به گزارش گلستان24، تا ثبت نام و شروع مبارزات انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، زمانی نمانده است و گروه ها و جریان های سیاسی، همچنان به دنبال سبک و سنگین کردن شرایط و معرفی نامزدهای انتخاباتی خود هستند. در این میان اصلاح طلبان که حساب ویژه ای بر انتخابات پیش روی باز کرده اند، به راهبرد مشخصی دست نیافته اند و دود سفید از اردوگاه آنان برنخاسته است.
هرچند اصلاح طلبان تلاش می کنند اختلافات میان خود را پنهان کنند و با طرح مسائلی در رسانه های خود نسبت به اصولگرایان، زمین بازی را عوض کرده اند، اما مخالفت ها در رابطه با سیاست های این جریان در ائتلاف و سرلیستی نامزدهای احتمالی انتخابات، چنان بالا گرفته است که برخی از آنها یکدیگر را به قدرت طلبی و زیرپاگذاشتن مولفه های اصلاحات متهم می کنند.
می توان گفت که مشکل از زمانی شروع شد که حسن روحانی سکان هدایت دستگاه اجرایی را به دست گرفت. اصلاح طلبان مدعی بودند آنها با حمایت و پشتیبانی از روحانی، توانستند او را به ریاست جمهوری برسانند ولی حسن روحانی در دو سال اخیر، هیچگاه به طور صریح حاضر نشد این موضوع را قبول کند. از این به بعد بود که حامیان دولت و به طور خاص حزب اعتدال و توسعه، از ائتلاف اعتدالیون سخن گفتند و به نوعی انحصار در سیاست های انتخاباتی را به خود اختصاص دادند.
اصلاح طلبان در ابتدای کار دولت یازدهم، بر بدیهی ترین امر یعنی حمایت یا انتقاد از روحانی نیز با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. اشخاصی چون سعید حجاریان معتقد بودند در حالیکه هیچ آلترناتیو جایگزین مناسبی برای اصلاح طلبان به غیر از روحانی وجود ندارد، می بایست از دولت حمایت کرد و نقد را در لحفافه قرار داد. گروهی نیز مانند ابراهیم اصغرزاده، دولت روحانی را به رحم اجاره ای تعبیر کردند و پروژه عبور از روحانی را در ذهن مرور کردند. فعالین اصلاح طلبی نیز مانند محمدرضا تاجیک به صورت صریح تر خواهان روشن شدن مرزبندی ها بودند و انتقاد از عملکرد دولت را برای گذاشتن جایی جهت تبرئه اصلاح طلبان در صورت به گل نشستن دولت را جایز می دانستند.
در بیش از دو سالی که از دولت روحانی می گذرد، هرچند غاطبه اصلاح طلبان با درک شرایط انزوای خود، سعی کردند دولت روحانی را با نقدهای خود تضعیف نکنند ولی اختلافات درون اردوگاهی حول این موضوع چنان بالا گرفت که به رسانه ها نیز کشیده شد. عملکرد دولت روحانی در زمینه های گوناگونی چون نحوه مذاکرات هسته ای، تعامل با کشورهای خارجی چون عربستان و ترکیه، رکود اقتصادی بیسابقه و سیاست های داخلی، دارای اشتباهات فاحشی بود و جای نقد داشت ولی اصلاح طلبان در سیاست واحدی، زبان در کام کشیده بودند و به دفاع از سیاست های غلط روحانی نیز می پرداختند. ادامه این روند معیوب، به تمامی شعارها و مانیفست های نانوشته اصلاحات خط بطلان می کشید و برنامه های آنها را نزد افکار عمومی پیش از پیش مورد تردید قرار می داد. در چنین فضایی بود که انتخابات مجلس دهم نیز به روزهای حساسش نزدیکتر گشت و ورود و نحوه ائتلاف های اصلاح طلبان با اما و اگرهای متعددی روبه رو گشت.
ورود اصلاح طلبان به انتخابات مجلس پس از چند دوره دوری از آن، تاکتیک های گوناگونی را مطرح کرد. به کارگیری مدل سال 92 که منجر به رای آوری حسن روحانی شد، بیشترین نظرها را به خود جلب کرد. اصلاح طلبان و حامیان دولت در این مدل می بایست در انتخابات مجلس لیست واحدی ارائه دهند تا بیشترین شانس را برای برد داشته باشند. اما اختلاف ها پیرامون این مدل از زمانی شروع شد که حامیان دولت قائل به سرلیستی اصلاح طلبان و دخالت و هدفگذاری شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در این زمینه نبودند و ساز ناکوک خود را بیشتر نواختند. از سوی دیگر اصلاح طلبان وجود دولت یازدهم را نتیجه حمایت و پشتیبانی خود می دانستند و اسفند 94 زمانیست که دولت باید دین خود را ادا کند.
با به میان آمدن اسامی شخصیت های اصولگرا برای ائتلاف با لیست های اصلاح طلبان و حامیان دولت و ارائه لیست اعتدالیون، اختلافات باردیگر اوج گرفت. علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی، به عنوان سرلیست ها معرفی شدند و اصلاح طلبانی که محمدرضا عارف را شایسته سرلیستی و حتی ریاست مجلس بعدی می دانند، از این موضوع برافروختند. در این میان اما برخی چون صادق زیباکلام پا را فراتر گذاشت و با نوشتن نامه ای به علی اکبر ناطق نوری از وی عاجزانه خواهش کرد تا پای در میدان انتخابات گذاشته و زعامت اصلاح طلبان را در این میدان برعهده گیرد.
با ادامه اختلافات میان اصلاح طلبان نسبت به لیست ها و سرلیست ها، حامیان دولت به صورت جدی تری، ائتلاف با چهرهای میانه رو اصولگرا و اصلاح طلب را در برنامه کاری خود قرار دادند و راه خود را از اردوگاه اصلی اصلاح طلبان جدا کردند. آنها با اطمینان از اینکه دولت روحانی در دو سال اخیر توانسته برای خود پایگاه اجتماعی به عنوان دولت اعتدال و میانه رو کسب کند خود را نسبت به سبد رای اصلاح طلبان بی نیاز احساس کرده و با اعتماد به نفس بیشتری از لیست ها جداگانه انتخاباتی سخن گفتند. حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در واکنش به تکروی های حامیان دولت و غالبا اعضای حزب اعتدال و توسعه به صورت محتاطانه موضع گرفت ولی این نکته را گوشزد کرد که اصلاح طلبان حامی اصلی دولت اند و این دولت به سبد رای آنها نیاز دارد:
" من بین حامیان دولت و جریان اصلاحات هیچ فاصلهای نمی بینم. ما معتقدیم دولت آقای روحانی در سراسر کشور حامیای بزرگتر و مهمتر از اصلاحطلبان نداشت و ندارد. امروز هم مانند تمام این دوسال گذشته در تمام شهرستانها و استانها همه حامیان آقای رییسجمهور از جنس اصلاحات و همه اصلاحطلبان حامیان رییسجمهور هستند. بنابراین می توان گفت تفکیک این دو موضوع و تمایز قایل شدن میان حامیان دولت و اصلاحطلبان تفکیک غیرواقعی و یک فرضیه بهشمار میآید. البته نکتهای هم وجود دارد که نباید از آن غفلت کنیم. این گفته به این معنا نیست که دولت آقای روحانی به جز اصلاحطلبان هیچ حامی دیگری نداشته است یا اکنون ندارد. ما انکار نمیکنیم یک فردی هم ممکن است در جبهه اصولگرایان باشد که حامی رییسجمهور بوده یا شده است. به نظر من در انتخابات آتی حزب اعتدال و توسعه، حتما از این موج وسیع حامیان آقای رییسجمهور جدا نمیشود. حزب اعتدال و توسعه به لحاظ تشکیلاتی از همان ابتدای فعالیتش اصلاحطلب ارزیابی نمیشد و حالا هم اصلاحطلب نیست. آنها از همان ابتدا هم یک گروه میانه بودند که فعالیت میکردند. اما به هر حال در انتخابات مجلس دهم همه اصلاحطلبان حامیان رییسجمهور حساب میشوند و با هم خواهند بود و اعتدال توسعه هم از این موضوع جدا نمیشود."
علی رغم هشدارهای متعدد از سوی برخی از اصلاح طلبان مبنی بر وجود افراد موثق در اردوگاه آنها برای ارائه لیست و سرلیستی، ولی اعضای حزب اعتدال و توسعه که افرادی چون نوبخت، سخنگوی دولت، فاطمه هاشمی واعظی، وزیر ارتباطات، در آن عضوند، بر ائتلاف با میانه روهایی چون لاریجانی تاکید دارند و غلامعلی دهقان سخنگوی آن از شراکت با اصولگرایان میانه رویی چون لاریجانی سخن گفته بود که مورد نقد اصلاح طلبان قرار گرفت:
"در شرایط کنونی حزب اعتدال و توسعه با اصلاحطلبان مشترکات و تفاوتهایی دارد که هر کدام باید در جایگاه خود مورد بررسی قرار بگیرد. حزب اعتدال و توسعه با اصولگرایان معتدل نیز دارای اشتراکات و تفاوتهایی است که هر کدام از این تفاوتها و اشتراکات ممکن است سرنوشت و کیفیت حضور در انتخابات آینده را مشخص کند. این در حالی است که یکی از برنامههای حزب اعتدال و توسعه این است که از چهرههای مستقل اعتدالی نیز در لیست انتخاباتی خود استفاده کند. در شرایط کنونی بسیاری از لیستهای انتخاباتی که به نام اعتدالگرایان منتشر میشود در واقع تنها نام اعتدالی دارند و برخی از افراد حاضر در این لیستها معتدل نیستند و مشی اعتدالی ندارند. در نتیجه لیست ارائه شده توسط حزب اعتدال و توسعه دارای تشابهات و تفاوتهایی با لیست اصلاحطلبان و همچنین اصولگرایان معتدل است اما مستقل خواهد بود. آقای موسوی لاری به تازگی عنوان کردهاند ما با طیف علی لاریجانی رقابت میکنیم نه شراکت. این در حالی است که بنده عنوان میکنم ما شراکت میکنیم و نه رقابت."
چنین اظهاراتی از سوی حامیان دولت از سوی فعالین اصلاح طلب بدون پاسخ نماند و نسخه انتخاباتی آنها را شکست خورده ارزیابی کردند، به نحوی که صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه آرمان بر این نکته تاکید کرد:
"اگر اصلاحطلبان نتوانند وحدت و یکپارچگی خود را حفظ کنند نه تنها نتیجه ۲۴خرداد ۹۲، در انتخابات مجلس به دست نخواهد آمد بلکه به سرنوشت انتخابات سال۸۴ دچار میشوند. در واقع بهتر است اذعان شود اگر اصلاحطلبان نتوانند وحدت و یکپارچگی خود را حفظ کنند، آنان به دست خود شکستشان را رقم خواهند زد. آنچه حزب اعتدال و توسعه انجام داده، دقیقا همان نسخه شکست اصلاحطلبان در انتخابات است. تنها راهی که اعتدال و توسعه میتواند به عنوان یک مجموعه اعتدالی به پیروزی اصلاحطلبان کمک کند این است که داخل جبهه اصلاحطلبان قرار داشته باشد.سخنگوی حزب اعتدال و توسعه پیشتر از ائتلاف با اصولگرایان میانهرو استقبال کرده بود. ممکن است با این اقدام اعتدال و توسعه تصور شود که اصولگرایان به این حزب پیشنهادهایی داشتهاند که البته بسیار بعید به نظر میرسد. اگر هم صحت داشته باشد حزب اعتدال و توسعه باید بداند هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات نخواهد داشت و هیچ رایدهنده اصولگرایی به اعتدال و توسعه رای نخواهد داد مگر آنکه بزرگان اصولگرایان میانهرو به اعتدال و توسعه وعده داده باشند که چند نفر از اعضای این حزب در لیست انتخاباتی خود جای دهند. اگر حزب اعتدال و توسعه پیشنهاد اصولگرایان را پذیرفته باشد فاجعه رخ داده است و اعضای حزب باید بدانند از اینجا مانده و از آنجا رانده خواهند شد. در واقع حزب اعتدال و توسعه باید بداند که اصولگرایان به نامزدهای خود رای خواهند داد، نه به نامزدهایی که به آنها توصیه میشود."
در حالیکه کمشکش لیست ها و نام ها در اردوگاه اصلاح طلبان بالا گرفته و بر سر نحوه ورود به انتخابات و ائتلاف به سیاست واحدی نرسیده اند، محمدرضا تاجیک، فعال اصلاح طلب، به انتقاد شدید از اصلاح طلبانی پرداخت که قصد دارند برای رسیدن به قدرت تمام معیارها و مولفه های اصلاح طلبی را زیرپا بگذارند و نام کسی دیگری را که نسبتی با اصلاحات ندارد، به عنوان سر لیست و رئیس احتمالی مجلس دهم معرفی کنند:
"ما در این زمینه دچار «خلأ» و «فقدان» هستیم. ما در این فقدان با عرصهای «تهی» مواجه هستیم که عدهای تلاش میکنند در این عرصه تهی به بازیگری و بازیگوشی بپردازند. به همین دلیل جریان اصلی اصلاحطلبی باید مواضع خود را مشخص کند. جریان اصلاحات باید این مساله را مشخص کند که با چه هزینهای حاضر است به یک ائتلاف بیندیشد که سرلیست آن از «غیر» باشد و رئیس مجلس از آن دیگران باشد. چه کسی به خود اجازه میدهد به نام نامی جریان اصلاحات با عدهای دیگر دست در دست همدیگر، پایکوبان و دستافشان برای تقسیم قدرت در آینده برنامهریزی کند. این مساله نوعی جفا به افکار عمومی جامعه است. در شرایط کنونی افکار عمومی جامعه به جریان اصلاحات دل بسته است. افکار عمومی به جریانی دل بسته که دارای گفتمانی متفاوت است و دارای اصول و قواعد خاص خود است. جریان اصلاحات نیز همواره در شرایط خاص نشان داده که دارای اخلاقیات خاص خود است و «یاس»های خود را پاس میدارد. چگونه ممکن است این جریان در آستانه انتخابات و توزیع قدرت اهل عبور و مرور شود و از شخصیتهای درونی عبور کند و به شخصیتهای بیرونی امید داشته باشند. چگونه ممکن است جریان اصلاحات به نام «عقلانیت» و«رشادت» در یک فضای منفعتی گام بردارد و فارغ از اخلاقیات درون جریانی به قدرت بیندیشد. من چنین کنشها و حرکاتی را نمیپسندم و امیدوارم در شرایط کنونی که نوعی اراده جمعی در عرصه انتخابات شکل گرفته شاهد بازیگوشی در ذیل عنوان جریان اصلاحطلبی نباشیم. اگر رویکردی برخلاف این در پیش گرفته شود و عدهای تلاش کنند به نام جریان اصلاحات به دنبال منفعت و قدرت باشند افرادی مانند من بر خود لازم خواهیم دانست که پشت پرده تحریف و سوءاستفاده از نام جریان اصلاحطلبی را افشا کنیم."
وی همچنین، در واکنش به حامیان دولت که درصدصد جدایی از اصلاح طلبان و حرکت مستقل در انتخابات هستند، هشدار جدی می دهد و اعتدال را فاقد گفتمان و راهبرد می داند. هرچند تاجیک، حسن روحانی را فارغ از چنین بحث هایی ارزیابی کرده اما توپ اتهامات خود را برای پروژه عبور از روحانی، به زمین حامیان و اطرافیانش انداخته و آنها را متهم به انشقاق کرده است:
"من معتقدم جریان اعتدالگرا به عنوان یک جریان مستقل و یک گفتمان هژمونیک نمیتواند در آینده سیاسی ایران یک آلترناتیو مطمئن برای دیگر جریانهای سیاسی باشد. در نتیجه حیات جریان اعتدالگرا در گرو تعریف خود در ذیل گفتمان اصلاحات است. به همین دلیل به دوستان اعتدالگرا توصیه میکنم برای شکل دادن به بازی دیگر و طرحی«دگر» تلاش نکنند. بدون شک هیچ تضمینی برای بقا و دوام آنها در آینده سیاسی ایران در صورت جدا شدن از جریان اصلاحات وجود ندارد. من معتقدم آقای روحانی عاقلانه و هوشمندانه حرکت کرده است. آقای روحانی تلاش میکند نسبت به اجماع جریان اصلاحات در حمایت از خود خدشه وارد نکند و بازی «دگری» درنیندازد. با این وجود مشکل اصلی آقای روحانی نیست و بلکه افرادی هستند که در تیم و دولت ایشان قرار دارند و تلاش میکنند صدای متفاوتی داشته باشند و در اجماع حول محور آقای روحانی انشقاق ایجاد کنند. این عده به تازگی مطالب جدیدی را در محافل خصوصی عنوان میکنند که به گوش ما نیز رسیده و ما از آن بیاطلاع نیستیم. من از این مساله هراس دارم که همین افراد پروژه «عبور از روحانی» را از درون دولت آغاز کنند و برای رسیدن به منفعت و قدرت از گفتمان اعتدال عدول کنند."
چنین اظهاراتی تنها نمونه ای از کنش ها و واکنش های چند ماه اخیر اصلاح طلبان است که از یکسو عده ای دولت را مدیون خود می دانند و زمان آن رسیده دولت دین خود را اداء کند و از سوی دیگر برخی بر ارائه مدل انتخاباتی سال 92 برای رسیدن به هدف تاکید می کنند. اما کرسی های سبز رنگ مجلس دهم و جلوس بر آن موضوعیست که سهم خواهی و تکروی ها را نیز به دنبال داشته و کسانی که خود را شایسته نشستن بر صندلی های مجلس می دانند، حاضر نیستند، به این سادگی ها کنار بکشند. انتخابات ریاست جمهوری، ائتلاف و توافق بر سر یک نفر بود ولی در مجلس این رویه وجود ندارد و توافق باید بر سر دهها نفر صورت بگیرد. محمدرضا عارف که خود را در انتخابات 92، بازنده درون گروهی می بیند، دیگر قصد ندارد زمین بازی را به دیگران واگذار کند و کسانی نیز که بر ارائه لیست واحد اصلاح طلبان تاکید دارند، پتانسیل لازم را در وی می بینند که سرلیست قرار گیرد و حتی عارف را شایسته ریاست مجلس دهم می دانند.
بنابراین حساسیت درون اردوگاهی اصلاح طلبان به درصدر قرار گرفتن اسامی اصولگرایان به اصطلاح میانه رو، در لیست های خود، واکنش های تندی را به دنبال داشته که منجر به عدم اتخاذ راهبرد واحد میان آنها شده است. آنچه به نظر می رسد در دو ماه آینده و در کارزار مبارزات انتخاباتی، روی دهد، ارائه لیست های مختلف از سوی اصلاح طلبان و حامیان دولت خواهد بود. این انتخابات نشان خواهد داد که آب اصلاح طلبان و دولتی ها در یک جوی نخواهد رفت و درصورت ادامه این روند، انتخابات مجلس اسفند 94، پایان ماه عسل اصلاح طلبان و دولت یازدهم می تواند باشد که ادامه کار حسن روحانی را برای دور دوم، در انتخابات ریاست جمهوری 96، مورد چالش قرار خواهد داد. سکوت، اقناع و توصیه پذیری در انتخابات مجلس از آنجایکه اصلاح طلبان دو آتشه حساب ویژه ای برای ورود به مجلس بازکرده اند، کارساز نخواهد بود و باید شاهد انشقاق ها و جدایی های بیشتری در روزهای آینده بود.
ارسال نظر