مهدی محمدی :
اهمیت معادله تعلیق در برابر تعلیق
بازگشت پذیری سریع، تنها تضمین واقعی است که می تواند ایران را به طور نسبی از عمل غرب به تعهداتش مطمئن کند والا در صورتی که غرب مطمئن باشد ایران هیچ روشی برای بازگشت سریع به مرحله ماقبل توافق ندارد، انگیزه ای هم برای اجرای کامل تعهداتش نخواهد داشت.
به گزارش گلستان 24، تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اینکه اولا ایران خواهان رفع (لغو) تحریم ها بوده نه تعلیق آن و ثانیا در صورت اصرار طرف غربی بر تعلیق تحریم ها، ایران نیز متقابلا صرفا برخی فعالیت هایش را تعلیق خواهد کرد، می تواند کل معادله اجرای برجام را تغییر دهد.
از ماه ها قبل، این بحث در مباحثات علنی و خصوصی با تیم محترم مذاکره کننده وجود داشت که اگر غربی ها صرفا حاضر به تعلیق تحریم ها هستند –به معنای توقف اجرای قوانین تحریم و حفظ زیرساخت حقوقی آنها در بلند مدت- ایران نیز صرفا باید به تعلیق برخی فعالیت های های هسته ای خود بپردازد نه بیشتر. به یاد ندارم که این بحث حتی یک بار هم پاسخی درخور پیدا کرده باشد. ولی اگر به متن برجام مراجعه کنیم روشن است که معادله نهفته در برجام معادله تعلیق-برچیدن است نه تعلیق-تعلیق. در ازای تعلیق هایی که از سوی 1+5 وعده داده شده، آنچه از سوی ایران رخ می دهد برچیدن برنامه هسته ای است نه تعلیق آن. بسیار مهم است توجه کنیم وقتی نوبت به برنامه هسته ای ایران برسد، فرق میان تعلیق و برچیدن، موضوعی بسیار با اهمیت است که تفاوت هایی بنیادین ایجاد می کند.
در برجام ایران باید حدود 12 هزار ماشین سانتریفیوژ را از نطنز و فردو برچیند، در صورتی که اگر بنا بر تعلیق بود، این ماشین ها می توانست برجای خویش بماند و صرفا گاز به آنها تزریق نشود. در برجام ایران متعهد است، ذخیره مواد خود را به زیر 300 کیلوگرم برساند. اگر بنا بر تعلیق بود، ذخیره مواد فعلی ایران می توانست پلمپ شود و مواد تازه تولید شده، اکسید گردد. در برجام ایران موظف است قلب راکتور اراک را خارج و آن را با بتن پر کند. در صورت تعلیق، یکی از سناریوها می توانست این باشد که قلب راکتور فعلی اراک سر جای خود باقی بماند و ایران صرفا از سوخت گذاری در این راکتور خودداری کند (هم زمان این امکان وجود داشت که ساخت یک راکتور آب سنگین دیگر با طراحی مفهومی جدید، درمکانی دیگر آغاز شود.)
ملاحظه می کنید که در تمامی این موارد تعلیق به معنای حفظ زیرساخت و جلوگیری از توسعه یا عملیاتی شدن آن است در حالی که برچیدن به معنای منهدم کردن زیرساخت است.
معادله برجام تنها در صورتی متوازن خواهد بود که ایران تمامی فرمول های مبتنی بر برچیدن با فرمول های مبتنی بر تعلیق جایگزین کند.
اهمیت اصلی این موضوع از آنجا نشئت می گیرد که در صورت تعلیق فعالیت ها به جای برچیدن آنها، زمان بازگشت پذیری تعهدات ایران به طرز قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت. در واقع تازه در این صورت است که می توان ادعا کرد از حیث بازگشت پذیری، تعهدات ایران و 1+5 تا حدودی متوازن خواهد شد. بازگشت پذیری سریع، تنها تضمین واقعی است که می تواند ایران را به طور نسبی از عمل غرب به تعهداتش مطمئن کند والا در صورتی که غرب مطمئن باشد ایران هیچ روشی برای بازگشت سریع به مرحله ماقبل توافق ندارد، انگیزه ای هم برای اجرای کامل تعهداتش در حوزه تحریم ها نخواهد داشت.
اکنون شاید یکی از تکالیف مهم مجلس رسیدگی به این مسئله و اصلاح موارد مندرج در برجام است.
این بحث البته ربطی به این ندارد که تعهدات واقعی 1+5 درباره تحریم ها در برجام چیست و چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی نگران حفظ زیرساخت تحریم ها هستند.
در این باره در فرصتی دیگر سخن خواهیم گفت.
ارسال نظر