کاپیتولاسیون رفسنجانی
پس از افزایش قیمت پسته رفسنجان به طبع افزایش قیمت دلار، تصمیم بر این شد تا پایتخت ایران را از تهران به رفسنجان منتقل کنیم.
به گزارش گلستان 24، پس از افزایش قیمت پسته رفسنجان به طبع افزایش قیمت دلار، تصمیم بر این شد تا پایتخت ایران را از تهران به رفسنجان منتقل کنیم. رفسنجان شهری است که در آن مشاهیر معاصری همچون ا.ه متولد شدند. علاوه بر آن چون بر طبق این جابجایی کشور به رفسنجان بسیار وابسته و مدیون خواهد شد بنا شد تا برای مشاهیر این خطه ی پسته خیز حق تافته جدا بافته بودن صادر گردد. یا به اختصار حق تجبب!
در واقع همان حق کاپیتولاسیون است که روسری سرش کردیم و مسلمانش کردیم. منتهی کم کاری از سوی دولتمردان و تصویب کنندگان این طرح بوده است که این مسئله را هرگز به طور علنی اعلام نکرده اند. شاید بنظرشان حق ناچیزیست و رویشان نمی شود که بازگویش کنند. اما این دلیل نمی شود که مردم را محرم اسرار مملکت ندانند!
مثلاً از تبعات نگفتن این حق تجبب به مردم همین حادثه هفت تیرکشی چند روز پیش است. زمانی که پسر شهید لاجوردی با ماشین عروسِ ا.ه تصادف کرد و انتظار داشت تا با عروسِ ا.ه مانند سایر مردم رفتار شود و پلیس بیاید و کوروکی بکشد و خلافی اش را بنویسد و آن عروسِ آفتاب و مهتاب ندیده هم خسارت بدهد!
در همین تفکرات بود که فهمید،... بله... عروس به مادرشوهر زنگ زده و مادرشوهر هم که کسی نیست جز همان ع.م همسر ا.ه با لوک خوش شانس به معرکه آمد و هفت تیرش را به سمت پسر این شهید گرفته است. پسر هم کلی شاکی شده و در بوق و کرنا کرده که ای وای ببینید مملکت دست چه کسانی افتاده است! پدر ما رفت جبهه و جان خود را برای این انقلاب داد ولی ما حرفی نداریم، اما اینها شدند وارث انقلاب و به روی ما هفت تیر می کشند!
خلاصه اوج مظلومیت خانواده علامه بزرگ ا.ه وقتی بود که تمام رسانه ها این خبر را پر رنگ کرده و بر سرش کوبیدند. حتی دولت هم پشت ا.ه درنیامد و نگفت که او و تمامی آبا و اجدادش حق تجبب دارند!
واقعاً گاهی فکرمیکنم در کشورم مظلوم کشی عادی شده است...
ارسال نظر