هاشمی پس از تایید توسط شوراینگهبان به آن حمله کرد
آقای هاشمی! بیت امام بیش از مردم به امام بدهکار است!
شکی نیست که مردم و نظام به امام بدهکار هستند اما هاشمی عامدانه دوست ندارد به خود بقبولاند که بیش از مردم، این خویشاوندان و منتسبین به امام هستند که مدیون امام هستند، چرا که اگر امام انقلاب نمیکرد امروز علاوه بر آنکه نظام و جمهوریاسلامی در کار نبود، «بیتامام و یادگار امام»ی هم در میان نبود.
هاشمی رفسنجانی صبح امروز در مراسم گرامیداشت سالروز ورود امام خمینی(ره) در فرودگاه مهرآباد در سخنانی بیسابقه به شوراینگهبان حمله کرد.
به گزارش گلستان24، در حالی که طی یک هفته گذشته که بررسی صلاحیتهای نامزدهای خبرگان در جریان بود شخص هاشمی و سایتش در سکوت مطلق فروررفته بودند و حتی سایت او هیچ مطلب جدیدی منتشر نمیکرد؛ صبح امروز هاشمی که خیالش از تایید صلاحیتش راحت شده بود سکوتش را شکست و شدیدا به فقهای شوراینگهبان حمله کرد.
در حالی که تلاش هاشمی و جریان تحریف امام طی دوسال گذشته برای تحریف اصول انقلاب و دیدگاههای امام آنقدر بالاگرفته بود که رهبرانقلاب هم به آن واکنش نشان دادند؛ اینبار هم هاشمی کوشید با «مساویدانستن امام و بیت امام» عدم احراز صلاحیت حسن خمینی را «توهین به امام و قدرناشناسی از ایشان» معرفی کند! هاشمی در سخنان امروزش گفت: « صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنید؛ شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد و تریبونها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تربیونهای نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نبودند. زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم هدیه بدی به بیت امام دادید.»
فارغ از اینکه «اشبهالناس به امام» بودن را باید با ملاکها و اصول امام سنجید و صِرف انتساب فامیلی به یک نفر منجر به اشبهالناسبودن به او نخواهد بود؛ باید گفت حتی اگر فرض هاشمی مبنی بر «اشبهالناس دانستن سیدحسن خمینی» به «امام» را درست بدانیم، آیا باید صرفا به خاطر این «انتساب»، قانون و چارچوبهای قانونی زیرپا گذاشته شود؟ به تعبیر دقیقتر قرار است یک فرد چون نوهامامراحل و بنیانگذار کبیر انقلاب است از همه قوانین وچارچوبهای قانونی استثنا باشد و درب هیچکجا به رویش بسته نباشد؟
در این نکته تردیدی نیست که همانطور که هاشمی گفته « اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود» انقلابی صورت نمیگرفت و هیچیک از مسئولین در این جایگاهها نبودن و به همین خاطر همه مردم و انقلاب مدیون امام هستند؛ اما آیا این به این معناست که برای قدرشناسی از امام باید برای منسوبین و خویشاوندان ایشان امتیازات ویژه و فراقانونی قائل شد و آنها را از همه ساختارها و فرآیندهای قانونی استثناء کرد؟ تلاش هاشمی برای معرفی «عدم احرازصلاحیت حسن خمینی برای خبرگان» به عنوان «هدیه بد به بیت امام» در حالی است که سیره سیاسی و زندگی امام در دوران حیاتشان بر خلاف این قضیه بوده است. امام هیچگاه انتساب فرزندان و خویشاوندانشان را عاملی برای استثناء دانستن آنها از قوانین نمیدانستند، بلکه عملکرد ایشان در قضیه سیدحسین خمینی خلاف این مساله را ثابت میکند.
خوب است آقای هاشمی که علاقهزیادی به ذکر خاطرات از امام دارد به جای فرافکنی و توهین به شوراینگهبان به جرم استثنا نکردن «اشبهالناس به امام» از قانون و چارچوبهای قانونی؛ تنها یک مورد از سیره امام را نقل کنند که امام استثنا شدن خویشاوندانشان از قانون را تایید کرده باشند. شکی نیست که مردم و نظام به امام بدهکار هستند اما هاشمی عامدانه دوست ندارد به خود بقبولاند که بیش از مردم، این خویشاوندان و منتسبین به امام هستند که مدیون امام هستند، چرا که اگر امام انقلاب نمیکرد امروز علاوه بر آنکه نظام و جمهوریاسلامی در کار نبود، «بیتامام و یادگار امام»ی هم در میان نبود.
اما کلیدِ فهمِ چرایی سخنان تندِ امروز هاشمی را باید در «نگاه ابزاری او به قانون و ساختارهای قانونی» جستجو کرد. کارنامه سیاسی هاشمی ثابت کرده که هرگاه قانون در راستای منافع او و جریان سیاسی همسو با خودش باشد، چشم بر سایر آسیبهای احتمالی و نقدهایی وارده میبندد حامی دوآتشهاش میشود و مخالفان و منتقدانش را هم مینوازد. به همین خاطر است که وقتی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۶۸ از بین ۷۹ نفر، فقط صلاحیت هاشمی تایید شد و برای اینکه هاشمی بدون رقیب نماند صلاحیت عباس شیبانی را نیز تایید شد؛ هاشمی هیچ اعتراضی نکرد! اما همین هاشمی وقتی خودش و جریان سیاسی همسو با او به خاطر فتنهگریهای سال ۸۸ رد صلاحیت میشوند، «مدعی حق انتخاب مردم» میشود و به شوراینگهبان اینگونه حمله میکند.
وقتی قانون مچِ فسادهای مالی کرباسچی و کارگزاران را بگیرد، دستگاه قضایی متهم به سیاسی کاری میشود؛ وقتی فرزندانش از جمله مهدی هاشمی با اسناد غیرقابل انکار محکوم میشوند همسر هاشمی حکم را «پدرسوختگی» میخواند و هاشمی هم قوهقضاییه را طعنهباران میکند. حالا هم همین روند در حال تکرار است، اما با این تفاوت که هاشمی پس از آنکه یک هفته سکوت کرد تا صلاحیتش تایید شود ناگهان قفل سکوتش را شکست و به شوراینگهبان حمله کرد. هاشمی درحالی صلاحیت شوراینگهبان را زیرسوال میبرد که خودش هم توسط همین شورا و ساختارقانونی تایید شده است، اما باید این سوال را از او پرسید که چرا این صحبتها را در دوهفته گذشته مطرح نکرده است؟ چرا هاشمی علیرغم اینکه چارچوب قانونی نظارت شوراینگهبان را قبول ندارد، در آن حاضر میشود؟ و سوال اساسیتر این است که آیا کسی که قانون نظارت شوراینگهبان بر انتخابات را قبول ندارد و اینچنین تند وهتاکانه به آن میتازد صلاحیت حضور در انتخابات را دارد؟
هاشمی در حالی به فقهای شوراینگهبان به خاطر عدماحراز حسن خمینی توهین میکند که امام بارها نسبت به تضعیف فقهای شوراینگهبان هشدار داده اند. اما جریان تحریف امام در راستای «معرفی امام به عنوان یک شخصیت محترم تاریخی» که هرجور بخواهند تفسیرش میکنند ترجیح دادهاند این بخش از گفتمان و سیره امام را نیز سانسور کنند. امامراحل سال ۶۳ درباره چهرهها و جریانهای تضعیفکننده شورای نگهبان میگویند: «من به این آقایان هشدار میدهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد میشود و در آخر، رژیمی را ساقط مینماید.»
ارسال نظر