شباهت برخورد با منتقدین در دولت هاشمی و روحانی
پروژه هاشمیسازی از روحانی در روزنامههای اصلاحطلب
روحانی در سیاست خارجی همان راهی را می رود که هاشمی رفته است. اگر دولت روحانی همان راه را برود، همچون هاشمی شکست سختی را در حوزه سیاست خارجی از آمریکا خواهد خورد.
به گزارش گلستان24، روزنامه اصلاح طلب آرمان امروز در شماره امروز خود در مطلبی با عنوان «روحانی همان هاشمی است» نوشت: روحانی از زمان آغاز فعالیتش در قامت رئیسجمهور برنامه خود را اینگونه تنظیم کرد که ثبات نسبی در داخل کشور فراهم کند و همزمان با آن پرونده هستهای را حل و روابط بینالمللی را تقویت کند.
این روزنامه از مشورت روحانی در تمام زمینه ها با هاشمی خبر داد و مدعی شد که «روحانی همان هاشمی است و تحولات رخ داده در کشور به ویژه در عرصه بینالمللی راهکارهایی است که دولت روحانی از تجربه هاشمی آموخته و اجرا کرده است.»
پروژه هاشمی سازی روحانی از اوایل روی کار آمدن دولت یازدهم توسط جریان اصلاحات کلید زده شد. در یکسالگی دولت، روزنامه اصلاح طلب اعتماد ویژهنامهای منتشر کرد و تلاش کرد به بررسی تطتبیقی دولت حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی بپردازد تا جایی که با احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاح طلب در مورد مشابهتهای دولت حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی گفتوگو کرد.
احمد شیرزاد دوره فعلی را با دوران هاشمی رفسنجانی مقایسه کرده و گفته در دوران هاشمی رفسنجانی نیز "طبیعتا برای یک برنامه توسعه نیاز به سیاست گسترده خارجی و سرمایهگذاری وجود داشت ولی به هر حال دولت آقای هاشمی سعی داشت که در زمینه گسترش مناسبات سیاسی با کشورهای دیگر فعال باشد."
به گزارش «سراج24»، هر چند هدف جریان اصلاحات از هاشمی سازی روحانی مشخص نیست ولیکن نوع مواجهه دولت با رسانهها، توسعه کشور با نگاه به دست بیگانگان، رکود سرسامآور، بستن دهان منتقدان و... نشان از وحدت رویه هاشمی و روحانی در اداره امور کشور دارد. روحانی در سیاست خارجی همان راهی را می رود که هاشمی رفته است. اگر دولت روحانی همان راه را برود، همچون هاشمی شکست سختی را در حوزه سیاست خارجی از آمریکا خواهد خورد؛ حوزه ای که کشور را 2 سال معطل نگاه داشته و تا کنون این صبر منجر به تحول در اقتصاد نشده است.
به گزارش «سراج24» در دوران ریاست جمهوری بوش پدر، تعدادی از آمریکائیان در لبنان گروگان گرفته میشوند. آمریکا که میدانست گره این کار به دست ایران باز میشود، به دنبال آزادسازی گروگانها بدون مذاکره با تهران بود. بر همین اساس بوش پدر با صدور یک بیانیه زیرکانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگانها دانست. او در بیانیهاش آورد: «امروز آمریکاییهایی هستند که بهخلاف میلشان در سرزمینهای بیگانه بهخاطر چیزی که مسئولش نیستند، نگهداشته شدهاند. دراینباره میتوان همکاری نشان داد و این همکاری تا مدتها به خاطر آورده میشود».
بوش پدر در بیانیهاش تأکید کرده بود: "حسننیت"، "حسننیت میآورد".
این بیانیه که حکایت از یک اقدام در برابر یک اقدام از سوی ایران داشت، توسط ایران دریافت شد و اکبر هاشمی رفسنجانی رئیسجمهوری وقت ایران خطاب به آمریکاییها اعلام کرد: «ایران این آمادگی را دارد که با کشورهایی که آمادگی دارند سیاست برخورد مساوی و بدون باجخواهی و انحصارطلبی و توسعه طلبی داشته باشند، با اینها کار کند».
اگرچه اظهارات طرف ایرانی از سوی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت ولی پس از انتشار تصاویر یکی از گروگانهای آمریکایی که به دار آویخته شده بود، رئیسجمهور آمریکا ناچار شد که به ایران متوسل شود. بوش پدر در اولین گام با خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد تماس گرفت و از وضعیت گروگانها ابراز نگرانی کرد و گفت: «میتواند امتیازهایی به ایران بدهد. البته تا جایی که لزومی به مواجهه مستقیم با آنها نباشد».
* دیدار فرستاده آمریکا با ظریف و هاشمی
دبیرکل سازمان ملل نیز "جیانی پیکو" را که از مشاورانش بود به ایران میفرستد. مأموریت پیکو این بود که رفسنجانی را به آزادی گروگانها راغب کند. فرستاده آمریکا به ایران پس از ورود به تهران با "محمدجواد ظریف" دیدار میکند. پس از این دیدار، وی بههمراه ظریف وارد دفتر کار هاشمی رفسنجانی میشود. طرف ایرانی بهجهت اینکه قصد داشته مذاکرات پنهانی بماند، حتی مترجم را هم از جلسه خارج میکند.
* کمک به آزادی گروگانها "بیاَجر" نیست
مشاور دبیرکل سازمان ملل در این جلسه به هاشمی میگوید: رئیسجمهور آمریکا تقاضا کرده که به آزادی گروگانهای آمریکایی در بیروت کمک کنید. البته این کمک بیاَجر نمیماند. هاشمی نیز پاسخ میدهد: «ما اولاً نمیدانیم این گروگانها در لبنان هستند یا خیر؟ اما اگر آمریکاییها حسن نیتشان را نشان دهند و مطمئن شویم جدی هستند و اگر کاری از دست ما ساخته باشد، هم بهخاطر لبنان و هم مسائل انسانی این کار را خواهیم کرد. اما بدین شرط که آمریکا در مسئله جنگ ایران و عراق در تعیین متجاوز و خسارتها، بیطرفانه عمل کنند و از سیاستهای خصمانهاش در قبال ایران دست بردارد».
* مأموریت به محسن رضایی برای آزادسازی گروگانها
پس از آن رئیسجمهور وقت ایران، محسن رضایی را می خواهد و از او میخواهد که موضوع را بررسی کند که میتواند در این زمینه کاری انجام دهد یا نه.محسن رضایی نیز یکی از فرماندهان سپاه را به لبنان میفرستد تا با اعضای بلندپایه حزبالله برای آزادی گروگانها مذاکره کند. این گفتوگوها به نتیجه نمیرسد اما رضایی به آن فرمانده دستور میدهد که تا زمان آزادی گروگانها در لبنان بماند.
سرانجام، پافشاری ایران اثرگذار میشود و مقامات حزبالله آزادی گروگانها را میپذیرند و ظرف دو ماه و نیم بعد گروگانها "یکی یکی" آزاد میشوند. پس از آزادی گروگانها، ایران در انتظار مشاهده حسننیت طرف غربی و همان اَجری که بوش پدر (رئیسجمهور وقت آمریکا) داده بود، میماند اما پس از گذشت مدتها خبری از وعده طرف آمریکایی نمیشود لذا مقامات ایرانی با دبیرکل سازمان ملل تماس میگیرند که چرا خبری از تحقق وعده بوش پدر نشد؟
مقامات ایرانی که در داخل کشور نیز بهشدت بهجهت کمک برای آزادی گروگانها و عدم دریافت امتیاز از آمریکاییها تحت فشار بودند، با پیکو، همان فرستاده دبیرکل سازمان ملل به تهران تماس میگیرند که چرا آمریکا نامه تشکر نمیفرستد؟
جان پیکو نیز به گوش مقامات آمریکایی میرساند: ایرانیها منتظر یک حرکت از طرف آمریکا هستند. باید منصف باشیم، چون من به آنها قول دادم.
* خلف وعده آمریکا
پس از تلاشهای ایران برای دریافت پاسخ، برنت اسکوکرافت با اعضای شورای امنیت ملی آمریکا جلسه میگذارد و پس از جلسه تصمیم گرفته میشود که آمریکا به زیر میز توافقات فیمابین تهران ــ واشنگتن بزند. آنان بهبهانه انجام حرکتهای تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار سخت دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعدههایی که پیشتر مبنی بر حسننیت داده بود، عمل نکرد.
آمریکائیها میگفتند: "ما گفتیم نشان دادن حسننیت باعث حسننیت متقابل میشود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم. ما گفتیم حسننیت بهدنبال خود حسننیت میآورد. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر، تعریف آمریکا از حسننیت نیست".
پس از آزادی گروگانها و رسیدن آنها به واشنگتن، مقامات کاخ سفید سرخوش از یک معامله تمامبرد و بیهزینه بودند اما اوضاع در ایران عکس آن بود چرا که بهازای آزادی گروگانهای آمریکایی، هیچ امتیازی شامل حال ایران نشد و ما فقط یک پل برای رسیدن کاخ سفید به اهدافش شده بودیم.
* کلاهی که سر ایران رفت
هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش دراینباره نوشته است که «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد، گفت: سفیر سوئیس ــ حافظ منافع آمریکا ــ آمده و پیامی از [جورج] بوش، رئیسجمهوری آمریکا آورده است. او در این پیام بهطور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت] پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد [رئیسجمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران در این امر کمک مؤثر کرده است و نیز گفته اطلاعات آمریکا میگوید گروگانهای ایرانی در دست مارونیها، در همان روزهای اول کشته شدهاند، ولی باز هم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسئله گروگانها را ادامه دهند. گفتم بهصورت شفاهی جواب بدهند که اگر زندانیهای لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، مسئله گروگانها احتمالاً پیچیدهتر میشود». (خاطرات هاشمی، ص83)
سه روز بعد از این پیام تشکر، آمریکا از ایران میخواهد پیشنهاداتش را برای جبران لطفی که در قبال آزادی گروگانهایش در لبنان کرده ارائه دهد: «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گزارش مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، درباره گروگانها را داد و گفت: سؤال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگانها انجام شود؛ پیشنهادهایی ارائه دادم». (خاطرات هاشمی، ص88)
فردای آن روز "فرانک رید"، دومین گروگان آمریکایی هم آزاد میشود، اما در رفتار آمریکا که گویا تشخیص داده اوضاع بهسودش در حال تغییر است، نشانههایی مبنی بر عدم وفا به عهد دیده میشود.
موضوعی که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز 10 اردیبهشت 1369 اینچنین روایتش میکند: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش میدادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همه گروگانهایش، امتیازی ندهد. به نظر میرسد اگر چنین باشد، لبنانیها آزادی گروگانها را متوقف میکنند و آمریکا پشیمان میشود» (خاطرات هاشمی، ص90 و 89)
سالها بعد از این ماجرا، هاشمی درخصوص آمریکا میگوید: «وقتی آمریکاییها درست به وعدههایشان عمل نمیکردند، کار ناقص میماند».
ارسال نظر