آن می جنگیم و پیروز می شویم.»
به گزارش گلستان24، سرزمین یمن یکی از مهم ترین نقاط استراتژیک جهان است و به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی و هم به دلیل شرایط فرهنگی مورد طمع قدرتهای استعماری فرامنطقه ای و شیوخ دست نشانده منطقه قرار گرفته است.
اگرچه سالهاست آرامش و امنیت کامل از یمن سلب شده، اما مقاومت مردمی این کشور تا حدودی توطئه های دشمنان را خنثی کرده است.
با شروع بیداری اسلامی، یمن نیز در زنجیره انقلاب در کشورهای منطقه قرار گرفت و این روزها در صدر اخبار و تحولات منطقه قرار دارد.
با قاطعیت میتوان گفت که مقاومت امروز مردم یمن، مرهون جنبشی مردمی به اسم "انصارالله" است که توانسته با نیروی ایمان و شجاعت مثال زدنی در مقابل دشمنان سینه سپر کند.
همزمان با حملات رژیم آل سعود به مردم یمن و خصوصا زنان و کودکان مظلوم یمنی، بازوی رسانه ای جبهه عربی-غربی نیز با بلندگوی شبکه های وابسته، عملیات روانی را علیه مقاومت و جنبش انصارالله در دستور کار قرار داده اند تا شاید بتوانند سهم خود در این تجاوز آشکار را به خوبی ایفا نمایند.
به بهانه تحولات مهم این روزهای یمن، "دکتر سید علی یحیی شرفالدین" عضو شورای مشورتی انصارالله در گفتگوی اختصاصی با جام نیوز، مسائل مهم و مختلفی از این کشور و جنبش انصارالله را مطرح کرد.
گفتگوی ما با این مبارز یمنی و استاد دانشگاه صنعا نزدیک به سه ساعت به طول انجامید و در این مدت سید علی یحیی شرف الدین با صمیمیت و بدون ملاحظه به پرسش های ما پاسخ گفت.
هنگامی که از امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی سخن می گفت شور و شوق در چهره اش نمایان بود و زمانی که از گفته عارف بزرگ آیت الله بهجت از او پرسیدیم اشک در چشمانش نشست...
بخش اول این گفتگو درباره پیشینه جنبش انصارالله و چگونگی شکل گیری این حرکت انقلابی است که تقدیم مخاطبان فرهیخته جام نیوز می شود:
دکتر سید علی یحیی شرفالدین، از اینکه قبول زحمت فرمودید، سپاسگذاریم. این روزها یمن آماج حملات جبهه غربی-عربی است و مقاومت مردمی یمن به رهبری انصارالله سخت در رویارویی با دشمنان به سر می برد. انصارالله از کجا شروع شد و هدف شکل گیری این جریان از نگاه رهبران آن چه بود؟
از اینکه شما برادران ایرانی ام را زیارت می کنم خوشحالم. نسبت به حرکت ابتدایی انصارالله، این طور بود که شهید "سید حسین بدرالدین حوثی" در ابتدای دهه 90 میلادی جرقه آن را زد.
سید حسین بدرالدین حوثی، جوان و عضو مجلس یمن بود. ایشان در خانواده ای متدین و پایبند به مسائل شرعی بزرگ شد. پدرش سید بدرالدین فرزند امیرالدین حوثی است که از علمای بزرگ یمن و در علم رجال یگانه و پیشتاز علما بود. سید حسین 12 برادر داشت. ایشان مدرک فوق لیسانس خود را در کشور سودان گرفت.
در بازگشت به یمن، حزبی را تاسیس کرد به اسم "حزب الحق" و در ادامه چون حزب بیشتر سمت و سوی سیاسی گرفت و از امور کشور و گرفتاری های آن فاصله گرفت، آن را ترک کرد و حزب دیگری به نام "الشباب المومن" را کلید زد که مهمترین حرکت ابتدای آن حرکتی فرهنگی و علمی و بصیرت افزایی در سطحی وسیع بود.
ایشان از فرصت تعطیلات تابستانی بهره می گرفت و کلاس های متنوع برای دانش آموزان برگزار می کرد که اثری ماندگار در نسل اول حزب داشت و زیر بنای فکر جهادی و انقلابی را در آنها ایجاد کرد.
سید حسین حوثی با قرآن مانوس بود و زمان زیادی را برای مطالعه قرآن صرف می کرد که همنشینی با قرآن زمینه تشکیل انصارالله را فراهم کرد.
پدر سید حسین، حق بزرگی بر گردن او داشت چون که او را با فرهنگ قرآن و شرع تربیت کرد که سنگ زیربنایی او را ساخت. سید بدرالدین از اولین کسانی بود که با تفکر وهابیت در کشورهای عربی مبارزه کرد و کتابهای زیادی را تالیف نمود از جمله کتاب "تحریر الافکار" و کتاب "الغاره السریعه فی رد الطلیعه" که مبارزه با تفکر وهابی های تکفیری بود. لذا درصدد حذف ایشان بودند و چندین بار عملیات ترور وی انجام شد و البته شکست خوردند.
سید حسین متاثر از چه کسی بود؟
شهید سید حسین حوثی، امام خمینی(ره) را بسیار دوست داشت و در سخنرانی های خود بیش از 86 مرتبه از امام خمینی(ره) نقل قول کرده و حرف های امام را مطرح کردند و بیش از 176 مرتبه از ایشان نام می برند. ایشان امام خمینی(ره) را هدیه الهی برای ملت های ستمدیده می دانستند. روح انقلابی را از امام آموخت. به گفتار و کردار امام عمل و به آن استناد می کرد، مانند این گفته امام که فرموده بودند "آمریکا شیطان بزرگ است".
زمانی که امام آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس قرار داد، سید حسین در حمایت از آن سخنرانی کرد و عنوان سخنرانی را "روز جهانی قدس" قرار داد. با هدف ماندگاری کلام امام خمینی(ره) در طول تاریخ این سخنرانی صورت گرفته است. خط فکری سید حسین حوثی تا حد زیادی از امام خمینی(ره) برگرفته شده است.
ولی باید نکته حقی را بگوییم که سید حسین نگاه جدیدی داشت؛ ایشان در سال 2001 میلادی یک گروه کوچک نُه نفری را با هدف کادرسازی و نخبه پروری در منطقه "مرّان" در استان صعده تشکیل داد. منطقه مران صعب العبور بود؛ منطقه کوهستانی وسیعی است که در وسط استان صعده قرار دارد و غیر قابل سکونت است.
این شهر از لحاظ علمی مانند شهر قم است؛ علمای زیادی دارد و حوزه های علمیه و مراکز علمی زیادی در آن برپا شده و منبع علمی یمنی ها است. علما برای کسب علم به آن مهاجرت می کنند لذا پیداست که منطقه ای که شهید سید حسین و رئیس کنونی انصارالله و رهبر انقلاب مردم در آن رشد یافته اند، چه مکان ارزشمندی است؛ جایی است عالم خیز و دین پرور.
زمانی که شهید سید حسین این گروه نه نفری را تشکیل داد، کم کم بر تعداد آن افزود و از همین جا بود که حرکت قرآنی خود را به نام "المسیره القرآنیه" شروع کردند؛ نامی که سابقه تاریخی ندارد؛ برای آن تعریف داشت و هدفمند بود و شعاری برای آن قرار داد که تا الان انصارلله این شعار را ادامه دادند و آن "الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهود، پیروز باد اسلام" است و برای آن فکر داشتند و پشتوانه دینی و علمی. این شعار را با سخنرانی های مختلف در جامعه استوار کردند؛ سخنرانی معروف "الصرخه فی وجه المستکبرین " [بانگ در مقابل استکبار] و سخنرانی "الشعار سلاح و موقف" [شعار، سلاح و راهبرد]. ایشان در سخنرانی "الشعار سلاح و موقف" گفتند که شعارها برملا کننده چهره منافقین است، چون برای خاموش کردن این شعار حرکت خواهند کرد و مفتضح خواهند شد و اهداف اصلی آنها را نمایان خواهد کرد.
خواستگاه انتخاب نام انصارالله برای این جنبش چه بود؟
انصارالله حرکتی است که بر فرهنگ قرآن و بر روش قرآنی متمرکز است. همه چیز را از قرآن می گیرد، حتی در نامگذاری حرکت خود را از آیه قرآنی "یا ایها الذین امنوا کونوا انصارالله کما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصارالله" گرفتند همانطور که حزب الله لبنان نیز نام خود را از قرآن گرفت.
همان طور که شعار آنها نیز از آیات قرآنی گرفته شده است، لعن یهود [صهیونیسم] هم از قرآن کریم است؛ آیه "لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون" و در آیه دیگری آمده است "لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا" یهود در دو آیه به عنوان دشمن اول مسلمانان ذکر شده اند، پس ما وقتی در شعارمان "لعنت بر یهود" می گوییم، آنرا از قرآن کریم گرفته ایم. ما از قرآن درس می گیریم و تمام اعتماد ما به قرآن است.
سید حسین وقتی انصارالله را تشکیل داد و به بیش از 300 نفر رسیدند، شعار خود را سردادند و از آن به بعد تعداد آنها زیاد شد و روز به روز اضافه شدند به طوری که حکومت احساس خطر کرد و دستگیری ها شروع شد. هر کس مرگ بر آمریکا و اسرائیل می گفت زندانی می شد. زندانی ها به 8 هزار نفر رسیدند. این دستگیری ها قبل از جنگ اول بود که باعث تعجب همه شده بود که چرا صالح می گفت که مرگ بر صالح بگویید ولی مرگ بر آمریکا نگویید. این نشان می دهد که فشار سنگینی از آمریکا و اسرائیل بر او وارد می شد که مردم را ساکت کند.
لذا این شعار انصارالله تاثیر زیادی داشت؛ ما در شش جنگ خود آن را تجربه کردیم. زمانی که مجاهدین مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر می دادند، ترس عجیبی در دل دشمنان می انداخت و پا به فرار می گذاشتند و شکست می خوردند.
جنگ اول در سال 2004 شروع شد که 300 رزمنده داشت و هوادارن آن هزاران نفر بودند که در کل یمن منتشر شده بودند. تعداد زیادی از آنها تحت تعقیب و تعدادی زندانی بودند؛ تعداد زیادی از این 300 مبارز شهید شده بودند. در حالی که سید حسین و یارانش حاضر به عقب نشینی از این شعار نشدند.
سید حسین می گفت که «اسلام شکست ناپذیر است و کسی که از کارزار بگریزد، موجب خواهند شد تصویری بدی از اسلام به نمایش گذاشته شود و غربی ها و دشمنان اسلام بگویند که اسلام هم شکست پذیر است؛ فرمانده جنگ باید بجنگد تا کشته شود و این باعث قوت اسلام خواهد شد.»
خودش تا آخرین لحظه جنگید و در سپتامبر 2004 شهید شد و برادرش سید عبدالملک در جنگ دوم و سوم راه برادرش را ادامه داد که پیروزی هایی کسب شد و نگاه ها را به سوی انصارالله متوجه کرد.
دشمنان هر جنگی را که شروع می کردند، سنگین تر و شدیدتر و طولانی تر از جنگ قبلی بود که با عنایت خداوند متعال بر مستکبرین پیروز شدیم.
ثمره این مجاهدت و مقاومت چه بود و انصارالله چه دستاوردی از این مقاومت کسب می کرد؟
از توفیقات الهی، گسترش جنبش انصارالله و انتشار آن در شهرهای جدید و افزایش قدرت نظامی جنبش انصارلله بود، به طوری که در جنگ ششم که در سالهای 2009 و 2010 شعله ور شد، جنگ افزار و سلاح هایی بدست آوردیم که ارتش یمن هم آن را نداشت. این سلاح ها را از عربستان به غنیمت بردیم؛ از پایگاه های "دخان"، "الدود" و "الجابری" که از جمله غنایم اسلحه تک تیرانداز دید در شب و توپخانه سیار و تانکهای پیشرفته بود.
در مذکرات که بعد از آن صورت گرفت، "علی عبدالله صالح" خواستار تسلیم این سلاح ها به حکومت بود که سید عبدالملک دست رد به سینه او زد و گفت که ما آنها را از ارتش های عربستان، مصر، اردن و کشورهایی که در جنگ علیه ما شرکت کرده اند به دست آورده ایم و ربطی به شما ندارد.
بعد از جنگ، استان صعده به دست انصارالله افتاد، به جز مرکز آن که دست تکفیری ها بود که از سوی عربستان پشتیبانی می شدند از جمله شیخ عثمان مجلی ودیگر شیوخ دل سپرده به ال سعود که ظلم فراوانی به مردم می کردند. بعد از جنگ با شیخ عثمان مجلی، صعده به دست ما افتاد و سید عبدالملک، از ارتش و وزارت اطلاعات خواست که مراکز را خود به دست گیرد تا زمینه ای برای نفوذ این دست نشانده ها فراهم نشود.
جنبش انصارالله با حرکت هوشمندانه امنیت را به نیروی مسلح ارتش سپرد و ایستگاهای بازرسی را به آنها داد تا در امنیت شهر سهیم باشند و احساس مسئولیت کنند و شانه خالی نکنند، تا کارهای خرابکارانه به انصارالله نسبت داده نشود.
ایشان اجازه دادند که دولت کار خود را ادامه دهد ولی ایستگاه های بازرسی مستقلی در مرز با عربستان قرار داد که استان صعده را از نفوذ قاچاقچیان مواد مخدر عربستانی حفظ کند چراکه عربستان مرز زیادی با صعده دارد که گذرگاه مواد مخدر است.
عبدالملک قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر را دستگیر کرد که محسن الاحمر از نزدیکان علی عبدالله صالح نیز از جمله دستگیر شدگان بود. او کسی بود که از بزرگترین تجار مواد مخدر به شمار می رفت و الان در دامان عربستان به سر می رود. در یک سال بیش از 4 هزار تن مواد مخدر و یک میلیون قرص را ضبط کردیم و استاندار صعده و تعدادی از بزرگان ارتش و چهره های اجتماعی را دعوت کرده و در حضور آنان آن را آتش زدیم و به آنها ثابت کردیم که جنبش انصارالله در کنار ارتش حافظ امنیت است.
عربستان سعودی وقتی دید که جنبش انصارالله این همه گسترش یافته، وارد میدان شد و دست نشانده های خود را تحریک کرد؛ کسانی که بیش از 5 سال در دو منطقه "دماج" و "محمدالرینی" و در "ذمار" روی آنها کار کردند؛ این دو منطقه، سنگ بنای مذهب زیدی در یمن بودند و اینها می خواستند مردم این مناطق را تبدیل به وهابی تکفیری کنند. در منطقه دماج 12 هزار نفر را از سرتاسر دنیا از کشورهای عربی و غربی جمع کردند که تعداد زیادی از آنها تحت تعقیب اینترپل یا متهم به کشت و کشتار بودند. این افراد از مرز عربستان حتی بدون گذرنامه وارد دماج شدند.
در لحظه مقدر عربستان دست نشانده های خود در روستای دماج را تحریک کرد که به جنگ انصارالله بیایند؛ جنگی را شروع کردند که 6 ماه طول کشید. وقتی شهر را آزاد کردیم جنگ افزارهای زیادی را به غنیمت بردیم و تعداد زیادی اسیر گرفتیم که به مزدور بودن خود برای عربستان اعتراف کردند. بعد از اینکه عربستان دماج را از دست داد، به بعضی از سران ارتش مثل افسر علی محسن و علمای وهابی و فرزندان شیخ عبدالله بن حسین الاحمر دستور داد جبهه های جدیدی را در استان عمران و لحج که نزدیک استان صنعا می باشد، ایجاد کنند.
در این دو استان بعد از کشتار وحشیانه، جنبش انصارالله وارد عمل شد و آنها را از تکفیری ها پاکسازی کرد که سرآغاز جنگ بزرگ و گسترده ای شد که محسن الاحمر و القشیبی، فرمانده تیپ زرهی آن را شعله ور کردند که باز هم جنبش انصارالله پیروز و قشیبی کشته شد و انصارالله بر پادگان مسلط شدند.
معروف است که یمنی ها افراد شجاعی هستند. همزمان با تجاوز آل سعود به یمن نیز این موضوع در گزارش ها و تحلیل ها نمایان بود، فارغ از این خصوصیت، اگر ملاحظه ای نمی بینید در مورد قدرت نظامی انصارالله بگوئید؟
در رابطه با قدرت نظامی جنبش انصارالله چند نکته لازم است که توضیح دهم. یمنی ها محکم و جان سخت و مبارزانی فطری و ذاتی هستند و آموزش نظامی زیادی ندیده اند. تاکتیک های رزمی را از زمین های ناهموار و سخت کوهستانی یاد می گیرند. همچنین جنگهای پی در پی و سنگین گذشته باعث آمادگی ذاتی آنها شده است. بر هر سختی و کمبود امکانات چیره می شوند و به راحتی با کمبود امکانات کنار می آیند؛ به جای اجاق گاز از هیزم استفاده می کنند و آب را با تمام سختی از آب باران جمع می کنند. همچنین مغزهایی داریم که قادرند موشک های النجم و ثاقب 1 و 2 را بسازند؛ الان نمونه پیشرفته موشکهای روسی اسکات را ساختیم که 300 تا 800 کیلومتر برد دارند و تا 1300 کیلومتر هم می رسند؛ موشک هایی داریم که به راحتی آن سوی پایتخت عربستان را هم هدف قرار می دهند.
جنبش انصارالله گردانهای مختلفی دارد از جمله کمیتۀ شعبیۀ الحسین (مردمی) که از نخبگان تشکیل شده است. افراد این کمیته دوره های خاص و فشرده فرهنگی و دینی دیده اند. همۀ این دوره ها در یمن برگزار شده است. نکته ای که باید به آن اشاره کنم، این است که نقطه قوت انصارالله فقط سلاح نیست چون که شهید سیدحسین به ما آموزش داد که باید از دو اسلحه بهره ببریم؛ اسلحه آهنی در دست و اسلحه ایمان در دل.
همانطور که سید عبدالملک فرمودند اسلحه ایمانی تنها سلاحی است که دشمنان ما آن را ندارد و ما بوسیلۀ آن می جنگیم و پیروز می شویم.
ما جنبش انصارالله و مردم یمن به غیر از خداوند متعال به کسی اعتماد نداریم و فقط به او توکل می کنیم و پیروزی از سوی خداوند است.
مگر انصارالله از کمک های خارجی بهره مند نیست؟
تاکید می کنم که هیچ کمک خارجی به ما نشده است و سید حسین به همۀ مجاهدان و کسانی که به هدف "مسیره القرآنیه" معتقد بودند، دائما می گفت اسلحه بخرید، روزی خواهد رسید که مستکبرین با زورگویی شما را ذلیل و زبون می خواهند و اسلحه قوت شما خواهد بود.
/جام نیوز
ارسال نظر