حاشیه‌ای بر نطق پرحاشیه دیروز روحانی و حمله به شورای‌نگهبان

فارغ از اینکه چرا یک هفته پس از «انتقادات به مخالفت استاندار فارس با تشییع شهدا» در این استان، آقای روحانی «انتصاب زیاد بن ابیه به استانداری فارس توسط امیرالمومنین» را مطرح می‌کند، اگر ایشان به حافظه تاریخی خود مراجعه کند به یادخواهد آورد که دوگانه تعهد-تخصص توسط بنی‌صدر و برای تضعیف نیروهای ارزشی و مکتبی مطرح می‌شد. از قضا آقای روحانی نیز آن روزها در جبهه مخالف بنی‌صدر حضور داشته است

چرا رئیس‌جمهور حق‌الناس شورای‌نگهبان را به رسمیت نمی‌شناسد؟
به گزارش گلستان24، یک روز پس از حمایت قاطع رهبر انقلاب از حق نظارت شورای‌نگهبان، حسن روحانی مجددا به روند تایید نامزدها توسط این شورا حمله کرد.
چرا رئیس‌جمهور حق‌الناس شورای‌نگهبان را به رسمیت نمی‌شناسد؟
به گزارش رجانیوز محور اصلی سخنان دیروز روحانی بحث «ملاک‌های التزام نامزدها» بود. روحانی در صحبتهای خود کوشید التزام به ملاکهای دینی را در تقابل با کارآمدی و مدیریت قرار دهد.
 
«کسی که می‌خواهد نماینده مجلس شورای اسلامی شود البته که باید به دین، اسلام متعهد باشد و التزام به قانون اساسی و ولایت داشته باشد و این از بدیهیات است، اما محیط زیست، صنعت، توسعه کشور، حل بیکاری و رکود نمی‌شود و آیا همه مشکلات کشور همین است؟یعنی امیرالمؤمنین(ع) وقتی حاکمی را در یک منصب قرار دهد، فقط به نماز شب آن فرد یا اینکه اول وقت در مجلس حاضر می‌شود و یا اینکه زکات چگونه داده است، توجه می‌کرد؟ و فقط صداقت و ایمان بود؟ یا کارآمدی و کاربلدی فرد، توان اداره و مدیریت و فهم فرد را از جامعه نیز درنظر می‌گرفت؟»
روحانی درادامه تلاش برای جاانداختن و تشریح دوگانه «تعهد-تخصص» تلاش کرد برای موجه‌کردن سخنانش مثل قضیه برجام از تاریخ اسلام نمونه‌ای بیاورد. روحانی گفت:
«قنبر پاک، متدین و مخلص و چرا امیرالمؤمنین قنبر را فرماندار یا استاندار نکرد؟ در حالی که سیاستمداری را فرستاد و حتی ایرادی هم که به وی داشت، به وی عتاب می‌کرد و نامه می‌نوشت و گاهی امیرالمؤمنین برای حل برخی مشکلات پیچیده افرادی را انتخاب می‌کرد که انسان تعجب می‌کند و این تعجب به خاطر آن است که انسان به همه زوایا آشنا نیست وگرنه مشخص است کار امیرالمؤمنین معلوم است که درست است.امیرالمؤمنین مشاهده کردند که در فارس شلوغ است و کسی نمی‌تواند اداره کند و سیاستمدار پخته‌ای را و برخی مواقعی تا حدی قابل قبول بود زیادبن ابیه را استاندار فارس کرد که وی پدر عبیدالله‌بن زیاد بود، اما الان دولت یک همچنین فردی را قرار دهد، چه می‌شود؟»
 
تلاش روحانی برای غیرقابل جمع نشان‌دادن «تدین» با «تخصص و کارآمدی» و استناد به «انتصاب زیاد بن ابیه توسط امیرالمومنین» در حالی است که در حکومت امیرالمومین هیچگاه افرادی مثل زیاد بن ابیه به عنوان «مسئول طراز و شایسته آن حکومت» و «الگو» مطرح نبوده‌اند؛ بلکه تدین و تعهد از ملاکهای اصلی و اساسی انتصابات بوده است. بنا براین اگر قرار باشد به دنبال حاکم طراز زمان ایشان باشیم باید افرادی مثل «مالک‌اشتر» را معرفی کنیم، نه زیاد بن ابیه را. حال اینکه چرا روحانی به جای مالک اشتر سراغ زیاد بن ابیه می‌رود جای سوال دارد!
تحریف تاریخ و و برداشت‌های ناقص و غلط جناحی برای مقاصد سیاسیِ امروز، از آسیبهایی است که توسط برخی سیاستمداران متوجه تاریخ اسلام می‌‌شود. روحانی پیش از این برای عادی‌سازی مذاکره با آمریکا هم به «مذاکره امام حسین و عمر بن سعد در کربلا» استناد کرده و حتی کربلا را درس مذاکره نامیده بود. مدتی بعد رهبر معظم انقلاب این همسان‌سازی‌ها را نشانه «سهل‌اندیشی و نرسیدن به عمق مساله» معرفی کردند وگفتند: «مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله می کرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله می کرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را اینجور می فهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل می کنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛» با توجه به تحلیلهای عجیب روحانی و حامیان دولت از تاریخ اسلام، به نظر می‌رسد بتوان گفت اسلامی که از «قیام حسینی» «درس مذاکره» میگیرد و «صلح حسنی» را نه نتیجه تحمیل یاران سست‌پیمان، بلکه «افتخار» معرفی می‌کند، در سیره حکومتی امیرالمومنین نیز «عهدنامه مالک اشتر» را سانسور کرده و می‌کوشد از آن «مدیریت تکنوکرات‌مآبانه» استخراج کند.
 
 
اما فارغ از اینکه چرا یک هفته پس از «انتقادات به مخالفت استاندار فارس با تشییع شهدا» در این استان، آقای روحانی «انتصاب زیاد بن ابیه به استانداری فارس توسط امیرالمومنین» را مطرح می‌کند، اگر روحانی به حافظه تاریخی خود مراجعه کند و به سی و پنج سال قبل بازگردد به یادخواهد آورد که دوگانه تعهد-تخصص توسط بنی‌صدر و برای تضعیف نیروهای ارزشی و مکتبی حامی انقلاب مثل حزب جمهوری وشهید رجایی مطرح می‌شد. از قضا آقای روحانی نیز آن روزها در جبهه مخالف بنی‌صدر حضور داشته است. ضمن اینکه بررسی برخی انتخاب‌ها و انتصاب‌ها توسط برخی دولتها در جمهوری‌اسلامی، نشان‌دهنده این است که جمهوری‌اسلامی با بدتر از زیاد ابن ابیه هم مدارا کرده است!
 
ضمن اینکه دوگانه ترسیم شده توسط آقای روحانی از اساس جعلی و غیرواقعی است. یعنی هیچکس نمی‌گوید برای مدیرشدن تنها تدین و به قول آقای روحانی نمازشب خواندن لازم است. بلکه تدین و تعهد به اسلام و نظام و قانون اساسی به عنوان شرط لازم و بدیهی برای مسئولیت در جمهوری اسلامی مطرح است و فردی که بخواهد در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت بگیرد باید علاوه بر تدین و تعهد به مبانی نظام، در حیطه خود تخصص نیز داشته باشد.
اما روحانی بی توجه به این مساله با کاریکاتوری نشان دادن روند بررسی صلاحیت نامزدها گفت: «چرا در انتخابات آدرس غلط به مردم می‌دهیم و چرا دو اصل را چسبیده‌ایم و بقیه اصول را کنار قرار داده‌ایم. این افراد می‌خواهند در مجلس چه کنند؟ باید بهترین‌ها را به مجلس بفرستیم و در این شرایط منطقه و سیاست پیچیده جهانی و این دولت که با معضلاتی عجیب و غریبی روبه‌رو شده‌اند و کشورهایی که امروز با نفت اداره می‌شوند چه وضعی دارند؟»
 
به نظر می‌رسد این سخنان حسن روحانی و ایراد وارد کردن به عملکرد شورای‌نگهبان بیش از آنکه واقعا برخاسته از یک منظومه فکری باشد، ناشی از نارضایتی از عملکرد این شورا در بررسی صلاحیت‌هاست. چرا که در دوره‌های قبل نیز روند بررسی صلاحیت‌ها همینگونه بوده اما آنچه نسبت به گذشته فرق کرده جایگاهی است که الان حسن روحانی در آن قرار دارد. بنابراین «تلاش برای القاء دوگانه های جعلی مثل تعهد-تخصص» «آدرس غلط» است، چرا که مشکل اصلی روحانی و فتنه‌گران حامی دولت نه این مسائل، بلکه «زیربار حق نظارت شورای‌نگهبان نرفتن» است. مساله‌ای که در انتخابات ریاست‌جمهوری هم خود را در قالب اعتراض به «تشخیص رجل سیاسی بودن نامزدها» توسط این شورا نشان می‌دهد.
 
 
 
تلاش دولتی‌ها برای تقویت جریان همسو با خود در انتخابات مجلس مساله‌ای نیست که دولتی‌ها و حسن روحانی از بیان آن ابا داشته باشند. روحانی که فتنه‌گران از مهمترین متحدان دولتش در این دوسال بوده‌اند بازهم در مغالطه‌ای آشکار  نارضایتی خود از ردصلاحیت آنها را اینگونه بروز داد: «همانطور که رهبری گفتند باید مر قانون انجام شود نه اینکه مر سلیقه انجام شود و من نمی‌دانم در این قانون اساسی، یهودی‌ها و زرتشتی‌ها هرکدام نماینده خود را دارند و این خیلی خوب است، اما مگر ما چند یهودی و زرتشتی در کشور داریم، حال جناحی که در این کشور جمعیت ۷ یا ۱۰ میلیونی دارد ما قانون اساسی را چگونه تفسیر می‌کنیم و چگونه اجرا می‌کنیم؟ چرا که اسم مجلس خانه ملت است و این خانه یک جناح نیست، بنابراین بگذاریم مجلس آینه ملت باشد.»
 
در مجموع می‌توان انتقادات و طعنه‌های دیروز حسن روحانی درباره بررسی صلاحیت‌ها را یک «خود را به ندانستن زدن» و «تغافل عامدانه» دانست. شاید طعنه «مرسلیقه و مرقانون»ِ حسن روحانی در بیان زیبا جلوه کند اما شخص ایشان خوب می‌داند که اگر قرار بود شورای‌نگهبان و فقهای محترم آن در طول سالهای مختلف مرسلیقه‌شان را ملاک قرار دهند، نه دولت اصلاحات سر کار می‌آمد و نه اکنون آقای روحانی رئیس‌جمهور بود.اگر نامزدهای منتسب به یک جناح توسط شورای‌نگهبان ردصلاحیت شده‌اند نه ریشه در «سلیقه‌ای عمل کردن شورای‌نگهبان» بلکه ریشه در «اصررا یک جناح بر مواضع مخالف اصول اساسی انقلاب» است. اینکه جریانی که باعث و بانی فتنه سال ۸۸ بوده و هشت ماه کشور را با بحران مواجه کرده، بخواهد بدون عذرخواهی و اعتراف به اشتباه و با اصرار بر مشی قبلی خود وارد مجلس شود، به هیچ‌وجه قابل دفاع نیست. 

/رجانیوز

ارسال نظر

آخرین اخبار